مدیریت نوآوری درسازمان ها و شرکت های پیشرو
۷گام تا ترویج و مدیریت نوآوری در سازمان
منبع:modirinfo.com
برای کارآفرینان نوآوری در اولویت است. آنها می دانند در بازار جهانی جایی برای میانجیگری وجود ندارد. مشتریان، از شرکتهای کوچک و بزرگ ارایه محصولات و خدماتی را انتظار دارند که ارزانتر، با کیفیتتر و هیجانانگیزتر باشد. اما چگونه می توان موج نوآوری را در سازمان به جریان انداخت؟
با اجرای هفت مرحلهی زیر میتوانید به سازمانی نوآور تبدیل شوید:
۱. کسب و کارتان را با تفکر رو به جلو رهبری کنید:
ترویج فرهنگ نوآوری، به کیفیت و نحوه رهبری مالک کسب و کار بستگی دارد. مدیران یا رهبران سازمانهای خلاق باید در کارشان شور و شوق، نگاه مثبت و خوشبینانه، انگیزهی واقعی، چشمانداز روشن و تفکر رو به جلو داشته باشند. رهبران باید متفکرانی شجاع و جسور باشند و به استقبال «تغییر» بروند. آنها در ترویج نوآوری نقش اصلی را ایفا میکنند.
۲. فرهنگ نوآوری ایجاد کنید:
وقتی کارکنان انگیزه پیدا میکنند کارشان را بهتر انجام میدهند. تشویق میشوند؛ خارج از چارچوب فکر کنند و مرزهای محدود ذهن را درنوردند. البته برای شکوفایی تفکر خلاق باید به اندازه کافی استقلال داشته باشند. ایدهپردازی کنند و بهدنبال اجرا کردن ایدههایشان باشند. درواقع اگر مدیریت محیطی باز و خلاق را فراهم کند، نوآوری هم به تدریج اتفاق می افتد.
وقتی طوفان فکری در کل سازمان جریان دارد، فرایند غربال ایده ها و انتخاب بهترین ایده، سریعتر و کارآمدتر از زمانی رخ میدهد که فقط کارمندان کلیدی درگیر این فرایند باشند. با ایجاد فرهنگ نوآوری در سازمان، قدرت را میان کارکنان تان تفویض کنید تا بتوانند خلاق و نوآور باشند.
«کارکنانتان را به خاطر درسهایی که از شکستهایشان میگیرند، تشویق کنید. اشتباهات را تحمل کنید و انتظار شکست را داشته باشید.» |
---|
۳. تیمهای کارآمد بسازید:
تیمهایی که عملکرد فوقالعاده دارند در دنیای کسب و کار به الگو تبدیل میشوند. برای تشکیل تیمهای کارآمد، نیازمندیهای کلیدی وجود دارد که عبارتند از: وجود اعتماد بین اعضا، ساختار کارآمد تیم، اهداف شفاف، تلاش بیوقفه اعضا، باور به تحقق یافتن نتایج مطلوب در بلندمدت و …. باید امنیت و اعتماد در روابط بین اعضا موج بزند. همچنین در فضای همکاری تیمها باید روابط صادقانه، صمیمانه و فارغ از تشریفات اداری وجود داشته باشد.
۴. به شکستها جایزه بدهید:
یکی از قویترین ابزارها برای ترویج نوآوری و خلاقیت کارکنان این است که آنها به رسمیت شناخته شوند. افراد میخواهند به رسمیت شناخته شوند و به خاطر نوآوریها و ایدههایشان پاداش بگیرند. این کار میتواند پیامدهای بسیار خوبی برای سازمان داشته باشد. یکی از دلایلی که کارمندان معمولا ایدههای خود را بیان نمیکنند، ترس از مورد استقبال قرار نگرفتن ایدهشان است. آنها نمیخواهند اگر مشکلی پیش آمد مقصر محسوب شوند.
بهعنوان رهبر یا مالک کسب و کارتان، اشتباهات را تحمل کنید و انتظار شکست را هم داشته باشید. به کارکنانتان به خاطر درسهایی که از شکستهایشان میگیرند، جایزه دهید. به خاطر داشته باشید، ایدهها از همان ابتدای امر با موفقیت اجرا نمیشوند.
۵. رسیدگی به مشکلات مشتریان را جدی گیرید:
سازمانهای خلاق کارمندان را تشویق میکنند تا مشکلات و شکایات مشتریان را پیگیری و در بخش خدمات مشتریان به آنها رسیدگی کنند. هر شکایت یا مشکل از جانب مشتریان، این فرصت را در اختیار سازمان قرار میدهد که توانمندی های واقعی خود را نشان دهد و بهبودهایی مشهود در طراحی محصول یا خدمتش اعمال کند. درسهای فراگرفته شده از تجربه پاسخگویی به انتقادات یا شکایات مشتریان باید با هر یک از کارکنان سازمان به اشتراک گذاشته شود. این کار باعث می شود یادگیری اثربخش کارکنان در سازمان به حداکثر برسد.
۶٫برای ارزیابی نوآوری در سازمان تان، معیار مناسب انتخاب کنید:
کارآفرینها از کجا میدانند که نوآور هستند؟(معیار آنها برای تشخیص نوآوری چیست؟) شما و سازمانتان بخشی از اکوسیستم کسب و کار هستید که شامل رقبا، مشتریان و شرکای صنعت است. باید مطمئن شوید، تاکتیکها و استراتژیهای تان، شما را به جایگاه بالایی خواهند رساند. اگر در بازار جدید یا صنعت خود رهبر نیستید، باید راهنما و معیارهای مناسب انتخاب کنید. از معیارهای حیرتانگیزی که به جای ارزش واقعی سازمان، فقط احساس خوب در شما ایجاد میکنند پرهیز کنید.
۷ . ساختار مدیریتی شرکت را مسطح کنید:
ساختار مدیریتی شرکتهای نوآور، مسطح و یکنواخت است (فارغ از سلسله مراتب و تشریفات اداری). در سازمان های نوآور فرصتهایی برای ارتباطات باز و تشویق اعتماد به نفس فراهم است. با این حال اگر ساختار مسطح مناسب فرهنگ شرکت شما نیست، راه جایگزین این است که رهبر نوآوری در شرکت داشته باشید که بتواند توجه مدیریت را به سمت ایدههای عالی سوق دهد.
با استفاده از این هفت استراتژی، میتوانید در سازمان خود نوآوری را به جریان بیندازید، آن را بسنجید، بهبود بخشید و مدیریت کنید. به این ترتیب جریان مستمری از نوآوری ها در سازمان تان ایجاد می شود
با پیشرفت روز افزون دانش و تکنولوژی و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارتهایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. هدف باید پرورش انسانهایی باشد که بتوانند با مغزی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند. به گونه ای که انسانها بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار آرده و با بهره گیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند(۱)
دربرهه فعلی سازمان های موفق به خوبی درک کرده اند که باید محصول و خدمت آنان محصولات آینده باشد کما این که بسیاری از شرکت و سازمان ها در سطح ملی و بین المللی با همین تفکر به ورطه نیستی سپرده شده اند.
آنچه که مهم است خلاقیت و نوآوری در شرایطی موجب موفقیت و رونق سازمان ها خواهد بود که با برنامه ریزی و آینده نگری همراه باشد
- مدیریت نوآوری چیست و چرا کسب و کارها به آن نیاز دارند؟
مدیریت نوآوری چیست و چرا کسب و کارها به آن نیاز دارند؟
امروزه چه چیزی شرکتها را به چالش میکشد؟ ضعف در نوآوری یا عدم تطابق با تغییرات بازار؟ یا ضعف در پیشبینی تغییرات نیازهای مشتریان؟ هرکدام از این موارد که باشد، شرکتها نیاز دارند تا نقاط ضعف و مشکل خود را شناسایی کنند چرا که نوآوری به عنوان یک استراتژی میتواند به کمک کسب و کارها بیاید. مدیریت نوآوری چیزی بیش از برنامهریزی برای محصولات یا خدمات جدید و توسعه تکنولوژی است. مدیریت نوآوری بیشتر به تصور، تجهیز و رقابت در مسیرهای جدید مربوط است.
چرا شرکتها به نوآوری باز نیاز دارند؟پیتر دراکر معتقد است برای ماندن در رقابت، نوآوری یک ضرورت است. فرآیند نوآوری شامل ارزیابی ایدههای بالقوه تا رسیدن به محصول یا تغییر ملموس و عرضه به بازار میشود. زمانی که استراتژی نوآوری با اهداف کسب و کار به درستی تنظیم شده باشد، مرحله بعدی مدیریت آن است. نوآوری نیز مانند هر فعالیت دیگری در سازمان نیاز به مدیریت دارد.
در تعریف موسسه گارتنر، مدیریت نوآوری سعی دارد تا با ایجاد تغییرات آرام یا گسترده، کسب و کار را در مسیری بهینه قرار دهد. با استفاده از نظمی که مدیریت ایجاد میکند فرآیندهای نوآوری به گونهای در سازمان یا کسب و کار ایجاد میشود که ایدههای خلاقانه تولید شوند و در طول قیف نوآوری، در نهایت به ایدههایی سودآور، مطمئن و قابل تکرار تبدیل شوند.
مدیریت نوآوری برای هر سازمان با توجه به ویژگیها، فرهنگ سازمان و ساختار آن متفاوت است. برای مثال، در کسب و کاری که در آغاز فعالیت خود قرار دارد، وظیفه نوآوری، تمرکز بر محصولات اصلی است. در حالیکه یک سازمان بالغ معمولا به دنبال پیدا کردن بازارهای جدید میباشد. شرکتهایی که دوران رشد خود را تجربه میکنند معمولا به دنبال راههایی هستند تا کسب و کار اصلی خود را گسترش دهند. این کسب و کارها معمولا به دنبال استفاده از نوآوری برای بهبود بخشیدن محصولات فعلی و رسیدن به پیشنهادت جذاب برای مشتریان فعلی خود هستند.
انگیزه و عملکرد در مدیریت نوآوری
در اقتصادی که شرایط پایداری ندارد، کسب و کارها باید با استفاده از نوآوری جایگاه خود را در بازار تثبیت کرده و همواره به دنبال بازارهای جدید باشند. مدیریت نوآوری میتواند در کنترل چالشهای مربوط به فرآیندهای نوآوری کمک کند و به آنها سرعت بخشد. به صورت کلی برخی از مزیتهای مدیریت نوآوری عبارتاند از:
- بهبود بهرهوری
- تضمین موفقیت در بلندمدت
- افزایش موفقیت در بازار
- کاهش هزینهها
- کاهش زمان فرآیندها
- کاهش ریسک پروژه های نوآورانه
عوامل تاثیرگذار در مدیریت نوآوری:
بر اساس تحقیقات، ۴ فاکتور را در تصمیمگیری برای شیوه اجرای مدیریت نوآوری موثر میباشد:
- هدف نوآوری
- ساختار سازمانی
- بازار
- فرهنگ سازمانی
هدف از نوآوری در هر شرکت میتواند متفاوت باشد، در برخی موارد شرکت میخواهد محصولات یا فرآیندهای فعلی خود را بهبود بخشد. در برخی موارد، هدف یک کسب و کار از نوآوری، جایگزینی مدل درآمدی کنونی با روشی کاملا جدید است. شرایطی نیز وجود دارد که در آن کسب و کار فعالیتهای کلیدی خود را بهبود میدهد اما در سایر فعالیتها تغییری ایجاد نمیکند. برعکس این اتفاق نیز صادق است، بدین ترتیب شرکت با استفاده از نوآوری میخواهد بخشهایی از سازمان را بهبود دهد اما فعالیتهای اصلی ثابت میمانند.
ساختار سازمانی کاملا در مدیریت نوآوری تاثیرگذار است. متمرکز یا غیرمتمرکز بودن سازمان یا میزان انعطاف در تصمیمگیریهای داخلی به شدت در سیستمها و فرآیندهای مدیریت نوآوری میتواند تاثیر بگذارد به گونهای که معمولا روشهای مدیریت نوآوری در سازمانهای غیرمتمرکز اگر در سازمانی متمرکز پیاده سازی شوند نه تنها موثر نخواهند بود بلکه شرایط را سختتر و پیچیدهتر نیز میکند.
محصولمحور یا مشتریمدار بودن یک بازار تاثیر مهمی در فرآیندهای ارزیابی ایده و پیاده سازی آنها دارد. بنابراین صنایع مختلف مدلهای متفاوتی برای بررسی ایدهها و به صورت کلی مدیریت نوآوری میخواهند.
فرهنگ سازمانی نیز در تعیین استراتژی برای نوآوری تاثیرگذار است. اینکه چه مقدار کارکنان یک سازمان تغییر را میپذیرند یا اصولا تغیر چگونه در سازمان رخ میدهد و آیا کارمندان اجازه دارند نکات و مسائل را به سطوح بالا انتقال بدهند یا خیر از نکات مهمی است که در مدیریت نوآوری به شدت تأثیرگذار است.
روزی نیست که خبری درمورد نوآوری، ایدههای خلاقانه در تجارت و کسبوکارهای تازه منتشر نشود. نوآوری بیش از همیشه در مرکز توجه قرار دارد و همهجا بحث درمورد اثرات آن است. از شرکتهای کوچک تا غولهای صنایعِ مختلف، همه بهدنبال نوآوری برای در اختیار گرفتن بازار و توسعهی محصولات و خدمات جدید هستند. اما نوآوری چیست و سازمانها چگونه چارچوبهای مدیریت نوآوری را اجرا میکنند
تعریف نوآوریریشهی کلمهی نوآوری (innovation) در زبان لاتین از کلمهی «innovare» میآید که به معنای تازه شدن است. از نقطهنظر اقتصادی، نوآوری به هر پدیدهی تازهای گفته میشود که سازمان یا جامعه از آن نفع میبرد.
نوآوری اغلب با دو مفهوم ایده و اختراع مرتبط است. ایده را میتوان جرقهی فکری خلاقانه درمورد یک موضوع دانست. اختراع هم پدید آوردن چیزی تازه است، اما نوآوری یعنی تمرکز برای رسیدن به راهکاری تازه برای محصول یا فرایندی که از قبل وجود دارد.
مدیریت نوآوری
مدیریت نوآوری رویکردی نظاممند برای اولویت دادن به نوآوری در سازمان است و شامل مراحل برنامه ریزی، سازماندهی، مدیریت و کنترل است و شامل همهی ابزارها و روشهای پیشبرد و بهرهبرداری از نوآوری در سازمان است. هدف مدیریت نوآوری میتواند هریک از موارد زیر باشد:
- تولید محصولات و خدمات نوین برای حضور در بازارهای جدید؛
- بهبود محصولات و خدمات برای پیشی گرفتن از رقبا؛
- بهبود فرایندهای داخلی برای تقویت سازمان و کاهش هزینهها؛
- توسعهی روشهای جدید کسبوکار بهمنظور درآمدزایی از مسیرهای جدید.
شالودهی مدیریت نوآوری
مدیریت نوآوری مبتنی بر دو پایهی اصلی است؛
- فراهم کردن چارچوبی برای تبدیل ایدهها به نوآوری و اجرای آنها. این شامل فعالیتهایی در جهت توسعهی سازمانی است که به نهادینه کردن فرهنگ نوآوری میانجامد.
- تمرکز بر خودِ نوآوری که شامل تحقیقاتِ فعال، توسعه و اجرای ایدهها و سایر فعالیتهای مرتبط از جمله مدیریت خلاقیت و مدیریت پروژه است.
محدودهی مدیریت نوآوری
مبحث نوآوری زمینههای متنوعی دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم.
- مدیریت آینده: شناسایی موقعیتها، روندها و مخاطرات پیشِ رویِ سازمان؛
- تدوین راهبرد و برنامهریزی فعالیتهای مرتبط با نوآوری از جمله نقشهی مسیر نوآوری؛
- سازماندهی و تعیین وظایف در حوزهی مدیریت نوآوری از جمله ساختار تصمیمگیری و تعیین مسئولیتها؛
- مدیریت ایدهها، چارچوبی برای دریافت، تدوین و ارزیابی ایدهها؛
- مدیریت مراحل نوآوری، شامل مراحل تبدیل یک ایدهی جدید به یک محصول نوآورانه، ساخت مدل مفهومی، طرح تجاری، تدوین راهکار، نمونهسازی، اجرا و بازاریابی؛
- ایجاد بستری فرهنگی و ارج نهادن به نوآوری؛
- مدیریت جامع و تدوین معیار سنجش نوآوری، برای ارزشگذاری و سنجش فعالیتهای مرتبط در سطح سازمان؛
- سازوکاری برای مدیریت حقوق انحصاری و حقِ مالکیت؛
- ایجاد شبکههای جدید برای بهرهبردای از منابع و ظرفیتهای برونسازمانی؛
- مدیریت تحول در ذیل پروژههای نوآوری.
نکتهی مهم آن است که نوآوری به بخش یا واحد مشخصی در سازمان محدود نمیشود و دامنهی فعالیت آن بهاندازهی گستردگی همهی بخشهای سازمان است.
تفاوت میان بهینهسازی و نوآوری
بهینهسازی امری باسابقه و مرسوم در صنایعِ مختلف است و شاملِ روشهای مدیریتیِ متنوعی برای بهبودِ فرایندها، کالا و خدمات سازمان است. بهینهسازی ریشه در مدیریت کیفیت دارد. در اینجا به برخی از نمونههای آن اشاره میشود:
- فرایند بهبودِ مستمر (CIP): بر مبنای قالبِ چهارگانهی برنامهریزی، اقدام، بررسی و اعمال (PDCA) همهی کارکنان را ترغیب میکند تا در قالب کارِ گروهی، همواره در حال پرسشگری درمورد فرایندهای کنونی و بهبود آنها باشند.
- کایزِن (Kaizen): کایزن یکی از روشهای مدیریت بهبود فرایند است که ریشه در ژاپن دارد و در لغت به معنی بهبود مستمر است و شعار آن «سازمانی هر روز بهتر از روز قبل» است.
- مدیریت کیفیت جامع (TQM): تمرکز بر کیفیتِ همهی اجزای سازمان شامل کارکنان، فرایندها و محصولات بهمنظور بالابردنِ رضایت مشتری است.
- پیشنهادِ عملیاتی: هدف، ترغیب کارکنان به فکر کردن درمورد پیشنهادهای عملی برای بهبود است. به آنها فرصت داده میشود که بهصورتِ خودجوش ایدههای خود را ارائه کنند. ایدهها در فرایندی مدون ارزیابی و در صورت تأیید، اجرا میشوند و از پیشنهادکننده قدردانی میشود.
با آنکه بهینهسازی و نوآوری دارای وجوه مشترکی هستند، تفاوتِ اصلی در رویکرد آنهاست. تمرکزِ بهینهسازی بر بهبود یا گسترش فرایندهای موجود در جهت ارتقای کیفی است، اما مدیریت نوآوری، جاهطلبانهتر و بهدنبالِ روشها، محصولات و خدمات کاملا نوین برای بهدست آوردن توسعهی رقابتی پایدار است. در عمل، بهینهسازی و نوآوری اموری جداییناپذیر هستند و راهبرد سازمان باید بهینهسازی و نوآوری مستمر باشد.
نوآوری همواره با پیچیدگی، ابهام و مخاطراتی روبهروست و این امر، اهمیتِ داشتن روال و ساختاری مدون بهمنظور مدیریت آن در مراحل مختلف را بیشتر میکند. همچنین مدیریت نوآوری به سازمان کمک میکند که با تمرکز بر روی اهداف و بر مبنای راهبردش بهسمت نوآوری و روشهای نوین حرکت کند. مدیریت نوآوری در عینِ حفظ محیط خلاقانه برای رشدِ نوآوری، مخاطراتِ ناشی از تجربههای جدید را کاهش میدهد.
مراحل مدیریت نوآوری
- مدیریت نوآوری
فرایند نوآوری به چهار مرحلهی اصلی تقسیم میشود:
- ایده: جمعآوری نوآوریهای بالقوه، ریشهیابی ایدهها، ارزیابی و سپس عرضهی ایدهها؛
- تبیین مدل مفهومی: بررسی و ارزیابی گسترده و دقیق و سپس توسعهی مدل مفهومی برای رسیدن به راهکار، اجرا و بازاریابی؛
- اجرا: اجرا و آزمودن راهکار برای رسیدن به محصول نهایی؛
- بازاریابی: همهی مراحل مرتبط با برانگیختن و سپس برآوردن نیاز مشتری شامل تأمین، تولید، تجهیز، بازاریابی و فروش.
شاخصهی مراحل اول و دوم، خلاقانهتر بودن آنها و همچنین داشتنِ چارچوب آزادتر است و در عوض، مراحل سوم و چهارم فرایندمدار و متمرکز هستند. اجرای هریک از این مراحل، به میزان گستردگی سازمان بستگی دارد. برای مثال معمولا سازمانهای بزرگ، نظام ارزیابی پیچیدهتر و فرایند تصمیمگیری چندلایه دارند که به پیچیدگی مراحل اول و دوم میانجامد و در شرکتهای فناوری بهدلیل تولید محصولات دانشمحور، مرحلهی سوم پیچیدهتر و گستردهتر از سایر مراحل است. در شرکتهای خدماتی نیز مرحلهی چهارم دارای پیچیدگی بیشتری است. در ادامه به بررسی هریک از مراحل مدیریت نوآوری میپردازیم.
مرحله ۱: ایدهها
نوآوری همواره با جستوجو برای یافتن امکانات تازه آغاز میشود تا بتوان از آنها ایدههایی استخراج و ارزیابی کرد. امکانات تازه میتوانند هریک از موارد زیر باشند:
- درخواستهای برآوردهنشدهی مشتریان؛
- معضلات مشتریان؛
- بازارهای احتمالیِ جدید؛
- یک راهکارِ فنی.
مسیرهای بیشماری برای رهیافت امکانهای تازه وجود دارد ولی آنها را میتوان در دو رویکرد کلی دستهبندی کرد:
۱. جستوجوی هدفمند
در این رویکرد، جستوجو برای یافتن پتانسیلهای تازه در محدودهی زمینههای از پیش تعیینشده و برمبنای راهبردِ نوآوری سازمان انجام میگیرد. روشهای رایج در این رویکرد شامل برگزاری کارگروههای خلاقیت درمورد موضوعی خاص، برگزاری کارگروه با کاربران پیشرو (LEAD Users) و مسابقات ایده پردازی هستند. کاربران پیشرو به آن دسته از کاربران اطلاق میشود که به دلایلِ مختلف از جمله علاقه یا مدت زمانِ استفادهی بیشتر، قبل از عموم مشتریان نیازهای جدید را درک میکنند.
۲. رویکرد تصادفی
گاه پتانسیلهای تازه بهصورت تصادفی دریافت و ثبت میشوند. برای مثال یک فناوریِ جدید در حین جستوجوها پیدا میشود یا کارکنان حین بررسی پیشنهادها یا براساس بازتاب مشتریان امکان تازهای مییابند.
قدم بعدی ثبت امکانهای تازه بهعنوان ایده است. برای این کار میتوان شرح مختصری از ایدهی اولیه، دلیلِ اهمیت و کاربرد آن را برای سازمان تبیین نمود. در صورت لزوم، رسم یک طرح اولیهی ساده میتواند به تبیین بهترِ ایده کمک کند.
قدم نهایی در این مرحله ارزشگذاری ایدههاست. یک گروه تصمیمگیری بر مبنای مجموعه ضوابط تعیینشدهی سازمان، منافع و امکانپذیری هر ایده را محاسبه و بر مبنای آن هر ایده را اولویت بندی میکند. نتیجهی مرحلهی اول، فهرستی از ایدهها، اهداف و چشمانداز مربوط به هریک از آنهاست.
مرحله ۲: تبیین مدل مفهومی
ساخت مدل مفهومی در پروژههای نوآوری
این مرحله شامل انجام ارزیابیهای دقیق و گسترده بهمنظور جمعآوری همهی اطلاعات ممکن درمورد ایده و بررسیهای بیشتر است. در این مرحله به ایدهها عینیت بیشتری بخشیده میشود و اهداف و اثراتشان بهتر نمایان میگردد. برای این منظور، مراحل زیر انجام میشوند:
- نیازسنجی بازار و مشتریان؛
- امکانسنجی بازارهای هدف از جمله اندازه و جذابیت بازار؛
- موقعیتها و مزیت رقابتی احتمالی؛
- مخاطرات و امکانپذیری از جمله امکانسنجی فنی و مشکلات ورود به بازار؛
- چارچوب و شرایط از جمله قوانین، استانداردها و حق انحصار.
مهمترین و گستردهترین قدم در مرحلهی مدل مفهومی، سنجش نیاز مشتری است. بهطورکلی هر ایدهی مطرحشده، باید نسبت به خواستههای کنونی مشتری، درخواستها و نیازهای بیپاسخ مشتری، موقعیتهای جدید و اهمیت آنها برای مشتری سنجیده شود.
بهکارگیری روشهای منسجم و پیشرفته، به درکِ هرچه بیشترِ نیازهای مشتری منجر میشود. مصاحبه با مشتریان و گروههای مقصد، برگزاری کارگروه با مشتریان پیشرو و ثبت مشاهدات آنها، نمونههایی از این روشهاست.
کاربران پیشرو بهدلیل اِشراف بر محصول، بهترین منبع دریافت خواستههای مشتریان هستند زیرا آنها تجربهی بیشتر و حتی ایدهها و راهحلهای خود را دارند که میتواند در مرحلهی سنجش نیازها مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
- برگزاری کارگروه با کاربران پیشرو
نکتهی حائز اهمیت این است که پروژهی نوآوری عملا در این مرحله آغاز شده است بنابراین باید با استفاده از ابزارهای مدیریت پروژه، پیشرفت آن را رصد نمود.
بر مبنای همهی این ارزیابیها، مدل مفهومی با تمرکز بر تبیین راهکار، نحوهی اجرا و بازاریابی آماده میشود. راهکار شامل ویژگیهای محصول جدید است که در این مرحله بهصورت توصیفی، مدل و نمونهی طرح اولیه معرفی میشوند. همچنین در این مرحله مشخص کردن مسیر یک اجرای موفق و امکانپذیر با تبیین نحوهی تأمین، تولید و تجهیز لازم است.
بهترین محصولات هم اگر بهدرستی به بازارهای مقصد معرفی نشوند، کاری از پیش نخواهند برد بنابراین برنامه بازاریابی از اهمیت بالایی برخوردار است. در مرحلهی مدل مفهومی، راهبردِ محصول تبیین میشود. این شامل تعیین جایگاه محصول در بازار، تبیین نقطه تمایز محصول (USP)، نحوهی معرفی محصول در بازارهای هدف، روش قیمت گذاری و مسیرهای فروش احتمالی است. آنچه در این مرحله تهیه میشود، پایهی بازاریابی و توزیع محصول در چرخهی تولید و توزیع محصول خواهد بود. سپس مدل مفهومیِ آمادهشده، ارزیابی میشود و در صورت لزوم، اصلاحاتی در آن اعمال میشود.
بوم مدل کسب و کار که الکساندر اوستروالدر و ایوس پیگنر معرفی کردند، ابزار جامعی برای مفهومسازی معرفی میکند.
یک ایده از زمانی که بهوجود میآید تا زمانی که به محصول نهایی تبدیل میشود، همواره در حال تحول است و هرقدر هم بینقص باشد، در مرحلهی اجرا و عرضه با تغییراتی روبهرو خواهد شد. بهترین روش برای غلبه بر اثرات این موضوع، پیروی از رویکرد چرخهای (Iterative) است. بر مبنای این رویکرد، در تمامی مراحل با بازههای زمانی کوتاه، نتایج کار اعم از مستندات، نمونهها و محصول تولیدشده در معرض بررسی و بازخورد تیمهای داخلی مشتریان (تعدادی یا همهی آنها) قرار میگیرد و فرایندها، محصولات و خدمات با استفاده از نظرات و بازتابها اجرا و اصلاح میشود تا به بهترین نحو خواستهی مشتری را اجابت کنند. این روش مخاطرات و هزینههای ناشی از تفاوت میان درخواستِ مشتریان و محصولِ نهایی را کاهش میدهد.
مرحله ۳: اجرا
- تمایز محصول با خواست مشتری
با استفاده از نتایج مرحلهی دوم (مدل مفهومی) در مرحلهی اجرا، محصول برای ارائه به بازار، تولید و آماده میشود. این شامل ساخت نمونههای اولیه، انجام آزمونهای گوناگون و اصلاح محصول تا رسیدن به کیفیت مورد انتظار است. نکتهی مهم در پروژههای نوآوری تمرکز بر آزمایش محصول با کاربران واقعی و در شرایط واقعی است تا اطمینان حاصل شود محصول تولیدشده بازتابی واقعی از کاربران دریافت میکند.
هنگامی که محصول به بلوغ لازم رسید، آمادهی عرضه به بازار است. همانطور که اشاره شد، بهترین رویکرد، رویکرد چرخهای است تا اطمینان حاصل شود محصول در هر مرحله توسط کاربران استفاده و تأیید میشود.
علاوه بر اجرا و تولید محصول، در این مرحله مواردی همچون مشخصات فنی، راهنمای نحوهی تولید و استفاده و سایر مستندات مشابه آماده میشوند.
مرحله ۴: بازاریابی
آخرین مرحله، ارائهی محصول به مشتریان است. طبعا محصول باید آمادهی عرضه باشد و این امر نیاز به چرخهی تأمین، تولید و تجهیز دارد. بازاریابی فنِ مشتاق کردن کاربران و سپس عرضهی محصولات و کسب رضایت آنهاست. در قالب پروژههای نوآوری همهی افراد سازمان باید آمادهی ارائهی محصول با بهترین کیفیت باشند بنابراین لازم است که علاوه بر داشتن برنامهریزی منسجم برای عرضه و فروش و پشتیبانی، همهی واحدها از جمله بازاریابی و فروش باید برای ارائهی محصول به بازار آموزش ببینند و همراهی لازم را داشته باشند. مدیریت نوآوری سازوکاری برای عرضهی محصولات و خدمات نوین است ولی اصول پایهای مدیریت تولید از جمله ارزشگذاری مستمر و پویش بازتاب مشتری یا سایر ارزیابیها کماکان انجام میشوند تا فروش، سود و رضایت مشتری افزایش یابد. یکی از روشهای رایج بازاریابی، مدل آمیخته بازاریابی (Marketing Mix) یا ۴P (محصول، جایگاه، عرضه و قیمت) است.
در انتهای مراحل مدیریت نوآوری، محصول به بخش مدیریت محصولات و خدمات سپرده میشود.
مدلهای فرایند
مدلهای متنوعی برای مدیریت نوآوری استفاده میشوند. از جمله:
- فرایند مرحله – گذر (Stage gate process)؛
- فرایند تفکر طراحی (Design Thinking)؛
- استارتاپِ انعطافپذیر (Lean start-up)؛
- اسکرام (Scrum).
صرف نظر از مدل انتخابشده، ترتیبِ مراحل و محتوای موارد فوق همواره یکسان است و فقط ساختار و نحوهی اجرای آنها متفاوت است.
در نوشتار پیش رو ازمطالب ارزشمند اساتید ارجمند همچون:دکتر سیدمصطفی رضوی ،دکترمرتضی اکبرینویسندگان کتاب نظام نوآوری-علیرضا جباری و عباس کحال زاده مترجمین کتاب مدیریت نوآوری-نغمه خادم باشی ،مترجم کتاب هنر کشف آینده-دکتر منوچهر انصاری ،دکتر محمود صارمی و همکاران ؛مترجمین کتاب خلاقیت در کسب و کار استفاده شده است و امید که مورد توجه و استفاده پژوهشگران،و دانشجویان ارجمند ،صاحبان کسب و کارو مدیران سازمان ها قرار گیرد.
فهرست
مدیریت نوآوری
خلاقیت و نوآوری از منظرقرآن
مفهوم خلاقیت
تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی
تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی
تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی
مفهوم نوآوری
۶ جزء اصلی نوآوری
تفاوت خلاقیت و نوآوری
نوآوری: ذاتی یا اکتسابی؟
«چهارP »خلاقیت و نوآوری
«هفتS » موفقیت سازمانی
بستر های لازم برای ایجاد نوآوری
چگونه نوآوری را در سازمان نهادینه کنیم؟
انواع نوآوری
ویژگی های فرهنگ نوآور
مثال های موردی:(مراقب آینده باشیم)-
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری
نقش های نوآور در سازمان
ویژگی های افراد دارای تفکر خلاق
نقش مدیران در ایجاد سازمان خلاق
چگونه تفکر خلاق را در خود و دیگران پرورش دهیم ؟
تحلیل محیط
تشخیص مسئله
تکنیک های خلاقیت در تشخیص مسئله
تکنیک های خلاقیت در شناسایی مساله
سئوالات اصلی مطرح شده در شناخت مسئله
طوفان یا یورش فکری
فرضیه سازی
تکنیک های خلاقیت درفرضیه سازی
مزایای تصمیم گیری گروهی
تکنیکهای گروهی
تکنیک ۶ کلاه فکری
-خلاقیت و نوآوری از منظرقرآن
۲-مفهوم خلاقیت
۳-تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی
.
.
.
.۲۹-مثال های موردی:(مراقب آینده باشیم)
.
.
.
.
۱۱۹جایگاه تجاری سازی در مدیریت نوآوری و معرفی عمده مدلهای تجاریسازی در حوزه صنایع پیشرفته
۱۲۰-بررسی تأثیر آموزش دانش تریز بر ارتقای خلاقیت، توانمندسازی و مهارت مدیریت کارگران خط تولید شرکت بهمن دیزل
۱۲۱-عوامل مؤثر در پرورش و توسعه خلاقیت دانش آموزان مدارس ابتدایی استان البرز
.
.
.۱۴۳-چهار نکته کلیدی برای مدیران خلاق و نوآور
۱۴۵
خرید و دانلود ۳۸۰۰۰تومان