زمانی که در مدیریت غور کنید، عینیت بسیار کمی در آن می یابید. تصور اینکه چگونه صحت یا سقم یک تئوری عملکرد سازمانی ، می تواند همیشه با مقایسه با شواهد تجربی، شواهدی که خود فی نفسه محصول تئوری های دیگر و محصول شیوه های عمل اجتماعی هستند که خود به وسیله سازمان های دیگر شکل گرفته اند، دشوار است. این دیدگاه، دیدگاه نمادین – تفسیری است و بر اساس این دیدگاه، چنین پدیده هایی در قلمرو میثاق اجتماعی جای می گیرد نه قانون طبیعی.
امروزه تعدادی از تئوری پردازان سازمانی وجود دارند که تئوری های اجتماعی را نگاه هایی به یک امر واقع (واقعیت) تصور می کنند. واقعیتی که بیشتر به وسیله تئوری هایی ساخته می شود که آن واقعیت معرف آنها (تئوری ها) است. یعنی اندیشمندان اجتماعی با واقعیات خلق شده به وسیله نیروهای اجتماعی که خود موضوع مطالعه اند، سرو کار دارند.