شبیه سازی در فرهنگ لغت وبستربه معنای وانمودکردن یا نایل شدن به اصل چیزی بدون واقعیت است. شبیه سازی رایانه ای به فرایند مدل سازی با استفاده از روابط ریاضی و منطقی و همچنین اجرای مدل به وسیله رایانه گویند.
تمایل بر این است که تقریباً در مواجهه با هر مسئله ای روش شبیه سازی پذیرفته شود هرچند آنهایی که دارای دانش ریاضی قوی هستند شبیه سازی را روشی بی جان و آخرین راه حل تلقی می کنند ولی درحقیقت برای دانشمندان علوم مدیریت و پژوهشگران عملیات، شبیه سازی یکی از ابزارهایی است که کاربرد فراوان دارد.
شبیه سازی کسب و کار یک تابع اصلی است: به مکان یادگیرندگان در موقعیت های مختلف بازار برای کمک به آنها در یادگیری مفاهیم ضروری است. شبیه سازی ها به شرکت کنندگان اجازه می دهند تا بازار و بازیکنان خود را مطالعه کنند و به آنها اجازه دهند که اقدامات استراتژیک یا عملیاتی را انجام دهند و نتایج را مشاهده کنند.
اهمیت شبیه سازی در کسب و کارها به حدی است که برای مدیران بنگاه های بزرگ و حتی چند ملیتی به عنوان نوشداروی استراتژیک تلقی می شود زیرا علاوه برمقابله با چالش ها در ایجاد نوآوری و کاهش هزینه های کلان نقش حیاتی ایفاء می نماید.
رمز موفقیت مدیران امروزی بکار گیری شبیه سازی رایانه ای برای مدل سازی و تحلیل فرآیندهای کسب و کار است که می تواند خطرات احتمالی را کاهش داده و شانس موفقیت پروژه های مهندسی مجدد را افزایش دهد.
درحقیقت شبیه سازی رایانه ای ابزاری توانمند جهت پشتیبانی از تصمیمات مدیریت و کاهش ریسک فرایند تصمیم گیری و پشتیبانی از فرایند بهبود مستمر و مهندسی مجدد است.
شبیه سازی فرآیند کسب و کار: سه ویژگی یک مدل فرآیند
تولید یک مدل فرآیند مانند دیدن نتیجه نهایی یک فرآیند بوده و به احتمال زیاد، نمایشی است از شکل نهایی فرآیند با توصیفات کامل در مورد چگونگی انجام کارها. بنابراین شبیه سازی فرآیند کسب و کار(که با نام کشف فرآیند کسب و کار نیز شناخته می شود) به تصویر کشیدن فرآیندهای شرکت در حالت کنونی شان (آنگونه که هستند) و در آینده (آنگونه که خواهند بود) به منظور ارزیابی و بهینه سازی فرآیندهای کنونی کسب و کار در زمینه کیفیت و کارآیی می باشد. برای خلق مدل فرآیند، سه چیز باید به خوبی درک شود.
اول اینکه مدل فرآیند باید توصیفی باشد. برای توصیفی بودن، باید همه چیزهایی را که طی یک فرآیند رخ می دهد، پیگیری و بررسی کرد. با انجام این کار، تحلیل و ارزیابی فرآیند جاری و مشخص کردن حوزه هایی که باید بهینه سازی شوند و اعمال این بهینه سازی آسان تر خواهد بود.
دوم اینکه مدل فرآیند باشد تجویزی باشد، یعنی باید به عنوان راهنما برای اینکه چگونه باید و چگونه می توان کارها را به اتمام رساند، مورد استفاده قرار بگیرد. می توان این کار را با گذاشتن راهنما، قوانین و الگوهای رفتاری که در نهایت به نتیجه دلخواه منجر می شوند، انجام داد. اجرای چنین کاری، به کارکنان کمک می کند تا خود را با استانداردهای فرآیند تطبیق دهند و در نهایت نتیجه دلخواه حاصل می شود.
سوم اینکه مدل فرآیند باید توضیحی باشد، یعنی تک تک جزئیات فرآیند باید توضیح داشته باشد که شامل توضیح منطقی چگونگی رسیدن به چنین فرآیندهایی نیز می شود. برای انجام چنین کاری، یک مدل فرآیند باید ارتباطی که فرآیندها را به نیازها (که باید برآورده شوند) مرتبط می کند، نیز نشان دهد.
به علاوه ایجاد گزارش، چیزی است که در هر فرآیند کسب و کاری انتظار می رود انجام شود، در نتیجه باید نقاطی از پیش تعین شده را در مدل فرآیند مشخص کرد که بتوان گزارشات را از آن نقاط استخراج کرد. در واقع رسیدن به مدل فرآیندی که این سه ویژگی را داشته باشد برای شرکت بسیار مؤثر و کارساز بوده و امکان پیشرفت در آینده را نیز بیشتر می کند.
عناصر مدل سازی فرایند کسب و کار
انواع مدلهای فرآیند و نشانهگذاریها
نشانهگذاریهای متفاوت زیادی در مدلسازی فرآیند مورد استفاده قرار میگیرد. رایجترین نشانهگذاریها عبارتند از:
- روندنما و نقشهبرداری جریان ارزش (VSM): در حوزه کسبوکار بکار میرود
- دیاگرامهای جریان داده و دیاگرامهای زبان مدلسازی یکپارچه (UML®): در حوزه فناوری اطلاعات بکار میرود
- مدل فرآیند کسبوکار و نشانهگذاری (BPMN): در سرتاسر هر دو حوزه فناوری اطلاعات و کسبوکار بکار میرود؛ به طور فزایندهای به عنوان استاندارد صنعتی پذیرفته میشود.ذ نشانهگذاری تعریف یکپارچه (IDEF) و دیاگرامهای ورودی، راهنمای، خروجی، امکانپذیر (IGOE): در حوزه سازماندهی بکار میرود.
- SIPOC و تحلیل جریان ارزش: برای مدلسازی فرآیند بکار میرود.
مدلهای فرآیند معمولا شامل برخی از یا همه عناصر کلیدی زیر هستند:
- فعالیت: گام فردی یا بخشی از کار که قسمتی از فرآیند کسبوکار است، که ممکن است وظیفهای تکی باشد و یا به چند زیرفرآیند (توسط فعالیتها، جریان، و دیگر عناصر فرآیند مربوط به خودش) تجزیه شود.
- رویداد: رخداد صفر زمانی که فعالیت یا وظیفهی درون فرآیند یا خود فرآیند را آغاز میکند، در آن وقفه ایجاد میکند و یا آن را به پایان میرساند. ممکن است پیامی دریافت شده، گذر زمان یا وقوع شرایطی که در قوانین کسبوکار تعریف شده باشد.
- جریان جهتدار: مسیری که توالی منطقی گردشکار را نشان میدهد. به طور کلی، دیاگرامها برای نشان دادن گذر زمان به صورت هماهنگ (به طور معمول در جهتی که متن خوانده میشود) ترسیم میشوند.
- نقطه تصمیم: نقطهای در فرآیند که جریان کار به دو یا چند جریان (مسیر) شکافته میشود، که ممکن است جایگزینهای منحصرا متقابل و یا موازی باشند. تصمیم نیز میتواند برای تعیین قوانینی که در آنها جریانهای مجزا ادغام میشوند، بکار روند.
- پیوند: اتصال به دیگر نقشههای فرآیند
- نقش: نوع شخص یا گروهی که در این فرآیند دخیل هستند. تعاریف آن معمولا با آنهایی که در مدل سازمانی هستند مطابقت دارند.روندنماروندنماها معمولا توسط مخاطبان غیرفنی مورد استفاده قرار میگیرند و برای دستیابی به هر دو همترازی توسط آنچه که فرآیند است و محتوای جواب، مناسب هستند. روندنما میتواند ساده باشد و فقط توالی فعالیتها را نمایش دهد، یا میتواند با استفاده از خط شنا جامعتر باشد. خط شنا حوزهای تقسیم شده (افقی یا عمودی) است که این فعالیتها را در این فرآیندی که توسط یک نقش خاص انجام میشود، جدا میکند.
دانلود و خرید ۲۵۰۰۰ تومان