استراتژِی هوش تجاری و نقش آن درتصمیم گیری مدیران عصردیجیتال
هوش تجاری و تصمیمات مدیریتی سازمانها
فناوریهای نوین با سرعتی سرسام آور در حال پیشرفت هستند، به طوری که جوامع به صورت عام و بازار به صورت خاص با شتابی وصف ناپذیر به دنبال ترفند های ی می گردند که بقایشان را در این عرصه آشفته و متلاطم تضمین کنند. سازمانها باید بپذیرند که فلسفه حیاتشان تغییر کرده است و دیگر زنده بودن به معنای رسیدن به وضعیت سوددهی مداوم نمی تواند باشد و باید به دنبال رقابت و ابزار آن باشند، چرا که امروزه کمتر شرکتی در این عرصه به صورت سنتی و به دور از قواعد جدید بازی کسب و کار میکند و برای اینکه بتوان پا به پای رقبا باقی ماند یا شاید بسختی و با مهارت بسیار بتوان یک قدم از آنها پیش گرفت، می بایست به قواعد جدید بازی کاملا مسلط بود تا شاید روزی بتوان خود یک قاعده جدید انگاشت. بنابراین تسلط بر فناوریهای جدیدی مانند هوش تجاری در کسب و کارها یک الزام وضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی می شود. هدف این نوشتار نیز چیزی جز یادآوری روند روبه رشد و توقف ناپذیر نوآوری در فناوری و دگرگونی در نحوه کسب و کارها نیست؛ تحولی که در این انقلاب صورت پذیرفته است و دگرگونیهای ی که در رویه تغییرات موجبات بروز اختلافات و پیدایش شکافهای عمیقی را بین فرداها با امروز فراهم آورده و خواهد آورد.
سازمانهای مختلف با ابعاد و زمینه های کاری متفاوت ممکن است با مشکلات متفاوتی در امر استفاده بهینه از داده های موجود در سیستم هایی از قبیل فروش، انبار و مالی مواجه شوند. بطور مشخص می توان به مسائل زیر بعنوان چالش سازمانها در استفاده از دادهها اشاره نمود:
- در بسیاری از شرایط، دادهها در منابع مختلفی قرار دارند و یکپارچه نمودن آنها برای بدست آوردن گزارشات تحلیل، عملیاتی هزینه بر و زمانگیر برای سازمانها می باشد.
- نرم افزارهای عملیاتی در سازمان مثل برنامههای فروش، مالی، منابع انسانی، انبار، حقوق دستمزد و غیره میتواند گزارشاتی را تا سطح مدیران میانی فراهم آورد. کمتر دیده شده که مدیران ارشد از ابزارهای ذکر شده به عنوان منبع تصمیمسازی استفاده نمایند و بیشتر گزارشات مورد نظر آنها توسط مدیران میانی و با صرف زمان زیاد تهیه می شود و گاه این عملیات بصورت روزانه باید تکرار شود.
- بدلیل نوع طراحی نرم افزارهای عملیاتی ساختن گزارشات حجیم از اطلاعات موجود بسیار کند خواهد بود.
- بیشتر گزارشات تولید شده توسط نرم افزارهای عملیاتی گزارشاتی ساده و نمایانگر عملیات انجام شده در سیستم می باشد و نمی توان بوسیله آنها گزارشات تحلیلی و چند بعدی در زمان کوتاه ساخت.
- در بسیاری از مواقع گزارشات ساخته شده دیدگاهی عمیق به مدیران ارشد برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک مناسب ارائه نمی دهد.
- پرسنل یک مجموعه برای درک بهتر از شرایط کار نیاز به گزارشات تحلیل دارند. عدم سهولت در ایجاد چنین گزارشاتی باعث می شود تا افراد بدنه سازمان از مسیر اصلی کار خارج گردند و یا زمان زیادی صرف تحلیل شرایط مختلف نمایند.
هوش تجاری راهکاری است که برای شرایط مطروحه پاسخ مناسب ارائه می دهد.
کلیات هوش تجاری
هوش تجاری یا هوش کسب و کار که قالب عمده تری را مانند استفادههای تجاری و غیر تجاری (نظامی و غیرانتفاعی) در بر دارد، عبارت است از بُعد وسیعی از کاربردها و تکنولوژی برای جمع آوری داده و دانش جهت زایش پرس و جو در راستای آنالیز بنگاه برای اتخاذ تصمیمات تجاری دقیق و هوشمند. یک هوش تجاری براساس یک معماری بنگاه تشکیل شده است و در قالب پردازش تحلیلی برخط به تحلیل داده های تجاری و اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند میپردازد.
هوش تجاری، نه به عنوان یک محصول و نه به عنوان یک سیستم، بلکه به عنوان یک معماری و رویکردی جدید موردنظر است که البته شامل مجموعهای از برنامههای کاربردی و تحلیلی است که به استناد پایگاههای داده عملیاتی و تحلیلی به اخذ و کمک به تصمیمگیری برای فعالیتهای هوشمند تجاری و کسب و کار می پردازند. اما هوش تجاری را از مناظر دیگر نیز میتوان بررسی کرد. از منظر معماری و فرایند به هوش تجاری به عنوان یک چارچوب که عامل افزایش کارایی سازمان و یکپارچگی فرایندها و نهای تا بر فرایندهای تصمیمگیری در سطوح مختلف سازمانی متمرکز است، نگریسته می شود. بازار هوش تجاری را ابزاری برای برتری رقابتی و پایشگر و تحلیلگر بازار و مشتریان می داند. از نقطه نظر فناوری نیز هوش تجاری یک سیستم هوشمند است که با پردازش دقیق دادهها، نقطه دخالت سخت افزار و نرم افزار در مغز افزارها به حساب میآید. ولی به بیان سادهتر هوش تجاری چیزی نیست مگر فرایند بالابردن سود دهی سازمان در بازار رقابتی با استفاده هوشمندانه از دادههای موجود در فرایند تصمیمگیری . در صورتی که مفهوم هوش تجاری بدرستی درک و منتقل نگردد، موجب می شود تا انتظارات مدیران به صورت ناگهانی افزایش یابد و برآورده نشدن این توقعات مواردی را از جمله سلب اطمینان افراد و بویژه مدیران از این سیستم به دنبال خواهد داشت؛ چرا که هوش تجاری فقط به دنبال کوتاه کردن مسیرهای پرس و جو در داخل اطلاعات است و خود مستقلا و بدون نیاز به اطلاعات مناسب قادر به ارائه پیشنهاد یا راهکاری نیست.
نحوه کار هوش تجاری
هوش تجاری بر مبنای یک هدف ساده پیاده سازی می شود: “بهبود کارایی با ایجاد بستر مناسب برای تصمیم سازی در سازمان”. وقتی که دیدگاه مدیران نسبت به داده های سازمانی کامل وجامع است، می توان به تصمیمات اتخاذ شده اطمینان کامل داشت و مطمئن بود که این تصمیمات سازمان را در شرایط رقابتی حفظ می نماید و همچنین اهداف تعریف شده به دست خواهند آمد. اما برای استفاده کامل از قابلیتهای هوش تجاری، این راه کار باید توانایی انعطاف پذیری و در اختیار گذاشتن امکانات مختلف در سطح افراد، تیمها و کل سازمان را داشته باشد. همچنین هوش تجاری باید به نیازهای مختلف افراد در سطوح مختلف سازمان پاسخگو باشد و از تمام اطلاعات ساختار یافته و یا ساختار نیافته برای تصمیم سازی استفاده نماید.
راه کار هوش تجاری مجموعه امکانات هماهنگ برای تسهیل فرآیند تصمیم سازی در سازمان در تمام سطوح است که به سادگی و با هزینه کم قابل پیاده سازی می باشد.
- هماهنگی دادهها : به طور معمول در سازمانها پراکندگی اطلاعاتی زیادی مشاهده می شود. استفاده از ابزارهای مختلف باعث می شود تا بانکهای اطلاعاتی متفاوت با ساختارهای گوناگون در یک سازمان ایجاد شود. سرویس هماهنگ کننده اطلاعات در راه کار هوش تجاری این امکان را فراهم می آورد تا بانک اطلاعاتی متمرکز از اطلاعات ارزشمند برای تصمیم سازی ساخته شود.
- انباره دادهها: همانطور که شرح داده شد در سازمانها پراکندگی اطلاعات یکی از بزرگترین معضلات می باشد. انباره داده این امکان را فراهم می آورد تا داده های مهم پس از پشت سر گذاشتن مرحله هماهنگی در یک بانک اطلاعاتی متمرکز قرار گیرد.
- داشبورد گزارشات: راه های مختلفی برای نمایش اطلاعات بصورت گزارشات مختلف وجود دارد اما این تنها بخشی از راهکار هوش تجاری می باشد. یک گزارش موثر باید بخوبی با مخاطبان ارتباط برقرار کرده و نیازهای آنها را مرتفع نماید.
- پردازش تحلیلی برخط: قابلیتی است که دسترسی به اطلاعات برای ساخت گزارشات و تحلیل داده را برای کاربران غیر فنی امکان پذیر می نماید.
- نظارت : با استفاده از نظارت میتوان بر شرایط اهداف مهم نظارت نمود و وضعیت پیشرفت آنها را تحت نظر گرفت. به عنوان مثال می توان میزان فروش هدف یک ماه را با میزان فروش واقعی مقایسه نمود و در خصوص برنامه ربزی فروش تصمیم گیری نمود.
- تحلیل: دریافت اطلاعات و نمایش آنها در شکلهای گوناگون تنها اولین قدم در راهکار هوش تجاری می باشد. این راهکار ابزار قدرتمند تحلیل برای گروه های مختلف و موضوع های متفاوت را در اختیار افراد قرار می دهد.
نوع کسب و کار هایی که می توانند از این راهکار بهره ببرد
شرکتهای تولیدی و فروش
- بدست آوردن دیدگاه نسبت به افزایش یا کاهش سود حاصل از فروش. میزان فروش بر حسب نوع کالا، مناطق فروش، کانالهای فروش. پیش بینی میزان فروش و سودآوری بر مبنای داده های قبلی
- کنترل و برنامه ریزی مناسب برای منابع فروش
- شناسایی مشتریان با ارزش
- هماهنگی برنامه فروش با اهداف سازمانی
شرکتهای سرمایه گذاری
- بدست آوردن دیدگاه نسبت به سرمایه گذاری های انجام شده و پیش بینی سود حاصله از منابع مالی اختصاص داده شده
- بدست آوردن دیدگاه نسبت به شرایط هر یک از سرمایه گذاریهای انجام شده به صورت جداگانه
- کنترل اهداف و یا تعیین اهداف جدید بر مبنای گزارشات بدست آمده
- تصمیم سازی برای انجام سرمایهگذاریهای جدید بر مبنای تحلیل دادههای پیشین
- هماهنگی شرایط سرمایهگذاری با اهداف سازمانی
شرکتهای خدماتی
- تحلیل نوع خدمات بر مبنای موقعیتهای مختلف، زمان خدمترسانی، هزینههای انجام شده و سود بدست آمده
- بدست آوردن دیدگاه نسبت به نحوه خدمت رسانی به مشتریان
- تصمیم سازی در جهت نحوه ارائه خدمات
- هماهنگی خدمات با اهداف سازمانی
شرکتهای پروژه ای
- بدست آوردن دیدگاه نسبت به شرایط پروژههای انجام شده در هر لحظه
- بدست آوردن دیدگاه از بودجه و منابع تخصیص داده شده به پروژه
- تحلیل ارزش کسب شده در طول مدت حیات پروژه
- پیش بینی شرایط منابع موجود با پیشرفت پروژه
- هماهنگ نمودن شرایط پروژهها با اهداف سازمانی
افرادی که در سازمان از پیاده سازی این راهکار بهره خواهند برد
مدیران ارشد
- در اختیار داشتن محلی متمرکز برای مشاهده گزارشات مختلف از شرایط سازمان
- افزایش ضریب اطمینان تصمیم سازی
- کاهش هزینهها با بدست آمدن دیدگاه نسبت به عملکرد بخشهای مختلف سازمان
- بررسی شرایط اهداف سازمان و برنامه ریزی برای دستیابی به اهداف
مدیران فروش، عملیات و پروژه
- کنترل روند انجام امور با در اختیار گرفتن گزارشات تحلیلی
- تقویت توان مشاوره به مدیران ارشد در جهت انتخاب بهترین استراتژی
مدیران IT
- کاهش حجم امور تکراری با خودکار نمودن فرآیندهای جمع آوری دادهها و گزارشسازی از آنها
- مدیریت و امنیت متمرکز
- استفاده از دانش موجود برای راهبری ابزارها
ضرورت استفاده از هوش تجاری در سازمانها
همانطور که از تعاریف متعدد استنباط می شود، هوش تجاری در قالب هر تعریفی به دنبال افزایش سودآوری سازمان با استفاده از اتخاذ تصمیمات هوشمند و دقیق است و به طور اعم میتوان اهداف زیر را برای این رویکرد نوین عنوان کرد:
۱ – تعیین گرایشهای تجاری سازمان که موجب می شود تا سازمان بدون اتلاف وقت و هزینه و انرژی در سایر مسیرها به دنبال اهداف کلان و اساسی خود متمرکز شود.
۲- تحلیل عمیق بازار.
۳- پیش بینی بازار که می تواند قبل از اینکه رقبا سهم بازار خود را توسعه دهند، منافع جدید به وجود آمده در بازار را عاید سازمان کند.
۴- بالابردن سطح رضایتمندی مشتریان که می تواند موجبات استمرار کسب و کار باشد و از دست دادن این اعتماد و رضایتمندی مراتبی را برای بنگاه به همراه دارد.
۵- شناسایی مشتریان دائمی که وفادارند، می توان با پیگیری رفتار آنان، جهتگیریهای کلان و استراتژیک را انجام داد.
۶- تقسیم بندی مشتریان و متعاقبا ایجاد تنوع در روش برخورد با هرگروه از مشتریان.
۷- افزایش کارایی سازمان در امور داخلی و شفاف سازی رویه فرایندهای کلیدی.
۸- استانداردسازی و ایجاد سازگاری بین ساختارهای سازمان.
۹-تسهیل در تصمیمگیری که جزء اهداف اساسی هوش تجاری محسوب میشود.
۱۰- تشخیص زود هنگام خطرات قبل از اینکه سازمان را به مخاطرات جدی بکشاند و شناسایی فرصتهای کسب و کار قبل از اینکه رقبا آن را تصاحب کنند.
با توجه به موارد فوق می توان گفت که احساس نیاز به وجود هوش تجاری در سازمان برای اولین بار در سطوح بالای مدیریتی احساس می شود و از بالای هرم ساختار سازمانی به بخشهای زیرین منتقل می شود، ولی برای ایجاد آن میبایست از پایینترین سطوح و لایهها شروع کرد.
مهمترین نیاز یک مدیر، داشتن اطلاعات دقیق برای اتخاذ تصمیم درست است. فرایند تصمیمگیری می تواند به سه بخش کلی زیر تقسیم شود. با توجه به انواع مختلف تصمیمگیری (بر اساس میزان ساخت یافته بودن آن) هر یک از بخشها اهمیت متفاوتی خواهند داشت.
۱- دسترسی، جمع آوری و پالایش دادهها و اطلاعات مورد نیاز.
۲- پردازش، تحلیل و نتیجه گیری بر اساس دانش.
۳- اعمال نتیجه و نظارت بر پیامدهای اجرای آن.
در هر یک از موارد فوق، سازمانهای قدیمی که از هوش تجاری استفاده نمی کنند، دارای مشکلاتی هستند که اغلب از عواملی چون حجیم بودن داده ها، پیچیدگی در تحلیلها و ناتوانی در ردگیری نتایج فرایندها و پیامدهای تصمیمات گرفته شده نشات می گیرند. هوش تجاری با کمک به حل مشکلات فوق، به دلیل ساختاری که در سازمان به وجود می آورد، فرصتهای جدیدی نیز برای رشد سازمان ایجاد می کند و نه تنها عامل حذف مشکلات است، بلکه با صرفه جویی در زمان و هزینه، شرایط کاری را دگرگون می سازد.
اجزا و مهارتهای لازم برای ارتقای هوشمندی کسب و کار
برای اینکه یک سیستم با هوش تجاری به درستی عمل کند، با شناخت موقعیتها که چه اطلاعاتی در اختیار چه افرادی قرار گیرد، باید روابط بین افراد و اطلاعات و روند اجرای پروسهها به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
هوش تجاری در سازمان، کلیه کاربران و همینطور روابط بین آنان را در نظر دارد تا زنجیره ارزش بنگاه به کمال پوشش داده شود و فرایندی از قلم نیفتد.
برای اجرای هر گونه فرایند بهبود در سازمان می بایست مهارتهای ی خاص آن فرایند ترتیب داده شود که البته برای فرایندهای کلان نظیر هوشمندی کسب و کار دقت نظر خاصی مورد نیاز است.
مهارتهای کسب و کار اعم است از روال کسب و کار و ارتباط با استراتژی سازمانی به همراه فرایندهای دگرگونسازی، که در تعیین خط مشی سازمانی بسیار حائز اهمیت است. مهارتهای فناوری اطلاعات که به صورت فنی به مدیریت تغییر کمک میکند و پشتیبان متدولوژیهای تحلیل است نیز می بایست، در سازمان به حد کافی موجود باشد. مهارت دیگری باعنوان مهارتهای تحلیلی شامل خلاصه سازی تحلیل و کاوش و تشریح درست، به اندازه سایر مهارتها قابل ملاحظه است که این سه نوع مهارت در برخی بنگاهها دارای یک مرکز تلاقی هستند که آن دقیقا مرکز ارتقای هوشمندی کسب و کار تلقی می شود و هرچه وسیع تر باشد، مسلما هوشمندی کسب و کار در سازمان بیشتر و هرچند کوچکتر باشد هوشمندی در آن کسب و کار کمتر وجود دارد. البته در برخی از سازمانها که جزیرهای عمل میکنند محدوده هریک از این مهارتها هرچند که وسیع باشند، ولی هیچ همپوشانی ندارند و مسلما اجرای اینگونه طرحها ( هوش تجاری) در این سازمانها تعریفی ندارد، چون شرط اصلی استفاده از فناوری نوین هوش تجاری، کار در محیط رقابتی است و شرکتهای ی که به صورت جزیره ای عمل می کنند، اصولا در این محیط نمیتوانند وارد شوند.
نقش هوشمندی را در کسب و کارها می توان به صورت زیر مشاهد کرد :
اگر سازمان در لایههای زیرساختی و تراکنشی خود از فناوری استخراج و انتقال و تبدیل دادهها استفاده کند و بستری از هوش تجاری را در تکنولوژی دادهکاوی فراهم آورده باشد و همچنین ابزار BI را مبتنی بر فناوری اطلاعات و مشتریگرایی به کار گیرد، هوشمندی در این کسب و کار کارآمد خواهدبود.
چنانچه در بستر BI از استانداردها و برنامههای کاربردی، راهبردی، عملیاتی و تحلیلی نیز استفاده شود، هوشمندی در این کسب و کار اثربخش است. زمانی هوشمندی نقش اهرمی را در کسب و کار به عهده میگیرد که عملکرد به دقت ارزیابی شود و فرهنگسازی در بین کاربران آغاز شده باشد. درنهای ت برای تحقق این هدف می بایست متودولوژی BI و مهارتهای آن در بدنه سازمان مستقر شود.
هنگامی که سازمان به سمت اهداف جهانی سازی با استفاده از مجازی شدن متمایل شود و از ساختمانهای فیزیکی پا به عرصه مجازی نهاده شود، می تواند روند اجرای فرایندهای درون سازمان خود را به حد اعلا شفاف و نقش هوشمندی را یک نقش رقابتی سازد، بنابراین با این نقطه قوت با رقبا به رقابت بپردازد.
اهمیت استراتژیک هوش تجاری در تصمیمات سازمان
رشد تصمیمگیری سازمان معمولا بدین ترتیب است که پایینترین سطح انجام فعالیتهای تجاری یک سازمان، سطح عملیاتی است که فرایند در دفعات بالا و معمولا به صورت تکراری در ردههای پایین سازمان انجام می شود و معمولا با حجم کمی از دادهها سر و کار دارند. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل ساختیافته و توسط مدیران رده پایین اتخاذ می شود. نتایج حاصل از این تصمیمات، تاثیرات کوتاه مدت و خرد در سازمان دارند.
سطح تاکتیکی در سازمان مربوط به عملیاتی است که در حوزه مدیران میانی انجام میشود. این عملیات می تواند شامل پیگیری عملیات در سطح پایین، نحوه انجام آن، گزارشگیری و نهای تا جمعبندی دادههای مفید برای اتخاذ تصمیمات میان مدت سازمان باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطح غالبا در حوزه مسائل نیمه ساخت یافته و توسط مدیران میانی اتخاذ می شود و نهای تا بالاترین سطح استراتژیک مربوط به تصمیمگیریهای کلان سازمان است که توسط مدیران رده بالا اتخاذ میشود. این نوع استفادهها در دفعات کم و در دورههای طولانی انجام می شود، اما ممکن است با حجم بالایی از اطلاعات و پردازشها همراه باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل غیرساخت یافته و توسط مدیران ارشد انجام می شود و نتایج حاصله تاثیرات بلند مدت و کلانی در مسیر حرکت سازمان دارند.
کاربرد هوش تجاری در سطح استراتژیک را می توان به نوعی برای کمک به افزایش کارایی کلی سازمان و بهینه سازی فرایندها در کنار یکدیگر، در نظر گرفت. این سیستمها روی برخی ویژگیهای مهم مالی و سایر پارامترهای مهم دیگر در افزایش کارایی سازمان متمرکز میشوند. بدیهی است که سیستم در این سطوح میبایست فرایندهای خارجی سازمان را نیز در بر بگیرد. خصوصیات مختلف برنامههای کاربردی در مقاطع مختلف سازمان، باعث ایجاد تفاوتهای ی در ابزارها، تکنیکها و زیرساختهای مورد نیاز برای هر یک از آنها می شود. استفاده از ابزارهای تحلیلی و هوشمند بیشتر در سطح بالا انجام میشود که نیازمند پردازشهای بالا با میزان دسترسی انبوهی از اطلاعات در سطوح استراتژیک و تاکتیکی بیشتر از عملیاتی است. بخش عملیاتی هوش تجاری بیشتر وظیفه جمع آوری اطلاعات و ذخیره سازی آنها را در و یا پایگاه دادههای خصوصی بر عهده دارد.
تکنیکهای تسهیل تصمیمگیری هوش تجاری
در هر دقیقه، دوهزار صفحه مطلب علمی به حجم اطلاعات شبکه اینترنت افزوده میشود. هر روز بیش از ۳۰۰ میلیون صفحه در اینترنت فرستاده میشود و تقریبا ۵ سال طول میکشد که بتوان مقالات و مطالب به روز شده در ۲۴ ساعت را به تمامی خواند. بنابراین تمام اطلاعات از چنین نرخ رشدی برخوردارند. در بخشهای تحقیق و توسعه اغلب یک گروه چند نفری شروع به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز میکنند و شاید اطلاعاتی مشابه، اما با نامهای مختلف را بایگانی کنند و معمولا چندین و چند بار در این گروهها دوباره و چندبارهکاری اتفاق میافتد.
در عصری که زمان، کلید اصلی در تجارت است، شرکتها به استفاده از ابزارهای اطلاعاتی روی آورده اند تا بتوانند اطلاعات مورد نظر را به سرعت از منابع استخراج کنند. هوش تجاری در امر تصمیمگیری در سطوح مختلف سازمان به ویژه سطوح مدیران ارشد با تحلیل اطلاعات و روشهای پرس و جو تسهیلات زیادی را فراهم می کند که متداولترین این روشها به قرار زیر است:
- On-Line Analytical Processing (OLAP)
- On-Line Transaction Processing (OLTP)
- Data Warehousing (DW)
- Data Mining (DM)
- Intelligent Decision Support System (IDSS)
- Intelligent Agent (IA)
- Knowledge Management System (KMS)
- Supply Chain Management (SCM)
- Customer Relationship Management (CRM)
- Enterprise Resource Planning (ERP)
Enterprise Information Management (EIM)
لازم به ذکر است، صرف وجود تمام این تکنیکها در سطح سازمان بدون در نظر داشتن فرهنگ سازمان و رویکرد سیستمی موجود بین کارکنان نمیتواند اثبات کننده هوشمندی کسب و کار آن سازمان باشد. به همین علت است که برای هوش تجاری از کلمات استقرار و پیاده سازی استفاده می کنند نه از کلمه نصب. چراکه عواملی دیگر نیز غیر از بستههای نرم افزاری در درست کار کردن هوش تجاری موثرند و به همین منظور در تعاریف، آن را رویکرد معماری نوین نامیده اند، زیرا از ابتدای فرایند تدوین دادهها تا مراحل ذخیره سازی و فراخوانی مجدد و استخراج دانش مورد نیاز، هوشمندی رفتار ملموس است.
مواردی مانند زیرساختهای سازمان و یا فرهنگ سازمان در پیادهسازی هوش تجاری بسیار نقش قابل ملاحظه و حساسی را ایفا می کنند برای موفقیت در استقرار و کارایی یک سیستم BI در یک سازمان باید برخی موارد از ریشههای فرهنگی سازمان تغییر کند، چون این موارد در میزان بهرهوری سیستم هوش تجاری نقش بسزایی خواهند داشت. برخی موارد مانند تلقی سازمان از اطلاعات که به عنوان یکی از مهمترین منابع سازمانی محسوب میشود و نوآوری که در سازمان باید بخشی از کار تجاری سازمان تلقی شود و نوع تفکر سازمان در مورد اطلاعات و نوآوری مسلما در بستههای نرمافزاری وجود ندارند، بلکه باید در لابه لای لایههای زیرساخت سازمان فرهنگ سازی و لحاظ گردند.
عوامل موثر بر هوش تجاری سازمان
همانطور که یک رویکرد سیستمی دقیق و به روز مانند هوش تجاری می تواند بر کارایی و عملکرد سازمان تاثیرات زیادی بگذارد، بسیاری از عوامل نیز بر میزان کارایی هوش تجاری سازمان تاثیر گذارند، از جمله این عوامل می توان به مشتریان، رقبا، شرکا تجاری، محیط اقتصادی و کارکنان داخلی اشاره کرد. با توجه به این نکته که هیچ کسب و کاری بدون مشتری معنا ندارد، پایش رفتار مشتریان و مخصوصا شناسایی آنان از حیث دائمی یا موقتی بودن می تواند در پیش بینی میزان دقیق عرضه و تنظیم میزان تقاضا بسیار کارامد واقع شود. بنابراین تکنیکهای سیستمهای حمایت تصمیمگیری هوشمند[۱۱] و مدیریت ارتباط با مشتری که در متن معماری هوش تجاری نهفته است، می توانند روند حرکت سازمان را با عقاید و علایق مشتریان همگام کنند. نداشتن اطلاعات کافی در رابطه با مشتریان مانند اینکه: مشتریان واقعی چه کسانی هستند؟ این مشتریان چه کالاهای ی و در چه زمانی میخرند؟ چگونه می توان الگوهای خرید مشتری را استخراج کرد؟ چگونه میتوان میزان وفاداری مشتری را بالا برد؟، معضلات فراوانی را در اجرای چنین رویکردهای نوینی به بار خواهد آورد.
با توجه به این منطق که اگر به هر تحلیلگری در قالب سیستم یا سازمان، اطلاعات ناقص یا اشتباه وارد شود، خروجی آن هرگز قابل ارزیابی مطلوب نخواهد بود و اگر بهترین ساز و کارها در اختیار افراد نا مناسب قرار گیرد، مطمئنا ضمن کاهش عمر مفید کاری آنها، کارایی قابل توجهی هم نخواهند داشت، پس با توجه به آثار هوش تجاری بر سازمان باید بر تاثیرات عوامل متعدد داخلی و خارجی سازمان بر هوش تجاری مطالعه کرد تا سازمان باوجود صرف هزینه و زمان هنگفت برای ایجاد تغییرات کلی، در خروجی دچار خسارات جبران ناپذیری نشود؛ چراکه تصمیمات اساسی و استراتژیک در سازمانها با بهبود قسمتی از آن بسیار متفاوت است. این تصمیمات استراتژیک روند تفکر و حرکت سازمان را به کل تغییر میدهند و در صورت شکست، رجوع به نقطه اول و اصلاح اشتباهات یا تغییر جدید امکان پذیر نیست، زیرا تغییر فرهنگ سازمانی و نگرش افراد مستلزم برداشتن گامهای طولانی مدت و برنامهریزی شده است. بنابراین کم تخمین زدن تاثیرات عوامل به نظر کوچک می تواند پایان یک راه امیدوارکننده و روشن را تیره و تار کند. ممکن است سازمانها در مواردی مشابه باشند، ولی هرگز دقیقا عملکرد یکسانی نداشته باشند و حتی اگر عملکردشان نیز بسیار به هم مشابه باشد، محیط فعالیت متفاوت یا خاص باشد و با توجه به سایر موارد باید اینگونه معماریهای بنیادین را طبق زیرساختها و ویژگیهای سازمان، طراحی، برنامهریزی و پیاده سازی کرد.
نتیجه گیری
در این مقاله سعی بر آن شده است تا با ارائه توان فناوری جدید هوش تجاری و معرفی برخی مزایا و محسنات آن و تمرکز آن بر تصمیمات سازمانی – بویژه تصمیمات کلان که توسط مدیران رده بالا گرفته می شود – بتوان سختیهای کسب و کار امروز را تحلیل کرد تا توسط ارزیابی و تحلیلهای این فناوری جدید هوشمند ، قبل از اینکه مخاطرات، سازمان را تهدید کنند و صدمات اقتصادی گزاف آنها مانع از بازار مناسب و باعث کاهش کیفیت عملکرد شود، آنها را پیش بینی و چاره جویی کرد و همچنین پیش از آنکه فرصتها توسط چشمان ریزبین و دقیق رقبا شناسایی شوند و فرصت رشد و ترقی از سازمان گرفته شود، آنها را به دست آورد که البته این اهداف صرفا با اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند و در آمدن از رویای خوش تداوم ابدی شیوه کسب و کار تحقق خواهد یافت.
هوش تجاری و تاثیر آن در تصمیمگیری بهتر برای حوزههای مختلف سازمان
با استفاده از هوش تجاری، شرکتها قادر خواهند بود با بهکارگیری اطلاعات حقیقی و منحصربهفرد بهصورت بلادرنگ (Real-time)، وارد بازار رقابتی شده و بتوانند در آن باقی بمانند. مدیران سازمانها به اطلاعات حیاتی کسبوکار خود نظیر رویکردها، رفتار مشتریان، تولید، موجودی و تحلیلهای جزیی اقتصادی دسترسی مستقیم دارند. هوش تجاری اطلاعات را استخراج کرده و جهت تصمیمگیریهای استراتژیک، این اطلاعات را در اختیار مدیران قرار میدهد که به واسطه آنها به اهدافشان برسند.
۱. تصمیمگیری در حوزه فروش
هوش تجاری شرکتها را قادر میسازد که بر اساس نیاز مشتری، تغییرات، عکسالعملهای آنها به تبلیغات، تجربیات خریدهای آنلاین، عادات خرید، الگوها و تمایلاتی را که همگی بر فروش محصول اثر میگذارد کشف و بررسی نمایند. بررسی عادات خرید مشتری به شرکتها این اجازه را میدهد که در جهت حفظ مشتری و استفاده بهینه از موقعیتهای فروش ازدسترفته برای آن مشتری بهترین تصمیمگیری را انجام دهند. با داشتن چنین درکی از مشتری، یک کسب وکار بهراحتی و سریع میتواند موقعیتهای مناسب فروش و یا بهترین و پرفروشترین محصول را شناسایی کند. با داشتن تعریفی درست از مشتری و سلیقه آن، صاحبان کسب وکار قادر خواهند بود برای تغییر یک محصول قبل از اینکه فروش آن به صفر برسد، برنامهریزی مناسب داشته باشد. مدیران فروش میتوانند بهترین مشتریها، طریق یافتن آنها و مؤثرترین شیوههای خرید را شناسایی کنند. با بررسی مشتریهای غیرواقعی، شرکت این توانمندی را پیدا خواهد کرد که در مورد بهترین استراتژیها در جهت رشد شرکت و همچنین برای حذف این دسته از مشتریها تصمیمگیری نماید. در دست داشتن تصویر واضحی از تغییرات فروش به شرکتها اجازه تصمیمگیری مناسب در مدیریت و بازاریابی میدهد.
۲. استراتژیهای بازاریابی
یک شرکت میتواند با دنبال کردن تمایلات مشتریان بهمنظور شناسایی سلیقه آنها، بهسرعت در جهت استراتژیهای بازاریابی برای سرمایهگذاری روی محصولات موردعلاقه آنها و خدمترسانی تصمیمگیری نماید. هوش تجاری میتواند بازدهی تبلیغات را شناسایی کند و خروجیها را تجزیهوتحلیل نماید. یک شرکت میتواند با استفاده از هوش تجاری کمپینها را اولویتبندی کند، تبلیغات را افزایش دهد و بهمنظور بهبود بازاریابی، در شبکههای اجتماعی نیز فعالیت داشته باشد؛ این روش شرکتها را قادر میسازند که در جهت ایجاد استراتژیها، کاهش هزینهها و سرمایهگذاری بهتر، تصمیمگیری نمایند.
۳. تصمیمگیریهای مدیریتی
هوش تجاری، مدیران را قادر میسازد که بر اساس آمارهای واقعی تصمیمگیری نمایند. این حقایق بهوسیله رصد بازار و رقبا به مدت طولانی میتواند راهنمای خوبی برای رشد آتی شرکت باشد. هوش تجاری به مدیران کمک میکند که چگونه با استفاده از شناسایی بهرهوری در بخشهای مختلف سازمان، فرایندها را به گردش در بیاورند. با شناسایی راهکارهای عملی، یک مدیر میتواند مؤثرترین استراتژی را برای رشد و توسعه بازدهی کارکنان، آسانسازی جریان استخدام و یا کاهش مراحل استخدام، تعیین و بررسی نماید. استفاده از هوش تجاری این اجازه را به مدیران میدهد تا برای گرفتن تصمیمگیریهای عملی و حیاتی سازمان از تمام حقایق استفاده کنند.
۴. مدیریت موجودی
استفاده از هوش تجاری برای شناسایی مشکلات و همچنین موقعیتها، فرصت تصمیمگیری برای بهبود مدیریت موجودی را به شرکتها میدهد. برای مثال، تصمیمگیری در جهت کاهش فضای اضافی انبار باعث کاهش هزینههای نگهداری هم میشود. همچنین با شفافسازی بیشتر، یک شرکت بهتر میتواند برای تعداد درخواستها و زمان پاسخگویی به آنها تصمیمگیری نماید. شناختن بهترین الگوهای درخواست کالا در بهترین زمان، بهترین قیمت و بهترین کیفیت برای خرید این امکان را به مدیران میدهد که بهمنظور افزایش بهبود کسبوکار و سرمایهگذاری روی تمام موقعیتها، قیمتها را تغییر دهند.
۵. مسائل مالی
هوش تجاری برای بهروز ماندن دید مالی و اقتصادی یک شرکت راهکار ارائه میدهد. هوش تجاری مدیران را قادر میسازد که به سود و زیان، ریز اطلاعات مالی و جنبههای ترازنامه مالیاتی دسترسی داشته باشند. یک هوش تجاری قوی به کسبوکارها این امکان را میدهد تا به موقعیتهای مناسب و کاهش هزینهها پاسخ سریع و مناسب دهد. با ارزیابی دخلوخرج حال و گذشته، یک شرکت میتواند بهراحتی با توجه به موقعیت مالی که در گذشته داشته و موقعیتی که در حال حاضر دارد، تصمیمگیری درستی انجام دهد. برآورد درآمد شعب با ارزیابی قدرت خطوط تولید هر شعبه امکانپذیر است. مثلاً یک کسبوکار میتواند تصمیم به حذف یک مورد خاص از یک محل و ارتقای آن در محل دیگری بگیرد. خصوصیسازی داشبورد هوش تجاری به مدیران این اجازه را میدهد که شاخصهای کلیدی عملکردی را جهت مدیریت هرچه بهتر و مؤثرتر مسائل مالی دنبال نماید.
با تحلیل دادهها و رصد کردن عملیات حیاتی کسبوکار، یک شرکت میتواند بر اساس اطلاعات دقیق و واقعی، در زمان مناسب، تصمیمهای استراتژیک موفقی بگیرد.
با ۷۷ فایل تخصصی
دانلودوخرید۳۵۰۰۰تومان