پاورپوینت کارآفرینی اجتماعی و نقش آن دراشتغالزایی و توسعه پایدار
کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینی اجتماعی عملی است که کارآفرین اجتماعی انجام میدهد. کارآفرین اجتماعی فردی است که یک مشکل اجتماعی را تشخیص میدهد و از مفاهیم کارآفرینی برای سازماندهی، ایجاد، و مدیریت سرمایه برای ایجاد تغییر استفاده میکند. در حالیکه کارآفرینان تجاری معمولاً به بررسی بازدهی و سود بازگشتی میپردازند، کارآفرینان اجتماعی معمولاً گروهها و سازمانهای غیرانتفاعی ایجاد میکنند. (به کارآفرین نیز نگاهی بیاندازید) کارآفرین اجتماعی به حل مشکلی می پردازد که واقعاً مشکل جامعه است و برای حل آن تقاضایی وجود دارد. قرار است برای حل مشکل محصولی تولید شود. این محصول میتواند خدمات اجتماعی باشد یا یک محصول تولیدی مثل سلولهای خورشیدی (مثال استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر). محصول هر چیزی که هست باید بازاری داشته باشد و حداقل بخشی از جامعه علاقمند به استفاده از آن باشند و علاقهای برای پرداخت هزینههای محصول وجود داشته باشد؛ قرار نیست کارآفرین اجتماعی علاقهای نشان دهد و محصولی تولید کند که واقعاً مورد نیاز جامعه نیست.
اصطلاح کارآفرین اجتماعی تنها در ۱۰ تا ۱۸ سال اخیر رواج یافته است اما مثالهای کارآفرینی اجتماعی سابقهای طولانیتر دارد. فلورانس نایتینگل(مؤسس اولین مدرسهٔ پرستاری و توسعه دهندهٔ پرستاری امروزی) از مثالهای این قبیل افراد هستند.
کارآفرین از وضعیت نامطبوع و ناخوشایند الهام میگیرد. کارآفرینان بایستی برای انجام این ماموریت برانگیخته شوند. بعضی مواقع کارآفرینان فرصتی را برای تغییر چیزهایی که آنها به دست میآورند برای تخریب وضع موجود پیدا میکنند. در مورد شرکت (ای بی)کاربر ناامید دوست «امیدیار» بود. کارآفرینان به طور خلاقانه فکر میکنند و راهحلهای جدید را توسعه میدهند. یک کارآفرین تلاش نمیکند تا سیستمهای جاری را با حداقل ابزارها مطلوب سازد اما به جای آن راه جدید حل مساله را مییابد. «امیدیار» و «اسکول»، بهترین راه ارتقای فروش را توسعه ندادند؛ «جابز» و «وزیناک»، الگوریتم سرعت نرمافزار مربوط به مشتری را توسعه ندادند و فرد اسمیت روشی را برای ساختن کار غیر دستی ایجاد ننمود. هر یک از یافتههای فوق نشان دهنده ایجاد یک راهحل جدید برای برونرفت از مشکلات موجود میباشد. فردی به وسیله فرصت الهام گرفت و یک راه خلاقانه را ایجاد کرد.
ا کارآفرینی شروع میکنیم
هر تعریفی از کارآفرینی اجتماعی، باید با تعریف کارآفرینی آغاز شود. لغت اجتماعی نیز کارآفرینی را تکمیل میکند. اگر تعریف درستی از کارآفرینی نداشته باشیم، دیگر افزودن اجتماعی به آن فایدهای ندارد. کلمهی کارآفرینی ترکیبی از دو کلمهی ارزشمند است. از جنبهی مثبت، کار بر تواناییِ ذاتیِ فرد در انجام فعالیت دلالت دارد. بخش آفریدن هم به توانایی در خلق یا به وجود آوردن چیزی مربوط میشود. از جنبهی منفی این عبارت دچار مشکل است. مشکل اینجاست که نمیشود چیزی را که مشاهده و اثبات نشدهاست لمس کرد. یک کارآفرین میتواند ادعا کند که ایدهاش بیهمتاست. ولی تا زمانی که او دستاورد بزرگ قبلی نداشته باشد، راضی کردن سرمایهگذاران برای او کاری سخت خواهد بود. سرمایهگذاران ترجیح میدهند به جای ریسک کردن بر روی کارآفرین بالقوه، سرمایهی خود را در سمتی مطمئنتر به خدمت گیرند.
با تمام این ملاحظات، ما بر این باوریم لغت کارآفرینی در اصطلاح کارآفرینی اجتماعی نیاز به بحث خواهد داشت. فرصتشناسی، خلاقیت و اراده خصوصیات مهم کارآفرین هستند، ولی تمام ماجرا به داشتن این ویژگیها ختم نمیشود. این ویژگیها و سایر خصوصیات مثبت، باعث ایجاد دیدگاهی مثبت در سرمایهگذاران میشود، ولی همهی داستان نیستند.
مانند بیشتر دانشجویان کارآفرینی، ما نیز با گفتهی ژان باپتیست اقتصاددان فرانسوی قرن نوزدهم آغاز میکنیم. او کارآفرین را کسی تعریف میکرد که منابع اقتصادی را از سطح پایین تولید و بازدهی به سطحی بالا میبرد. البته با بسط ترجمهی تحتالفظی آن از زبان فرانسوی «کسی که عهدهدار میشود»، میتواند نظریهی خلق ارزش را نیز در بر بگیرد.
یک قرن بعد «یوزف شومپیتر» اقتصاددان اتریشی بر پایهی نظریهی خلق ارزش، چیزی ساخت که شاید قویترین نظر در مورد کارآفرینی است. به نظر او کارآفرینی نیازمند رشد اقتصادی است. بدون رشد اقتصادی، اقتصاد ایستا و از لحاظ ساختاری ثابت میماند که نتیجهاش نابودی کارآفرینی است. او معتقد بود کارآفرینی موفق باعث ایجاد زنجیرهای میشود که سایر کارآفرینان را تشویق میکند تا مکررا و بلافاصله دست به ابداعاتی بزنند. نتیجهی آن رسیدن به نقطهای تحت عنوان «تخریب خلاقانه» است. در این وضعیت تمام ابداعات و چیزهای مرتبط با آن، تکرار کالاها، خدمات و مدلهای تجاری خواهد بود که هم اکنون هم وجود دارند.
مشاهدات شومپیتر نشان میداد کارآفرینی منظم موجب ایجاد تناقض در نقش کارآفرین میشود. نقشی که هم میتواند مولد باشد و هم مخرب. شومپیتر کارآفرین را واسطهای برای حرکت به سوی اقتصادی بزرگتر میدید. در آنسو «پیتر دراکر» معتقد بود کارآفرین الزاما واسطهی تغییر نیست، بلکه فردی زیرک و پیگیر استفاده از تغییرات است. دراکر میگوید:
«کارآفرین همیشه در جستجوی تغییرات است، به آن واکنش نشان میدهد و آن را به عنوان فرصتی به کار میبندد».
اسراییل کرزنر نیز در نظریهای «هوشیاری» را مهمترین توانایی کارآفرین میداند.
فارغ از نگرش آنها نسبت به کارآفرین که از او به عنوان مبتکری بزرگ یا کسی که فقط زودتر فرصتها را میبیند، یاد کردند، نظریه پردازان دنیا معتقدند کارآفرینی و فرصتها با هم پیوند خوردهاند. کارآفرینان توانایی فوقالعادهای در دیدن فرصتهای جدید پیش رو دارند. خود را متعهد به دنبال کردن این فرصتها میبینند و یک ویژگی ذاتی برای پذیرفتن ریسکهای احتمالی دارند.
بر اساس این نظریهها کارآفرینی ترکیبی از زمینهی ذاتی و وجود فرصتهاست. مجموعهای از ویژگیهای شخصی و شناسایی فرصتها و پیگیری آنها که نتیجهاش خلق یک خروجی خاص است. به منظور شناساندن و نشان دادن تعریف ما از کارآفرینی، اشاراتی به تعدادی از کارآفرینان معاصر میکنیم. استیو جابز و استیو وازنیاک از Apple، پیر امیدیار و جف اسکال از eBay، آن مور از Snugli، و فرد اسمیت از FedEx
ویژگیهای کارآفرینی
کارآفرین جذب موارد نیمه مطلوب میشود. فرصتی که در این موارد پنهان شده را میبیند و از آن برای ایجاد راهی تازه، محصول یا سرویسی جدید یا فرآیندی نو استفاده میکند. عاملی که کمک میکند کارآفرین بتواند این فرصتها را ببیند و از آن به عنوان شرایطی برای خلق چیزی جدید استفاده کند، تحمل سختیها و ناسازگاریهاست. ریشهی این تحمل در داشتن مجموعهای از خصلتها مانند خلاقیت، اقدام مستقیم، شجاعت، پایداری و قدرت الهام گرفتن است. داشتن این خصلتها اساس روندی است که منجر به ابداع چیزی میشود.
عاملی باعث الهام بخشیدن به کارآفرین میشود تا شرایط نامطلوب را تغییر دهد. جلوگیری و ناامید کردن او یا کسانی که با او احساس همدلی میکنند، میتواند عامل انگیزشی برای کارآفرین باشد. گاهی اوقات کارآفرین چنان به فرصتی که برای تغییر میبیند میچسبد و حرارت و شور بالایی نشان میدهد که این امر منجر به خراب کردن زندگی شخصیاش میشود. به عنوان مثال در مورد زندگی شخصی امیدیار، بنیانگزار eBay که شریک زندگیاش او را ترک کرد.
کارآفرین خلاقانه فکر میکند و چیزهای جدیدی را ارائه میکند که به طور چشمگیری چیزهای موجود را کنار میزند. کارآفرین تلاش نمیکند تا با تغییراتی اندک و بهینه کردن سیستم فعلی کاری را انجام دهد، بلکه به جای آن یک راه کاملا جدید را برای حل مشکلات پیدا میکند. امیدیار و اسکال فروش گاراژی را بهینه نکردند. جابز و وازنیاک الگوریتمها را بهبود ندادند تا سرعت توسعهی نرمافزار خاصی را بالا ببرند. اسمیت نیامد راهی برای حمل موثرتر اجناس به سبک شرکتهای مرسوم حمل کالای آن دوران ایجاد کند. هر کدام از این افراد راهی کاملا جدید و خلاقانه برای غلبه بر مشکلات پیش رو به وجود آورد.
وقتی مشاهدهی فرصت و شرایط موجود راهی جدید را به کارآفرین الهام کرد، او مستقیما وارد عمل میشود. کارآفرین به جای اینکه منتظر دیگران باشد تا مداخله کنند یا کسی بیاید مشکل را حل کند، خودش مستقیما با خلق سرویس یا محصول و پذیرش ریسک آن وارد عمل میشود. جابز و وازنیاک در مخالفت با پردازندهی مرکزی کمپین راه نینداختند یا مردم را به سرنگونی فناوری اطلاعات تشویق نکردند. آنها کامپیوتری شخصی اختراع کردند که به کاربران کمک میکرد از شر پردازندهی مرکزی خلاص شوند. «آن مور» کتابی ننوشت تا در آن به مادران بگوید چگونه در زمان کم کار بیشتری را انجام دهند. او آغوشیِ نوزاد را به وجود آورد تا والدین بتوانند نوزادان خود را حمل کنند و در عین حال دو دستشان خالی باشد تا به کارهای دیگر رسیدگی کنند. البته کارآفرینان مجبورند از تاثیر دیگران استفاده کنند. اول سرمایهگذاران که میتوانند از دوستان یا خانواده باشند، سپس همتیمیها و کارکنان تا بیایند و با آنها کار کنند و در نهایت مشتری به منظور خریداری ایدهها و ابداعات. این موضوع با موضوع تعهد کارآفرین بر اقدام مستقیم متفاوت است.
کارآفرینان در روند ابداع از خود شجاعت نشان میدهند. ریسکها را میپذیرند و بارها با شکست رو در رو میشوند. اغلب باید ریسکهای بزرگی کنند و کارهایی را انجام دهند که از نظر دیگران غیرممکن میآید. به عنوان مثال اسمیت خودش و دنیا را قانع کرد که به خدمت گرفتن هواپیماهای جت، فرودگاههای بزرگ و مرکز دستهبندی در شهر ممفیس برای حمل کالا امری منطقی است. او نسل بعدی حمل و تحویل کالا را پایهریزی کرد که در آن بسته تا زمان تحویل، FedEx را ترک نمیکرد. او زمانی این کارها را انجام داد که رقبای او از کامیون و سیستم تحویل منطقهای استفاده میکردند و استفاده از فرودگاه و ناوگان هوایی به ذهنشان خطور نمیکرد.
سرانجام کارآفرینان از خودشان شکیبایی به خرج میدادند تا زمانی که ایدههای خلاقانهی آنها به ثمر بنشیند و مورد پذیرش بازار قرار گیرد. هیچ کارآفرینی بدون مواجهه با شکست و مشکلات موفق نمیشود. آنها باید در مقابل چالشها و دستاندازها راههایی خلاقانه بیابند تا بتوانند از آنها عبور کنند. مثلا اسمیت باید سرمایهگذاران را متقاعد میکرد که FedEx سرانجام به چنان درآمدی میرسد که میتواند هزینههای هواپیما، کامیون، فرودگاه و سیستم ارتباطی را پوشش میدهد. FedEx نیز باید پیش از رسیدن به تراز مالی مثبت، صدها میلیون دلار هزینه را تحمل میکرد. این امر بدون وجود یک کارآفرین متعهد و صبور امکانپذیر نبود.
تغییر به سمت کارآفرینی اجتماعی
نکات کلیدی در مورد کارآفرینی را بر شمردیم. حال چه چیزی باعث تمایز کارآفرینی اجتماعی از پسرعمویش (کارآفرینی) میشود؟ بهترین کار در تعریف کارآفرینی اجتماعی اثبات تناسبش با کارآفرینی است. ریشهی کارآفرینی اجتماعی مانند کارآفرینی در سه عنصر (زمینهی کارآفرینی، ویژگیهای کارآفرینی و خروجی آن) است.
برای فهمیدن تفاوتهای بین کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی ابتدا باید این باور که عامل انگیزشی آنها متفاوت است، رد شود. برخی گمان میکنند که عامل محرک کارآفرینی پول و عامل محرک کارآفرینی اجتماعی نوعدوستی است که باور غلطی است. حقیقت این است که به ندرت عامل محرک کارآفرینان، درآمد مالی است. زیرا در راه پیش روی آنها تمام احتمالات علیه آنهاست. عامل محرک کارآفرینان و کارآفرینان اجتماعی، فرصتی است که آنها شناسایی میکنند. آنها فرصتها را بیوقفه دنبال میکنند و بابت فهمیدن این ایدهها، پاداش روانی بالایی دریافت میکنند. صرفنظر از اینکه ایدهی آنها زمینهی تجاری دارد یا غیرانتفاعی، برای بیشتر آنها هیچوقت زمان، خطر، تلاش و سرمایهای که در ایدهشان جاری کردند، جبران نمیشود.
ما بر این باوریم تفاوت بین کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی «ارزش پیشنهادی» است. برای کارآفرین گزارهی ارزش پیشنهادی، طوری پیشبینی و سازماندهی میشود تا محصول یا سرویس جدید در استطاعت بازار باشد. در نتیجه باید طوری طراحی شود که منفعت تجاری ایجاد کند. پس انتظار میرود کارآفرین یا سرمایهگذارش از ابتدا مقداری درآمد مالی به دست آورند. منفعت مالی عامل ضروری برای بقای ایده است و کمک میکند تا بتواند به هدف نهاییاش که عرضهی انبوه است، برسد.
کارآفرین اجتماعی اساس طرحش را طوری پیشبینی یا سازماندهی نمیکند تا برای سرمایهگذارش، سازمانهای خیریه و دولتی یا خودش منفعت مالی ایجاد کند. به جای آن کارآفرین اجتماعی هدفش را ایجاد ارزش از تولید انبوه قرار میدهد که مزایای آن عمدتا به بخشهایی از جامعه میرسد. هدف ارزش پیشنهادی کارآفرین اجتماعی، افراد محروم و مستضعف که ابزار اقتصادی در اختیار ندارند، است تا بتوانند از مزایای آن استفاده کنند. البته به این معنی نیست کارآفرین اجتماعی ارزش پیشنهادیاش نباید منافع اقتصادی داشته باشد، بلکه حتی میتواند درآمد ایجاد کند و میتواند به دو شکل بدون منفعت یا با منفعت سازماندهی شود. چیزی که وجه تمایز کارآفرینی اجتماعی است، مقدم بودن بحث منافع اجتماعی بر منافع شخصی است.
در تعریف کارآفرینی اجتماعی سه جزء زیر باید وجود داشته باشند:
- شناسایی وضعیت ظالمانهی پایداری که موجب محرومیت یا ایجاد رنج در طبقهای از مردم شده و راهکاری تجاری را از آنها دریغ کرده است.
- شناسایی فرصتی در این وضعیت ظالمانه، توسعهی یک پیشنهاد ارشی اجتماعی، به کارگیری خلاقیت، اقدام مستقیم، شجاعت و پایداری در جهت به چالش کشیدن تعادل فعلی.
- برقراری وضعیت جدید و پایداری که استعدادهای نهفته را آزاد میکند و از رنج طبقهی موردنظر میکاهد. از این طریق میتواند آیندهای بهتر را برای طبقهی موردنظر یا حتی بخش اعظمی از جامعه ایجاد کند.
مرزهای کارآفرینی اجتماعی
در خصوص تعریف کارآفرینی اجتماعی، باید توجه کرد که مرزهایی ایجاد میشود و برخی فعالیتهای شایستهای دیده میشود که با تعریف ما سازگاری ندارد. عدم شناسایی مرزهای مشخص میتواند مفهوم کارآفرینی اجتماعی را چنان بسط دهد که تبدیل به عبارتی بیمعنی شود.
دو شکل عمده از فعالیتهای باارزش اجتماعی وجود دارند که باید آنها را از کارآفرینی اجتماعی تمایز داد. اولین نوع از این فعالیتها، فعالیت خدمات اجتماعی است. در این مورد عدهای از افراد شجاع و متعهد یک وضعیت تاسفآور پایدار را شناسایی میکنند. به عنوان مثال ایتامی که در آفریقا والدین خود را بر اثر ابتلا به ایدز از دست دادهاند را شناسایی و برنامهای را تنظیم میکنند تا به آنها کمک کنند. مثل ساختن مدرسهای که به آنها اطمینان دهد این کودکان از تحصیل و توجه برخوردار خواهند شد. این مدرسه قطعا به خیلی از این کودکان کمک میکند تا فقر را در هم شکسته و زندگی خود را متحول کنند.
این نوع از خدمات اجتماعی هیچگاه قالب محدود خود را نمیشکنند. تاثیر آنها محدود به منطقه یا جمعیت منطقهای است که این خدمت در آنجا ارائه میشود. قلمروی فعالیتیشان هم محدود به منابع مالی میشود که بتوانند جذب کنند. این فعالیتها ذاتا آسیبپذیرند و ممکن است این خدمت قطع شود. میلیونها سازمان اینچنینی در جهان وجود دارند که با نیت خیر بنا نهاده شدهاند و میتوانند نمونهای آموزنده باشند، ولی نباید فعالیت آنها به عنوان کارآفرینی اجتماعی فرض شود.
این امکانپذیر است که فرمول تازهای برای مدرسهی مخصوص ایتام ایدز ایجاد شود که از آن بتوان به عنوان کارآفرینی اجتماعی یاد کرد. اما این نیازمند نقشهای است که در آن مجموعهای از مدارس ایجاد شوند و بتوانند منبع مالی امنی را برای گذران خود به وجود آورند. در این صورت خروجیاش یک وضعیت جدید و پایدار است که حتی با بسته شدن یکی از مدرسهها خدشهای به آن وارد نمیشود. این سیستم قدرتمند میتواند در مناطقی که ایجاد میشود، تحصیل منظمی را برای این کودکان ایجاد نماید.
تفاوت بین این دو نوع سرمایهگذاری (کارآفرینی اجتماعی و خدمات اجتماعی) در پیشزمینهی مقدماتی کارآفرینی یا وجود ویژگیهای خاص شخصیتی در بنیانگذارش نیست، بلکه تفاوت در خروجی آنهاست. تصور کنید «اندرو کارنگی» به جای سیستم کتابخانههای عمومیاش که به میلیونها شهروند آمریکایی خدمت رسانده، تنها یک کتابخانه احداث میکرد. آن یک کتابخانهی کارنگی مسلما به بخشی از جامعه خدمت میکرد، ولی دید عمیق او و احداث سیستم کتابخانهاش یک سیستم جدید و پایدار را به وجود آورد. در نتیجه زمینه را برای افزایش علم و دانش در همهی شهروندان جامعه فراهم کرد و نام خود را به عنوان یک کارآفرین اجتماعی مطرح نمود.
دستهی دوم سرمایهگذاریهای اجتماعی که نباید با کارآفرینی اجتماعی اشتباه شود، «فعالیت یا کنشگری اجتماعی» است. در این مورد نیز عامل انگیزانندهی فعالیت مشابه است که همان وضعیت ظالمانهی پایدار است. بسیاری از ویژگیهای شخصیتی فردی که آن را پایهریزی میکند نیز یکسان است. چیزی که متفاوت است جهت فعالیت فعال اجتماعی است. او بر خلاف کارآفرین که فرد به طور مستقیم دست به اقدام میزند، اقدامش از طریق غیرمستقیم است. این کار او از طریق ترغیب حکومتها، NGOها، مصرفکنندگان، کارگران و … به اقدامی خاص است. فعال اجتماعی موفق میتواند بهبودی اساسی در سیستم به وجود آورد و حتی تعادل جدیدی نیز برقرار نماید. ولی وجه تمایز اصلی این فعالیت از طریق ترغیب دیگران، و نه اقدام مستقیم است. فعالین اجتماعی نامی بزرگ و سنتی عالی از خود به جا گذاشتهاند. افرادی مانند مارتین لوترکینگ، مهاتما گاندی و واتسلا هاول. ولی نباید کارآفرین اجتماعی با فعال اجتماعی اشتباه گرفته شود.
موارد بینابینی
با تعریف کردن کارآفرینی اجتماعی میتوانیم آن را از فعالیت اجتماعی و خدمات اجتماعی تشخیص بدهیم. بسیاری از بازیگران اجتماعی استراتژیهایی بیان میکنند تا از این مدلهای خالص، مدلهای ترکیبی ایجاد کنند.
در مدل خالص، کارآفرین اجتماعیِ موفق از طریق اقدام مستقیم یک وضعیت جدید و پایدار ایجاد میکند، فعال اجتماعی دیگران را ترغیب میکند تا وضعیتی جدید و پایدار ایجاد کنند و خادمین اجتماعی هم از طریق اقدام مستقیم تعادل وضعیت را بهبود میبخشند.
تمایز دادن این مدلهای خالص از یکدیگر امری ضروری است، اما در دنیای واقعی احتمالا مدلهای ترکیبی بیش از مدلهای خالص وجود دارند. این مورد در مورد یونس محمد نیز صادق است. او از طریق فعالیت اجتماعی باعث سرعت بخشیدن و تقویت تاثیر «گرامین بانک» شد که خود نمونهای بارز از کارآفرینی اجتماعی است. در مدلی ترکیبی که در آن کارآفرینی اجتماعی به دنبال فعالیت اجتماعی آمد و یک بانکداری خرد را به خواستی جهانی برای تغییر تبدیل کرد.
سایر سازمانهایی که از مدلهای ترکیبی بهره بردهاند نیز مشابه همین موردند. سازمانهای وضع کنندهی استاندارد یا گواهینامهها نمونهای از این مدل هستند. اگرچه اقدام سازمانهای استاندارد خود موجب تغییر نشد، ولی با تشویق به اجباری ساختن استانداردهایی برای اقدامات یا تولیدات، در نهایت باعث تغییر در جامعه شد. گواهینامه تجارت منصفانه یا بازاریابی از همین دسته است. سازمانهایی مانند Cafédirect در انگلستان و TransFair USA در آمریکا نشانهایی را به کافهها یا سایر تجارتهای خرد که قیمت منصفانهای برای محصولات دارند، اعطا میکنند که تائیدی بر تجارت عادلانهی آنهاست.
۱٫ کارآفرینی اجتماعی از منظر پژوهشگران
۲٫ کارآفرین اجتماعی کیست؟
۳٫ چه تفاوتی بین کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی وجود دارد؟
۴٫ چرا نیاز روزافزونی به کارآفرینی اجتماعی وجود دارد؟
۵٫ کارآفرینی اجتماعی-عامل محرک کارآفرینی مشاهده فرصت هاست.
۶٫ کارآفرینی اجتماعی-فعالان اجتماعی از طریق ترغیب مردم به اقدام عمل می کنند
۷٫ تفاوت های بین کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی
۸٫ نقش تاثیرگذارسازمان اجتماعی در کارآفرینی اجتماعی
۹٫ سوالات کلیدی کارآفرینی اجتماعی
۱۰٫ نقش بنگاه های اجتماعی در اقتصاد اجتماعی
۱۱٫ ۵ راهنمایی برای برپایی یک کارآفرینی اجتماعی موفق
۱۲٫ توسعه پایدار محلی و منطقه ای در اقتصاد اجتماعی
۱۳٫ نقش شرکت های اجتماعی در نوآوری های اجتماعی
۱۴٫ نقش رهبری تحول آفرین بر گرایش کارآفرینانه افراد سازمان – (مطالعه موردی: سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان)
۱۵٫ ابعاد رهبری تحول آفرین
۱۶٫ نقش رهبری کارآفرین برگرایش کارآفرینانه
۱۷٫ شناسایی عوامل مؤثر بر صادرات کالاهای فناورمحور با رویکرد کارآفرینی و بازارمحوری
۱۸٫ مروری بر مبانی نظری و پیشینه تحقیق الف) بازارمحوری صادراتی
۱۹٫ کارآفرینی محوری صادراتی
۲۰٫ رابطه بازارمحوری و کارآفرینی محوری
۲۱٫ پویایی بازار صادراتی
۲۲٫ واکاوی محتوای سیاستها در تطابق با ابعاد اکوسیستم کارآفرینی
۲۳٫ مفهوم اکوسیستم کارآفرینی
۲۴٫ هفت عامل اصلی را مؤلفه های کلیدی در تشکیل یک اکوسیستم کارآفرینی پایدار
۲۵٫ مؤلفه ها و قلمرو اکوسیستم کارآفرینی
۲۶٫ سیاست کارآفرینی
۲۷٫ مسئله های اصلی در سیاست کارآفرینی
۲۸٫ طبقات اصلی حمایت از کارآفرینی توسط ۱۰اقتصاد برترجهانی
۲۹٫ پرسش های مطروحه در مورد توسعه کارآفرینی در ایران
۳۰٫ . قلمرو اکوسیستم کارآفرینی(چارچوب مفهومی تحقیق)
۳۱٫ ابعاد و مؤلفه های اکوسیستم کارآفرینی
۳۲٫ نقش کارآفرینی اجتماعی در توسعه محلی
۳۳٫ تعریف کارآفرینان اجتماعی از منظرجدید
۳۴٫ مطالعه موردی: فعالیتهای محمد یونس در بنگلادش به عنوان اولین نمونه مشخص کارآفرینی اجتماعی
۳۵٫ مطالعه موردی : ابتکار ابراهیم ابوالعیش در تأسیس سیکم، (۱۹۷۷) در مناطق بکر و دست نخوردۀ مصر
۳۶٫ نمونه هایی از بنگاه های اجتماعی در قالب تعاونیها، شرکت ها در ایران
۳۷٫ مطالعات کارآفرینی اجتماعی
۳۸٫ پژوهش هایی در زمینه پیامدهای کارآفرینی اجتماعی در عرصه اجتماع و توسعه محلی
۳۹٫ رساله دکتری با عنوان ” نقش کارآفرینی اجتماعی در توسعهٔ محلی
۴۰٫ کارآفرینی اجتماعی و توسعه محلی
۴۱٫ تاریخچه شکلگیری اندیشه کارآفرینی اجتماعی
۴۲٫ چالش های کارآفرینی اجتماعی
۴۳٫ ویژگیهایی زیر کارآفرینی اجتماعی را از انواع دیگر متمایز میکند
۴۴٫ اثر گذاری کارآفرینی اجتماعی درجامعه
۴۵٫ مهمترین ویژگی کارآفرینی اجتماعی
۴۶٫ مکانیسم اثرگذاری کارآفرینی اجتماعی بر توسعه محلی
۴۷٫ اقدامات کارآفرینان از منظر پیامدی
۴۸٫ اثر کارآفرینی اجتماعی بر توسعه منابع انسانی
۴۹٫ توانمندیهای ورزش روستایی، توسعهٔ محلی و مشارکت اجتماعی (مورد مطالعه: کشتی گیله مردی)
۵۰٫ تاریخچه ورزش گیله مردی
۵۱٫ چارچوب مفهومی
۵۲٫ ارزیابی ظرفیت های نواحی روستایی برای توسعه کارآفرینی و توانمندسازی روستاییان مطالعه موردی: روستاهای بخش شال شهرستان بوئین زهرا
۵۳٫ ارزیابی بخش شال در شهرستان بوئین زهرا ازمنظر ظرفیتهای نواحی روستایی در تحقق کارآفرینی و توانمندسـازی روستاییان
۵۴٫ کارآفرینی روستایی
۵۵٫ توسعه کارآفرینی روستایی از دیدگاه لوردکیپانیدزه
۵۶٫ تحلیل عوامل مؤثر بر شکل گیری اعتماد اجتماعی در جوامع روستایی مطالعه موردی: دهستان هجداندشت، شهرستان مهران
۵۷٫ انواع اعتماد اجتماعی
۵۸٫ کارآفرینی و توسعه روستایی آموزه هایی از تجارب کشور چین
۵۹٫ چالش های کارآفرینی در کشور چین و مقایسه آن با ایران
۶۰٫ اهمیت و ضرورت کارآفرینی و نقش آن در توسعه روستایی
۶۱٫ روند تحولات کارآفرینی روستایی در چین
۶۲٫ مسیر هدایت فعالیتهای نوآورانه داخلی در چین، طبق یازدهمین برنامه توسعه این کشور
۶۳٫ آموزه های کارآفرینی روستایی در چین
۶۴٫ دلایـل موفقیـت برنامـه هـای کـارآفرینی و توسـعه روسـتایی چـین
۶۵٫ سیاستهای اجرایی در زمینه تقویت کار آفرینی روستایی و نتایج آنها در کشور چین
۶۶٫ مطالعات تجربی در زمینه کارآفرینی روستایی در چین
۶۷٫ تجربه کشورچین درکارآفرینی اجتماعی
۶۸٫ بررسی عوامل مؤثر بر موفقیت شرکتهای تعاونی دهیاران در شهرستانهای بویین میاندشت،ِفریدن و فریدونشهر
۶۹٫ ویژگیهای کارآفرینانه
۷۰٫ پیامد، دستاوردها و نتیجه کارآفرینانه
۷۱٫ تغییر به سوی کارآفرینی اجتماعی
۷۲٫ مرزها و محدوده کارآفرینی اجتماعی
۷۳٫ سایههای ابهام و خاکستری
۷۴٫ درسهایی برای کارآفرینی اجتماعی از افرادی که در حال تاثیرگذاریهای بزرگ هستند.
۷۵٫ دیوید اسمیت،کوتاکسی-تاثیراجتماعی بزرگ
۷۶٫ تولید محصولات از مواد پایدار -وینسنت کو، پاندا
۷۷٫ بریجت هیلتون، ال اس تی ان -تغییر دنیا از طریق موسیقی
۷۸٫ تایلر مریک، پروژه۷ –آمیختگی محصولات با مشتریان
۷۹٫ زک هولزاپفل، شرکت میژن بلت-سودآوری به وسیله کاهش قیمت و افزایش فروش
۸۰٫ هایلی بشیر، مدی اپرل- “ایجاد تفاوت در تمامی زمینههای صنعت لباس زیر ”
۸۱٫ کایل پارسونز، ایندوسول-ایجادجامعه ای از مشتریان
۸۲٫ بریتین کواک، هاستل کی سی
۸۳٫ شناخت بهتری از کارآفرینی اجتماعی داشته باشید
دانلود و خرید۲۸۰۰۰ تومان
برای عزیزان خارج از کشور https://www.upload-4ever.com/s861j7gk9ua4