۵ روش روانشناسی برای برقراری ارتباط بهتر با مخاطبین
امروزه تعداد زیادی از مردم به شبکههای اجتماعی و وبلاگها روی آوردهاند. این بدین معنی است که فرصتهای بسیاری در این رسانهها وجود دارد تا کسبوکار خود را رونق ببخشید. از طرفی رقابت نیز در این بسترها بسیار زیاد است و دور ایستادن از این فضا، به ضرر شما تمام خواهد شد.
خبر خوب این است که شما میتوانید از روشهای خوبی که تاثیرات آن اثبات شده، برای برقراری ارتباط با افراد در شبکههای اجتماعی استفاده کنید. تولید محتوایی که مردم به آن اهمیت میدهند با درک آنچه به مردم انگیزه میدهد، آغاز میشود. در این مقاله به ۵ اصل روانشناسی که به شما در شروع کار کمک خواهد کرد، میپردازیم:
۱) از داستانها برای برقراری ارتباط حسی استفاده کنید
تحقیقات نشان داده که ما بیشتر هنگامی که داستانی در رابطه با فقر و تنگدستی میشنویم تحت تأثیر قرار میگیریم تا زمانی که یک سری داده از فقر یک منطقه به ما بدهند.
حتی اگر اثرات درد و رنج کل منطقه بیشتر از درد و رنج یک نفر باشد، داستان یک فرد جذابتر است چون ما احساسات موجود در تجربهی فردی را راحتتر حس میکنیم، تا اینکه صرفاً یکسری داده را بشنویم. مردم با شنیدن داستانها ارتباط برقرار میکنند، نه آمار و اطلاعات انتزاعی.
برای اعمال این اصل، باید داستانی برای دست یافتن به احساسات مخاطبان خود بگویید. محتوای شما زمانی تاثیرگذار خواهد بود که تجربههای شخصی را به اشتراک بگذارید، چه این تجربه، تجربهی خود شما باشد، چه شخص دیگری.
۲) به این سؤال پاسخ دهید: این کار چه سودی برای من دارد؟
اگر بتوانید به مردم نشان دهید که دنبال کردن برند شما چه سودی برای آنها دارد، تعامل آنها با شما افزایش خواهد یافت. برای مثال استفاده از زبان طنزگونه در یک برند، حس وفاداری برند را تقویت خواهد کرد. در این راستاست که مخاطبان به راحتی میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
بنابراین زمانیکه میخواهید کسبوکار خود را ترویج دهید، به این فکر کنید که مردم چگونه به پیغام شما عکسالعمل نشان میدهند. آیا نیازها و احساسات آنها را ارضا میکنید؟ انتقادات و پیشنهادها آنها میتواند به شما کمک بزرگی کند.
۳) از نظرات آنلاین مشتریان بهره بگیرید
این روزها، بررسی و نظریهها در مورد محصولات و خدمات مختلف با کلیک یک دکمه قابل دسترسی است. مردم به شدت به نظرات دیگران تکیه میکنند.
اخیرا مطالعهای در جهت متقاعد کردن مردم برای استفاده از پنکه به جای سیستم تهویه مطبوع انجام شده است. نتیجه به اینصورت شد که توصیه گروهی از مردم به آنها که ۷۷٪ از همسایگانی بودند که خود از پنکه استفاده میکردند تأثیرگذارتر از این بود که به آنها صرفاً گفته میشد میتوانند از این طریق متحمل هزینه کمتری شوند.
نظرات همسالان میتواند در شکل دادن به دید و تصمیمگیری مردم تاثیر فوقالعادهای داشته باشد. راههای زیادی وجود دارد که میتوان از این فرضیه در کسبوکار بهره گرفت. نشان دادن لایکهای فیسبوک، پست گذاشتن در رابطه با تضمیننامههای خود و فراهم کردن دادههایی برای مخاطبان، نشان میدهد که محتوای شما تا چه اندازه محبوب است.
موثرترین اثبات اجتماعی، معرفی مثبت مشتریان در سایتهاست. فالوورهای شما متوجه خواهند شد که محصولات و خدمات شما به اندازهای قدرتمند است که مشتریان را خوشحال کند. شما میتوانید مردم را به نوشتن نظرات مثبت دربارهی خودتان تشویق کنید.
۴) برند خود را با چهرههای سرشناس ترکیب کنید
استفاده از چهرههای سرشناس برای معرفی نام و برند شما تاثیر شگرفی در شناساندن آن به مردم دارد. چه اشخاصی که مردم به آنها اعتماد دارند و چه اشخاصی که مردم برای آنها احترام قایلاند. اگر آن شخص در حرفهی خود شناخته شده و موفق باشد، دید مثبتی به برند شما خواهد بخشید.
شما میتوانید برای کسبوکار خود از یک فرد قابل احترام در صنعت بخواهید شما و برندتان را حمایت کند، در اینصورت به اعتبار شما اضافه خواهد شد.
۵) احساس نیاز و کمبود را در مردم ایجاد کنید
در سال ۱۹۸۵، کوکاکولا آزمایشی ترتیب داد با این موضوع که آیا مردم نوشابههای سنتی را ترجیح میدهند یا علاقه به فرمولهای جدیدتر از خود نشان میدهند. ۵۵٪ از شرکت کنندگان در آزمایش، طعم جدید را ترجیح دادند. با این حال هنگامی که فرمول جدید جایگزین شد و نوشابههای جدید به دست مصرفکنندگان رسید، مردم دلتنگ طعم قبلی نوشابههای کوکاکولا شدند.
یکی از موثرترین راهها برای جلب توجه مردم این است که کاری کنید که آنها احساس کمبود کنند. مردم از فرصت از دست رفتهشان در رابطه با چیزی واهمه دارند. شما میتوانید نیاز به کمبود را با پیشنهاد تخفیف در مدت زمان کم و یا محصولات محدود ایجاد کنید.
روانشناسی رنگ ها و شناخت اصول آن در تبلیغات
افراد تجربیات،ترجیحات،تفاوت فرهنگی و تربیتی متفاوت ازیکدیگر دارند،از این رو رنگ ها نیزبا توجه به تفاوت افراد اثارمتفاوت خود را می گذارند.از این رو برای جذب مخاطب باید تحقیقات بازاریابی دقیقی صورت گیرد.
استفاده از رنگی خاص در کمپین های تبلیغاتی کسب و کارتان،این سیگنال را می دهد که شما بدنبال جذب مخاطبان با چه نگرش ها و حالاتی هستید. به طور مثال رنگ آبی حس آرامش و پاکیزگی را به افراد منتقل می کند.حال شما با کاربرد این رنگ در بطری آب معدنی،مصرف کنندگانی که بدنبال خالصی و پاک بودن هستند به خرید محصول شما تمایل پیدا می کنند.
از طرفی این نکته را در نظربگیرید رنگها در موقعیت های مختلف،احساس متفاوتی ایجاد می کند. به طور نمونه کسی که رنگ صورتی را برای دیزاین ناخن خود انتخاب می کند این منظور را نمی رساند که صورتی صرفا رنگ مورد علاقه اوست و در هر موقعیتی مثل انتخاب رنگ ماشین از آن استفاده می کند.
آشنایی با مفاهیم روانشناسی رنگ ها
قرمز
قرمز بیانگر هیجان ،عشق و آتش،تحریک،حس قدرتمندی و سرعت است.صنایع مناسب برای کاربرد این رنگ می تواند صنایع غذایی،خرده فروشان وسرگرمی مثل بازی مسابقات اتومبیل باشد.
نارنجی
رنگ خلاقیت،علاقه،جوانی و پرتکاپو است.اما احساس خطری که رنگ قرمزبه همراه خود دارد، دارا نمی باشد.این رنگ به دلیل طبیعت سرزنده اش می_ تواند به وسیله ی آژانس های مدرن که به دنبال برجسته کردن خود هستند، مورد استفاده قرار گیرد.
زرد
رنگ آفتاب،طلا،گنجینه های باارزش و پرانرژی است.اما نباید به صورت مفرط از آن استفاده کرد چون این امکان دارد که نتیجه ی معکوس داشته باشد.از این رنگ برای خدمات حمل و نقل،پست و ارسال کالا و شرکت هایی که بدنبال تصمیم گیری سریع هستند میتوانند استفاده کنند.
سبز
رنگ رشد،مرتبط با محیط زیست و طبیعت،رونق و حس صلح آمیز بودن است. همچنین با اعتبار،امن بودن و تازگی ارتباط پیدا می کند.این رنگ برای صنایع غذایی و طبیعی و همچنین شرکت های درگیر با مسائل مالی مفید است.
آبی
حس آرامش،اعتماد و اطمینان و حس قدرت را منتقل می کند.اگر چه ممکن است رنگ سنگین و جدی باشد اما در کنارش میتوان حس موفقیت،وفاداری،آرامش را دریافت کرد. به همین دلیل است که یکی از محبوب ترین رنگ ها برای دیزاین و برند شرکت ها است.بانک ها،موسسات مالی،شرکت های پزشکی،صنایع فناوری- تکنولوژی و شبکه های اجتماعی برای اعتمادسازی از این رنگ استفاده می کنند. برند هایی مثل تلگرام،فیسبوک،لینکدین،سامسونگ و بانک صادرات نمونه هایی از کاربرد این رنگ هستند.
بنفش
نشانگر جسور بودن،میل به پیشرفت،اعتماد و اعتبار،لوکس بودن،وفاداری،رویا،راز و زیبایی است.سایه های روشن بنفش آرامش بخش است و به خوبی برای تبلیغات سازمان های در جهت کار زیبایی مناسب است.
قهوه ای
رنگ آرامش،لوکس،کلاسیک وسنت است.قهوه ای به ندرت به عنوان رنگ مهیج دیده می شود.طیف رنگ ها از قهوه ای روشن تا قهوه ای شکلاتی است و برای تبلیغات بازارهای گوشه ای که قهوه ای یک رنگ غالب است مثل تولید کنندگان قهوه و شکلات وارائه دهندگان خدمات حیوان خانگی مناسب است. برند هایی که حضور طولانی مدت در صنعت دارند و بدنبال برجسته کردن حضور تاریخی خود هستنداز این رنگ استفاده می کنند.مثل محصولات لاکچری،خرده فروشی ومد.
صورتی
تاثیر و حس مراقبتی که این رنگ منتقل می کند بسته به میزان استفاده از این رنگ دارد. مثلا صورتی روشن برای محصولاتی که مخاطبان آن دختران نوجوان هستند، مناسب است.
سیاه
رنگ سیاه حس قدرت،کنجکاوی،اعتماد و پیچیدگی را منتقل می کند.این رنگ برای مجله ها،شرکت های ورزشی و روزنامه نگاری مناسب است.
سفید
رنگ پاکی و سادگی است.سفید را باید با ترکیب سایررنگ ها مورد استفاده قرار دارد تا پیام مورد نظر خود را انتقال دهد. صنایع فناوری اطلاعات،تکنولوژی،داروهای پزشکی ومراقبت های بهداشتی می توانند از رنگ سفید استفاده کنند. برند اپل نمونه ای از کاربرد این رنگ است.
سازمان هایی که میخواهند خودشان را جدی وقابل اعتماد نشان دهند مثل بنگاه های قانونی ممکن است برای طرح هایشان سفید و سیاه را انتخاب کنند..
چرا مک دونالد برای تبلیغات وبرند خود ازرنگ زرد و قرمز استفاده می کند؟
چرا صنایع فست فود بیشتر ازرنگ زرد و قرمز استفاده می کنند؟
ابتدابه خصوصیات هریک از این رنگ ها در ارتباط با صنعت فست فود نگاهی میاندازیم:
رنگ قرمز میل،اشتها و گرسنگی را فعال میکند و توجه ها را به سمت خود جلب می کند. اما رنگ زرد احساس شادی و صمیمی بودن را القا می کند. ترکیبی از زردو قرمز یعنی سرعت وسریع بودن. زرد رنگی است که در تاریکی شب،بیشترین دید را دارد.به همین دلیل است که مک دونالد ازفاصله ی دورقابل تشخیص است.
زبان رنگ ها خیلی سریع تر از کلمات وشکل با مغز ارتباط برقرار می کند وروی احساسات ما تاثیر می گذارد.درحال حاضر مک دونالد به دنبال تغییر رنگ مغازه هایش به سبز است.سبز بیانگر دوست دارمحیط زیست وطبیعی بودن است وهمین رنگ می تواند مشتریانی که حافظ محیط زیست هستند را به سمت مک دونالد بکشاند.
رنگ های مرتبط با فرهنگ
بازاریابی و تبلیغاتی موفق است که تفاوت فرهنگی در درک رنگ ها را در نظر بگیرد. رنگ ها در مکانهای جغرافیایی با مخاطبان متفاوت، برداشت های متفاوتی دارد. به طور مثال رنگ زرد در بیش تر فرهنگ اروپا و آمریکای شمالی، سرزنده،درخشان و بشاش است. درچین رنگ زرد می تواند مفهوم نامناسبی داشته باشد. دربیش ترآسیا و خاورمیانه زرد یک رنگ پادشاهی ،باعظمت،موفقیت،شادی و مقدس است.به همین دلیل گزینه ای عمومی برای موارد واقداماتی است که با خانواده و بچه ها مرتبط است،می تواند باشد. در حالی که در فرهنگ اروپایی ها بنفش رنگ پادشاهی است.دربیش تر فرهنگ ها زرد با طلا،موفقیت،کیفیت وپول ارتباط دارد.درهند زرد رنگ قدرت است.در کشورهای آفریقایی رنگ زرد مربوط به افرادی که دارای مرتبه ی بالای اجتماعی هستند.اما برعکس در مصر زرد به سوگواری و مرگ مربوط می شود.
با این تفاسیر شما به عنوان فردی که کاربازاریابی و تبلیغات را انجام میدهید باید اقدامات خودتان را با فرهنگ بازار هدفتان تطبیق دهید.
رنگ مناسب برای گزینه های CALL TO ACTION که هر کسی را الهام می بخشد
قانون کلی در زمینه ی انتخاب رنگ برای دکمه هایی که ما را به خرید فرا میخواند وجود ندارد.رنگ این گزینه ها بستگی به کل دیزاین،برند و محصول شما دارد. اما به طور کلی ۳رنگ وجود دارد که عملکرد بهتری برای دکمه های call-to-action دارد.
- قرمز: به آسانی قابل دیدن است.در مقابل دیزاینی که وجود دارد دکمه را برجسته می کند و همچنین هیجان وضرورتی برای خرید ایجاد می کند.
- سبز: آرامش است.اما بعضی مواقع خریداران خاصی را به سمت خرید می کشاند،به خصوص اگر محصول و خدمات شما باآرامش ،صلح،طبیعت و محیط زیست در ارتباط باشد.
- نارنجی: مرتبط با شادی،گرمی و اقدام است.
روانشناسی در طراحی استراتژی جذب مشتری و ۴ توصیه مهم برای بازاریابان
روانشناسی در طراحی استراتژی جذب مشتری نقش مهمی دارد که کسی نمیتواند آن را نادیده بگیرد. کاربران، بازدیدکنندگان، آیندهنگرها، سرنخها و مشتریان. تمام این موارد چه وجه اشتراکی با یکدیگر دارند؟
این مواردی هستند که ما در بازاریابی با آن روبهروییم. بااینحال، زمانی که آنها را در داشبوردهای آنالیز، بر اساس زمان مشاهده، کشور مبدأ، میزان گزافگویی و سایر ویژگیهای بیشمار جمع میکنیم، بهراحتی فراموش میشود که آنها دقیقاً مثل من و شما هستند.
نیازها و خواستههای افراد برای کسبوکار شما تقاضا ایجاد میکند. این نیازها مواردی هستند که محصول یا خدمات شما قصد انجام آن رادارند، اما برای رسیدگی به این نیازها و خواستهها، کسبوکار شما به چیزی بیش از یک محصول خوب نیاز دارد. شما به یک روانشناسی در طراحی جامد نیز نیاز دارید.
طراحی، بیش از هر چیز دیگری، درک این نکته است که رفتار افراد را به سمت خود سوق دهید. آنها چه میخواهند؟ چگونه میخواهند آن را دریافت کنند؟ چگونه میتوانید چیزی که میخواهند را به آنها تحویل دهید؟ بهعبارتدیگر، شما نیاز به درک دقیق روانشناسی در طراحی استراتژی جذب مشتری دارید.
خوشبختانه، وقتی شما طراحی وبسایت خود را برای تبدیل، بهینه میکنید، میتوانید در همهجا از روانشناسی در طراحی استراتژی جذب مشتری استفاده کنید: در رنگها، اعداد، شکلها، برچسبها و حتا سری نامهها. دانستن اینکه چگونه روانشناسی و طرز تفکیک طراحی، کلیدی برای هدایت آیندهنگرها به سمت تبدیل است.
در زیر، ما چهاراصل اساسی که به شما در روانشناسی در طراحی استراتژی جذب مشتری کمک میکند و همچنین برخی از پدیدههای کمی شناختهشده که میتوانند به شما در طراحی و تلاشهای بهینهسازی نرخ تبدیل کمک کنند را مرور خواهیم کرد.
۱٫ با نفرین دانش مقابله کنید
از لحظهای که تصمیم به طراحی هر نوع تضمین بازاریابی تبلیغ، ایمیل یا صفحه فرود – میگیرید، نفرین میشوید؛ نفرین دانش. برای توضیح بیشتر، باید گفت شما محصول خود را بهخوبی میشناسید، اما مخاطبان شما محصول شما را خوب نمیشناسند؛ بنابراین، حتا اگر شما یک محصول جدید و خلاقانه ایجاد کردهاید، اگر نتوانید آن را به زبان ساده توضیح دهید، مزایای آن توسط مخاطبان شما درک نخواهند شد.
این پدیده نیز محدود به محصولات جدید و پیچیده نیست. دفعات زیادی محصولات سادهتر به سادهترین توصیفها نیاز دارند. برای مثال: ملافههای تختخوابی را در نظر بگیرید. ملافههای تختخوابی محصولی هستند که همه میدانند چگونه از آن استفاده کنند. لازم نیست یک کتابچه راهنما بخوانیم تا بفهمیم چطور آنها را روی تشکهایمان بکشیم. همه ملافههای تختخوابی به شکل مساوی تولید نمیشوند.
بهعنوانمثال: میتوانید ملافههای تختخوابی را با میکرو فیبر، تعداد نخ (رشته) زیاد یا انواع مواد بفروشید و زمانی که شما در حال نوشتن توصیفی از ویژگیها و مزایای ملافههای تختخوابی خود هستید، طبیعی است که فکر کنید همه افراد دانش مشابهی در مورد میکرو فیبرها و تعداد نخ (رشته) دارند.
آنچه ممکن است متوجه نشوید این است که اکثر مخاطبان هدف شما، از سطح تخصص شما در مورد محصول برخوردار نیستند؛ درنتیجه، در تلاش برای ارائه گزاره فروش منحصربهفرد، میتوانید توضیحات محصول خود را با اصطلاحات خاص پرکنید که درواقع درک فروش آن را دشوار میکند. به همین دلیل است که مقابله با نفرت دانش بسیار سخت است، حتا اگر بدانید که بر توانایی شما در نوشتن نسخههای واضح، مختصر و قانعکننده اثر دارد.
میزان اثر نفرین بر شما را، نمیتوانید مشخص کنید. تمام آنچه را که میخواهید امتحان میکنید، اما غیرممکن است که بهصورت درست تصور کنید که در نظر آیندهنگرها چه چیزی وجود دارد. شما نمیتوانید آنچه را که نسبت به آن آگاهی دارید «ناآگاهانه» جلوه دهید؛ بنابراین، چگونه با نفرین دانش مقابله میکنید؟
تست تبلیغ، لیست محصول، ایمیل یا صفحه فرود خود را در مورد اعضای مخاطب موردنظر خود که هنوز در معرض محصول شما قرار نگرفتهاند، در نظر بگیرید. در طول تست خود، از روانشناسی در طراحی استراتژی جذب مشتری استفاده کنید و سعی کنید بفهمید که آیا آنها میتوانند فوراً درک کنند که چرا محصول شما از رقبای شما بهتر است. اگر آنها نمیتوانند، از آنها بخواهید که دلیل آن را توضیح دهند و از بازخورد آنها برای بهینهسازی تضمین بازاریابی خود در آینده استفاده کنید.
۲ روانشناسی در طراحی استراتژی را کانالبندی کنید
امروزه جلبتوجه یک اصل روانشناسی در طراحی استراتژی به شمار میرود و حفظ آن حتا سختتر است، اما برای ترغیب یک بازدیدکننده برای وارد شدن به وبسایت، شما باید بتوانید هر دو را انجام دهید. برای کمک به شما در جلبتوجه و حفظ توجه مخاطبان موردنظرتان، بیایید برخی از یافتهها را از شاخهای از علوم اجتماعی که در اوایل دهه ۱۹۰۰ تأسیس شد – روانشناسی گشتالت در نظر بگیریم.
اکثر مردم از طریق عبارت «کل از مجموعه اجزای آن بیشتر است»، با روانشناسی گشتالت آشنا هستند که امروزه میتواند بهصورت «بهجای درک همهچیزها بهطور یکسان، ما آنها را در متن کل آنها درک میکنیم» ترجمه شود. برای مثال: تصور کنید که در حال رانندگی در یک شهر شلوغ هستید. وقتی پشت فرمان هستید، به چه چیزی توجه میکنید؟
بهاحتمالزیاد محیط اطراف خود، مانند اتومبیلهای اطراف، چراغها، علائم، پیادهها و دوچرخهسوارها، درست است؟ این مورد به این دلیل نیست که به چیز دیگری نباید توجه کنید. در یک شهر شلوغ موردی وجود دارد که باید به آن توجه بیشتری شود. مغز شما بهجای محرکهای بیربط، مانند رستورانها و آرایشگاهها (مگر اینکه شما به دنبال غذا خوردن یا کوتاه کردن موی خود باشید) توجه شما را به مناسبترین محرکها در وضعیت خاص، مانند سایر رانندگان، پیادهها و سیگنالها متمرکز میکند.
اکنون، این مورد تنها به دلیل مهارتهای شگفتانگیز اولویتبندی شما اتفاق نمیافتد. این مورد اتفاق میافتد زیرا اکثر شهرها نسبتاً خوب طراحیشدهاند. بهعنوانمثال: نشانههای یکطرفه به شما نشان میدهند که به کدام خیابانها نمیتوانید وارد شوید، چراغهای زرد به شما هشدار میدهند که از سرعت خود بکاهید و هشتضلعیهای قرمز به شما میگویند متوقف شوید. این شاخصها از زمان شروع رانندگی بهعنوان سیگنالهای مهم در ذهن شما تقویتشدهاند.
در ارتباط با بازاریابی دیجیتال ، هنگامیکه بازدیدکنندگان وارد یک صفحه وب میشوند، یکروند مشابه اتفاق میافتد. بازدیدکنندگان ما مانند رانندگان در یک شهر هستند و بهعنوان بازاریاب و طراح، ما باید بهطور مؤثر آنها را به سمت مهمترین قسمتهای صفحات وب خود هدایت کنیم. برای یادگیری نحوه انجام این کار، اصول زیر را از روانشناسی گشتالت بررسی کنید:
قانون تشابه
افراد تمایل دارند که چیزهای مشابه را با یکدیگر گروهبندی کنند. به دلیل همین گرایش، ما به مواردی توجه میکنیم که متمایز از جمعیت هستند.
زمانی که نوبت به راهنمایی بازدیدکنندگان به سمت عناصر خاصی از صفحه وب شما میرسد، قانون تشابه مهمترین اصل برای اعمال اهرم است. هر تضاد در اندازه، حرکت، رنگ و وزن توجه مردم را به خود جلب میکند. همچنین مطالعات ردیابی چشمی نشان میدهند که ما از طریق بزرگترین عناصر آن، مانند تصویر یا عنوان آن، وارد صفحات وب میشویم. سپس، عناصر کوچکتر مانند زیر عناوین، موارد برجسته، کلمات بولد و کج شده و در آخر نسخه، آن را بررسی میکنیم. بهطور خلاصه، اگر عنصری بزرگتر از محیط اطراف خود باشد، مانند یک تیتر یا تصویر برجسته، توجه بیشتری را نسبت به محیط اطراف به خود جلب میکند.
اگر یک عنصر رنگ متفاوتی نسبت به محیط اطراف خود داشته باشد، مانند دکمه فراخوانی به عمل یا فرم، توجه بیشتری را نسبت به محیط اطراف به خود جلب میکند و اگر عناصر متفاوت به نظر برسند، مانند کلمات بولد یا کج شده، توجه بیشتری را نسبت به متن اطراف آنها به خود جلب خواهند کرد. این موارد چند اصولی هستند که باید در هنگام طراحی محتوا برای بازید کنندههایی که توجه کمتری دارند، به خاطر بسپارید.
قانون تجارب گذشته و نقش روانشناسی در طراحی استراتژی
قانون تجارب گذشته تصریح میکند که محرکهای بصری، تحت شرایط خاص، طبق تجارب گذشته طبقهبندی میشوند. بهعنوانمثال: طراحی وبسایت استاندارد را در نظر بگیرید؛ اینترنت بهاندازه کافی طولانی بوده است که طرحهای خاص آنقدر متداول شوند که اکنون یک استاندارد صنعتی باشند. نوارهای پیمایش همیشه در بالای وبسایتها قرار خواهند گرفت.
لینکهای سایت در انتها خواهند بود؛ چون انسانها مدتهاست که میخوانند. یک سرفصل به یک زیر عنوان منجر میشود که منجر به کپی کردن بدنه میشود. شکستن این ساختار اساسی با تراز کردن متن به سمت راست یا انتقال نوار پیمایش به سمت نوار کناری سمت چپ، فقط سردرگمی ایجاد میکند.
قانون پراگنانز
مغز ما سادگی را ترجیح میدهد. هر زمان ممکن باشد، ما تصاویر پیچیده را سادهتر میکنیم تا آنها را با روشی آسانتر و سریعتر درک کنیم؛ بنابراین صفحات وب خود را بیشازحد پیچیده نکنید. مگر اینکه برای خود صنعت بنویسید، اصطلاحات خاص را از تمام محتوای خود حذف کنید، همچنین باید از قالبهای بزرگ متن فاصله بگیرید.
اگر شما نیاز به نوشتن نسخه طولانیتر بدنه متن دارید، آن را در قسمتهای اطلاعات قابلهضم، مانند پاراگرافهای کوچک یا نقاط برجسته جدا کنید. این نمونه این از روانشناسی در طراحی است.
قانون تقریب
زمان درک گروهی از محرکهای بصری، مواردی را که به هم نزدیک هستند، گروهبندی میکنیم. برای مثال: در زیر، دو گروه از نقاط، یک مجموعه ۱۸ نقطهای و مجموعه دیگر ۱۲ نقطهای را برخلاف یک مجموعه ۳۰ نقطهای مشاهده میکنید؛ بنابراین چه شما در حال برچسب زدن به فیلدهای فرم هستید یا نمادهایی را با متن توصیفی ایجاد میکنید، بازدیدکنندگان شما باید فوراً بدانند که متعلق به کجاست.
۳٫ استفاده از اثر فریبگر (decoy effect)
اگر صفحه فرود شما دارای دو گزینه قیمتگذاری است و هدف شما این است که بهطور ماهرانه بازدیدکنندگان را برای انتخاب یکی از گزینهها نسبت به دیگری راهنمایی کنید و روانشناسی در طراحی به کار ببرید، گزینه سومی، گزینه فریبگر را در نظر بگیرید که یک گزینه باارزش نامتقارن است که به میل طبیعی ما برای رسیدن به بهترین معامله ممکن ضربه میزند.
یکی از مشهورترین نمونههای شناختهشده اثر فریبگر، ناشی از یک آزمایش قیمتگذاری معروف است که توسط Dan Ariely، یک استاد اقتصاد رفتاری در MIT انجامشده است. او در مطالعه خود از ۱۰۰ دانشآموز MIT پرسید که کدامیک از اشتراکهای زیر را ترجیح میدهند خریداری کنند.
اشتراک تنها چاپ گزینه فریبگر بود؛ زیرا همان قیمت اشتراک چاپ و وب بود، اما ارزش قابلتوجه کمتری را ارائه میداد.
پس از نظرسنجی، او دریافت که ۸۴ درصد از شرکتکنندگان اشتراک چاپ و وب را انتخاب کردهاند، ۱۶ درصد آنها اشتراک تنها وب را انتخاب کردهاند و هیچکدام اشتراک تنها چاپ را انتخاب نکردند. طبق این نتایج، متخصص اقتصاد میتوانست ۱۱۴۴۴ دلار درآمد از این دانشجویان به دست آورد.
در نظرسنجی دیگری که به ۱۰۰ دانشجوی مختلف در MIT داده شد، Ariely گزینه «تنها چاپ» را حذف کرد و از آنها پرسید که کدام اشتراک را ترجیح میدهند خریداری کنند.
این بار، نتایج کاملاً برخلاف آزمایش اول بود؛ حدود ۳۲ درصد از شرکتکنندگان اشتراک چاپ و وب را انتخاب کردند و ۶۸ درصد از آنها اشتراک تنها وب را انتخاب کردند.
بدون گزینه فریبگر که باعث شده گرانترین گزینه، معامله بهتری به نظر برسد، تعداد قابلتوجه کمتری از افراد گرانترین اشتراک را خریداری کردند و تعداد قابلتوجه بیشتری از افراد ارزانترین اشتراک را خریداری کردند. با توجه به این نتایج، متخصص اقتصاد فقط ۸۰۱۲ دلار درآمد از این دانشجویان به دست میآورد که تقریباً ۳۵۰۰ دلار کمتر از آزمایش با گزینه فریبگر بود.
درمجموع، برای استفاده موفقیتآمیز از اثر فریبگر، باید اطمینان حاصل کنید که گزینه سوم شما نسبت به دو گزینه دیگر نامتقارن باشد. به عبارت ساده، طعمه باید گزینهای را که میخواهید بازدیدکننده خود را به سمت بهترین معاملات بکشانید، انتخاب کند و روانشناسی در طراحی استراتژی جذب مشتری را بهکارگیرید.
در آزمایش بالا، اکثر شرکتکنندگان اشتراک چاپ و وب را انتخاب میکنند، زیرا فکر میکنند چیزی را که تنها ۱۲۵ دلار ارزش دارد، دریافت میکنند، اما اگر به این مورد فکر کنید، آیا واقعاً اشتراک چاپی ۱۲۵ دلار ارزش دارد؟ احتمالاً اینگونه نیست.
زمانی که اشتراک چاپ و وب از این طریق قیمتگذاری شد، شرکتکنندگان فکر کردند که آنها میتوانند یک نسخه چاپی بخرند و یک اشتراک وب رایگان دریافت کنند. درنتیجه، آنها این اشتراک را بهترین پیشنهاد دانستند، درحالیکه نمیتوانست کمک کند، اما انتخاب کردند و روانشناسی در طراحی استراتژی جذب مشتری جواب داد.
۴. تا حد ممکن استرس کاربر را به حداقل برسانید
تصور کنید که در حال تلاش برای ثبتنام در یک انجمن بحث و گفتوگوی پرطرفدار هستید تا بتوانید یک سؤال مبرم را پست کنید. بااینحال، اشکالی در فرم شما وجود دارد. شما قبلا ًدو بار با «انجام ثبتنام» مواجه شدهاید، اما صفحه با پیغام خطایی در بالای فرم بارگذاری مجدد شده است که میگوید «ببخشید، مشکلی در ثبتنام شما وجود داشت. لطفاً اطمینان حاصل کنید که همه زمینهها صحیح هستند.» این فرم همچنین دارای پانزده قسمت است و هیچ نشانهای ازآنچه شما دقیقاً اشتباه وارد کردهاید وجود ندارد.
نیازی به گفتن نیست، شما ناامید میشوید و این استرس بهشدت سیستم بیولوژیک شما را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث آزاد شدن هورمون محرک استرس، کورتیزول میشود. در یک پست وبلاگ برای ConversionXL، الکس بیرکت در مورد تأثیر کورتیزول بر مخاطبان هدف شما توضیح میدهد:
«وقتی کاربران احساس ناامیدی میکنند، دچار استرس میشوند و کورتیزول شروع به ساختهشدن میکند. اگر در آستانه مشخصی قرار بگیرد، کاربران خسته میشوند و به سایت رقیب شما مراجعه میکنند. زندگی برای سعی در مقابله با طراحی فرم قمارگونه و همچنین کار با خطای بدون ارائه کمک، بسیار کوتاه است.»
اکثر ما میتوانیم با این نوع تجربه ارتباط برقرار کنیم؛ یک یا دو بار تلاش برای حل یک مسئله و سپس خسته شدن و رفتن بهجایی دیگر. این یک روش فراموشنشدنی برای از دست دادن تبدیل است. در مورد آن فکر کنید: این بازدیدکنندگان میخواهند تبدیل شوند. درواقع، آنها خیلی مشتاق هستند که بار دیگر تلاش کنند تا این کار را انجام دهند، اما متأسفانه، شما در مورد خطایی که مرتکب شدهاند شفافسازی نمیکنید؛ بنابراین، آنها به دنبال یافتن وبسایت دیگری میروند که تبدیل را به این سختی انجام نمیدهد.
برای مقابله با این مسئله، مدیریت استرس را اعمال کنید. باید پیامهای خطای تشریحی را در کنار فیلدی که در آن خطا رخداده است، بنویسید و مطمئن شوید که این پیامها تنها «خطا» را اعلام نمیکنند. آنها باید قدمهای دقیقی را که کاربر باید برای حل مسئله بردارد، تشریح کنند، حتا یک کار بهتری که میتوانید انجام دهید این است که بهصورت واضح با برچسب زدن، هر قسمت از فرم را نشان دهید.
این کار احتمال خطای کاربر را کاهش خواهد داد، زیرا گاهی اوقات، طراحان توانایی کاربر خود را در به خاطر سپردن چیزها بیشازحد تخمین میزنند. برای نمونه: تصور کنید که به فرمی رسیدهاید که متن در هر قسمت قرار دادهشده است، مانند: «سن را اینجا وارد کنید.» و «آدرس ایمیل را اینجا وارد کنید.» شما شروع به پر کردن آن میکنید و زمانی که از چهار قسمت از شش قسمت عبور میکنید، یکی از همکارانتان به سمت میز شما میآید.
بعد چند دقیقه صحبت کوتاه برای پر کردن به فرم بازمیگردید، اما در یادآوری اطلاعاتی که قرار است در قسمت فعلی وارد کنید، مشکلدارید، حتا اگر تنها لازم باشد که شما متن را از این قسمت حذف کنید، بازهم شما را ناامید میکند و باعث آزاد شدن کورتیزول در مغز شما میشود.
برندها هنگام ساختن فرمهای خود باید این مسئله کوچک، اما قدرتمند را در نظر بگیرند. طبق گفتههای کیتی شروین از گروه نیلزن نورمن، این امر که چگونه مردم امروزه پریشان میشوند، بسیار مهم است.
«اگر کاربر متن تذکر را فراموش کند که معمولاً افراد هنگام پر کردن فرمهای طولانی، آن را حذف میکنند، مجبور است آنچه را که نوشته حذف کند و در برخی موارد، بر قسمت زمینه کلیک کند تا متن دوباره نمایش داده شود. در دنیای ایدئال، کاربران هنگام پر کردن فرم کاملاً متمرکز میشوند، اما در واقعیت، کاربران چندوظیفه دارند.
آنها زبانههای مختلفی را باز میکنند، یا ممکن است از طریق ایمیل یا تماس تلفنی فعالیت کنند. برای انجام کارهای پیچیده، شاید آنها مجبور شوند متوقفشده و به بازیابی یک سند یا شماره سفارش بپردازند. از طریق تحقیقات، ما در مورد قابلیپر تکرار دچار پریشانی و قطع رابطه میشوند؛ بنابراین، مهم است که به کاربران کمک کنید مکانی را که آنجا را ترک کردهاند، به دست آورند.»
بهترین روش برای کمک به کاربران برای دستیابی به مکانی که آنجا را ترک کردهاند، قرار دادن برچسبهای شفاف و دائمی در بالا یا کنار هر فیلد است، مانند برای کسانی که میخواهند تقریباً تمام اصطکاک را از تکمیل فرم حذف کنند، ثبتنام با یک کلیک را از طریق گوگل یا فیسبوک در نظر بگیرید.
سخن آخر
لیست بالا فقط چند نمونه از پدیدههای بیشمار روانشناختی هستند که بر رفتار کاربر تأثیر میگذارند. زمانی که شما عملکرد مغز انسان را بهتر درک میکنید، میتوانید برخی اصول اثباتشده را در همه ابعاد طراحی وب برای به دست آوردن تبدیل، اعمال کنید. اکنون تنها سؤال این است، آیا شما این کار را انجام خواهید داد؟ لطفاً دیدگاههای خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
رواشناسی رنگ شاخهای از روانشناسی است که هدف آن نشان دادن تاثیر رنگ ها بر تصمیمگیریهای روزانه است مانند روانشناسی شکل
رنگها دارای قدرت هستند. شما میتوانید از قدرت رنگها در برند سازی خود یا کسبوکار استفاده کنید.
لوگو و هویت بصری یک برند شامل چندین نشانگر تصویری مانند شکلها، نمادها، شماره و کلمات است. اما جزء بصری اصلی که مردم بیشتر از همه به خاطر میسپارند، رنگ است. در حقیقت، رنگ شناخت برند را تا ۸۰٪ افزایش میدهد.
رنگها میتوانند بر احساس مشتری در هنگام نگاه کردن به هویت بصری یک برند تأثیرگذار باشد و باعث شود در بین گروه بزرگی از برندها به یادماندنی باشد.
چه طراح باشید و چه صاحب یک کسبوکار، دانستن معانی رنگ و نمادها مفید است تا بتوانید بهتر تصمیم بگیرید. اگر رنگی را به معنای “آرامش” برای لوگوی تجاری یک کسبوکار با موضوع ورزشهای سخت و شدید انتخاب کنید، ممکن است پیام اشتباهی را به مخاطب خودالقا کنید.
چگونه از روانشناسی رنگ ها در تبلیغات و بازاریابی استفاده کنیم؟
مغز ما از رنگها برای شناسایی ویژگیهای محصولات و برندهای تولید کننده محصولات استفاده میکند. به همین دلیل است که رنگ زرد فسفری برای کامپیوتر مناسب ولی برای کاپکیک تهوعآور است. به طور خلاصه میتوان گفت که این تصورات ذهنی همان روانشناسی رنگها در کار است. در اینجا راهنمایی کاملی راجع به نحوه استفاده از رنگها در تبلیغات و بازاریابی ارائه شده است.
ارتباطاتی که مغزهای ما با رنگهای خاصی برقرار میکند راهحل مناسبی برای ایجاد ارتباط میان بازاریابی مواد مختلف و مخاطبان هدف آنهاست. اگر به دقت رنگهای مورد استفاده در تبلیغات صنعت خود را بررسی کنید متوجه خواهید شد که رنگهای یکسانی به طور مکرر ظاهر میشوند. این مشاهده اتفاقی و این رنگها مورد علاقه رقیبان شما نیست! مطابق روانشناسی رنگ این رنگها موجب ارتباط نیازها و انتظارات مخاطبان شما با برند صنعتتان میشود.
انتخاب رنگ ایدهآل برای بازاریابی و تبلیغات تا حدودی بر اساس زیبایی شناسی، آزمودن و علمی است. البته تأثیر این سه مورد بیشتر از آن چیزی است که متوجه شوید. روانشناسی رنگ ها در بازاریابی آنچیزی است که به بررسی آن خواهیم پرداخت تا به شما برای بهتر و موثرتر رساندن پیامتان کمک کنیم.
چرا روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و تبلیغات مهم هستند؟
رنگها به زبانی سخن میگویند که قابل تکرار نیست. به این معنا که به کمک احساسات با ما ارتباط برقرار میکنند و به همین دلیل تأثیر بیشتری در ترغیب دارند.
رنگ محصول ما را متقاعد میکند که جنس فعلی تازهتر از جنس مشابه با رنگ دیگری است. انتخاب رنگ میتواند بر احساس مؤثر بودن دارو (حتی در حد دلخوش کردن و بی اثر بودن) نیز اثر بگذارد. تولیدکنندگان دارو برای تأثیر بیشتر قرصهای خوابآور از رنگهای آبی و محرکهای زرد و قرمز استفاده میکنند زیرا این مصرف کنندگان متأثر از تأثیر این رنگها هستند.
با اینکه ممکن است جادو به نظر برسد ولی اطلاعاتی برای حمایت از این مطالب وجود دارد. ۸۵ درصد از مصرف کنندگان رنگ را به عنوان اولین دلیل انتخاب یک محصول برای خرید عنوان کردهاند. علاوه بر این، تا ۹۰ درصد از تصمیمات راجع به محصولات تنها بر اساس رنگ محصولات است. به گفته محققان روانشناسی رنگ، ۴۲ درصد از مصرف کنندهها بر اساس رنگ و طراحی وبسایت، ایده خود را نسبت به آن شکل میدهند و رنگ آنها بیش از هر عامل دیگری بر نظرشان تاثیرگذار است. در ۵۲ درصد مواقع انتخاب رنگ ضعیف و سایر موارد طراحی دارای جذابیت کمتر به کاربران این پیام را میدهد که هرگز برنگردید.
روانشناسی رنگ ها چگونه با خریداران در ارتباط است؟
اهمیت رنگها در بازاریابی و تبلیغات واضح است اما چالش اصلی مربوط به روانشناسی رنگ هایی است که به شما کمک کند با خریداران صحبت کنید. ممکن است اصول اولیه روانشناسی رنگ مانند قرمز=شور و شوق و سفید=پاکیزگی را بدانید، اما این آگاهی تنها آغاز راه پیچیدهای است که تأثیر رنگ بر نحوه تفکر و احساس خریدار نسبت به یک محصول را نشان میدهد.
یک مثال
برای مثال محققان ارتباطاتی بین رنگهای خاصی مانند قرمز، آبی سلطنتی، مشکی و نارنجی را با رفتارها شناسایی کردهاند که به سادگی بر انگیزه خریداران تأثیر میگذارد. انتخاب رنگ کسانی که به دنبال شکار مشتریان هستند، کله غازی و آبی سیر است. برخی از رنگهای کمرنگ مانند صورتی، آبی آسمانی و سایر رنگهای روشن احساسات زیادی را برمیانگیزد و احساس ارتباط با خریداران لباسهای سنتی را به فرد منتقل میکند. به همین ترتیب میتوان گفت که مطابق روانشناسی رنگ ، قهوهای انتخاب خوبی برای بستهبندی نیست زیرا این حس را منتقل میکند که به سبزیجات و میوههای پوسیده و ترشیده فکر کنیم.
هر رنگ برای کار خاصی مناسب است
روانشناسی رنگ ها تنها به معنای برانگیختن احساسات نیست. این روانشناسی راجع به استفاده از رنگها برای محصولات و برندها با هدف برآورده کردن انتظارات مصرفکنندههاست. تمام رنگهایی که برای یک محصول خاص یا نوعی از خدمات غیر مناسب هستند مانند لوگوی زرد روشن و نارنجی برای بانک یا قهوهای یا طوسی برای محصولات بهداشتی زنانه را تصور کنید. این رنگها از نظر ما انتخاب اشتباهی هستند زیرا مطابق انتظاراتمان نیستند.
انتظارات ما از رنگها تا حدی زیادی ریشه بیولوژیکی دارد. قرمز، رنگ محبوبی برای برندهای مواد غذایی است زیرا میوههای قرمز روشن رسیده و آماده خوردن هستند و گوشت تازه برش خورده نیز به این رنگ است. طبیعت به ما آموخته است که معنای برخی از رنگهای خاص چیست و بهترین روش انتخاب رنگ در طراحی، توجه به طبیعت است. افراد تصمیمهای خرید خود را بر اساس آنچه از دیدن رنگها حس میکنند، نهایی میسازند.
تأثیر روانشناسی رنگ ها بر درک ما از دنیا همیشه واضح و حتی همیشه عقلانی نیست. ارتباط ما با رنگها حتی میتواند تأثیر زیادی از پیشزمینه فرهنگی، پیشینه فردی و علایق شخصی ما بگیرد. اما میتوانیم بر اساس علم روانشناسی رنگها تعمیم کلی دهیم. این تعمیم را با تحقیق مخاطبان ترکیب کنید تا بینش عمیقتری نسبت به ترجیحات یک مصرفکنندهی خاص به دست آورید.
تأثیر روانشناسی رنگ ها بر بازاریابی و تبلیغات چیست؟
رنگها بر خریداران تأثیر میگذارند و هر رنگ فهرستی خاصی از ویژگیها را دارد که میتوانید از آن برای انواع بازاریابی مثل بازاریابی محتوا، چیدن استراتژی محتوا و تبلیغ محصولات خود بهره بگیرید. در این بخش روانشناسی رنگ ها را مورد به مورد بررسی میکنیم تا بهترین گزینه با توجه به شرایط خود و اهداف بازاریابی و تبلیغات خود را انتخاب کنید.
آبی
معمولاً آبی به عنوان یک رنگ مردانه شناخته میشود ولی این تمام چیزی نیست که راجع به آبی احساس شود. برخی دیگر از معنیهای روانشناسی رنگ آبی عبارتند از:
- آرامش
- آسایش
- طراوت
- پایداری
- مسئولیت پذیری
- صلح
- استراحت
- ناراحتی
آبی رنگ محبوبی برای بانکهاست زیرا حس قدرت و ثبات را منتقل کرده و برای انتظار مشتریان راجع به حفاظت از پولشان ارزش قائل است. استودیوی یوگا از رنگ آبی در تابلوهای خود استفاده میکند تا حس آسایش را به بازدیدکنندگان منتقل کند. یک برند حفاظتی مانند کلاه و عینک ایمنی از آبی برای بیان اعتماد خریداران به برند برای حفاظت از آنها بهره میگیرد.
سبز
سبز رنگ سردی برای برندهای آرام، بالغ و حرفهای است. در واقع این رنگ به عنوان کاهشدهندهی فشار خون و ضربان قلب شناخته شده است.. برخی دیگر از معنیهای روانشناسی رنگ سبز عبارتند از:
- امور مالی
- محیط زیست
- سلامت
- خوش شانسی
- رشد
- ثروت
- توازن
- تعادل
- تسکین
- بازسازی
سبز به بسیاری از مردم علامت بازیافت را یادآوری میکند که آن را بهترین انتخاب برای برندهایی میکند که قصد دارند خود را دوستدار محیط زیست یا ارگانیک معرفی کنند. این رنگ انتخاب خوبی برای چشمههای آب گرم و مرکزهای درمانی است زیرا بر تسکین و تجدید روحیه مشتریان تاکید دارد.
بنفش
بنفش، رنگ افسانهای، مرموز و احساسی است. رنگی است که در طبیعت فراوان نیست. برخی دیگر از معنیهای روانشناسی رنگ بنفش عبارتند از:
- خانوادهی سلطنتی
- لوکس بودن
- فتنهگری
- شعبده بازی
- رمز و راز
- افتخار نظامی
- ثروت
- خیال پردازی
- معنویت
این معانی بر اساس تجارت شما میتوانند تغییر کنند.
یک موسسه برنامهریزی مالی را در نظر بگیرید که به طور ویژه در ارتباط با آسیب دیدگان جنگی و خانوادههایشان است تا شرایطی اقتصادی آنها را مدیریت کند. بروشور بنفش ثروت و تجمل را همراه با قلب بنفش به ذهن خوانندگان میآورد.
قرمز
قرمز رنگی جذاب، پر جنب و جوش و گرم است که معمولاً معانی زیر را تداعی میکند:
- شور و اشتیاق
- انرژی زیاد
- عشق
- گرمی
- آتش
- جنگ
- خشم
- خطر
- اعتماد به نفس
یک سرویس دوستیابی که قرار با افراد ناشناخته را تنظیم میکند میتواند از رنگ قرمز در صفحه وبگاه خود استفاده کند تا بر خدمات جذاب، وسوسه انگیز و مختص افراد جسور تاکید کند. مشخص شده است که قرمز سوخت و ساز و فشار خون بینندگان را افزایش میدهد که انتخاب مناسبی برای رستوراندارها به نظر میرسد زیرا اشتهای مشتریان را افزایش میدهد.
نارنجی
نارنجی رنگی صمیمی و شاد است که چند صفت مشترک مانند گرمی و انرژی زیاد با قرمز دارد. سایر معانی که رنگ نارنجی تداعی میکند عبارتند از:
- جوانی
- توان مالی
- سرزندگی
- صمیمیت
- شوخ طبعی
- تغییرات فصلی (خصوصاً تابستان به پاییز)
نارنجی رنگی است که میتوانید برای ترامپولین کودک خود از آن استفاده کنید زیرا آنها را پر جنب و جوش و پرانرژی میکند. این رنگ انتخاب فوقالعادهای برای برندهای زیبایی است نشانگر مفید بودن محصولات برند برای همه افراد است.
زرد
مشتریانی که با زرد در ارتباط هستند احساس خوشبینی و استطاعت مالی دارند. این رنگ مزیت روشن و چشمگیر بودن را دارد. برخی از معانی تداعیگر این رنگ عبارتند از:
- انرژی
- شادی
- خطر
- جوانی
- بازیگوشی
- شادی
- گرمی
توجه کنید که این معانی مانند سایر رنگها نیست و حسی مشابه آنها را منتقل نمیکند.
خطراتی مانند آتش و جنگ که با زرد و در ترکیب با قرمز نشان داده شوند از همان ابتدا جنبه منفی دارند. اما گاهی اوقات این تداعی معنی دقیقاً همان چیزی است که برندهایی مانند ابزارهای قدرت میخواهند تا اعلام کنند که «با احتیاط حمل شود».
صورتی
صورتی رنگ کنایه آمیزی است. نزدیک این رنگ نشوید: نسبت به رنگ آبی که برای پسرهاست، صورتی بیشتر به دختران تعلق دارد و تنها در موارد خاصی آقایان مجاز به استفاده از آن هستند. این رنگ بیشتر پیوند با جنسیت دارد اما برخی از معانی رنگ صورتی در دنیای تبلیغات و بازاریابی را برای شما شرح خواهیم داد. صورتی میتواند نشانگر موارد زیر باشد:
- سرگرمی
- دخترانه بودن
- شادکامی
- شیرینی
- ظرافت
- عشق
- آرامش
صورتی رنگ محبوبی برای شیرینی فروشیهاست زیرا رنگ شیرین و گرمی مانند تمام شیرینیهایی است که میفروشند. این رنگ مخصوص برندهای زنانهای مانند ارائه دهندگان حفاظت شخصی است که از صورتی پررنگ در تبلیغات خود استفاده میکنند تا نشان دهند که زنان میتوانند قدرتمند باشند و از خود محافظت کنند.
طوسی
طوسی نشانگر حرفهای بودن و فعالیت است. ممکن است احساس خسته کننده بودن را نسبت به طوسی داشته باشید که در بسیاری از موارد اینگونه است. اما طوسی نمیتواند نشانگر خسته کننده بودن باشد. با استراتژی مناسب بازاریابی طوسی میتواند نشان گر معانی زیر باشد:
- خنثی
- حرفهای بودن
- کارآمد بودن
- رسمی بودن
- شرکتهای بزرگ حقوقی
تمامی این موارد عواملی هستند که یک سرویس حقوقی میخواهد بر آنها تاکید کند. طوسی میتواند دوری برند شما از دودویی بودن را نشان دهد. به این معنا که قابل استفاده برای سایتهایی مانند فروش لباسهای کودکانه است که خود را از دریای صورتی و آبی جدا کرده است.
سیاه
سیاه از نظر فنی به معنای نبود رنگ است اما به معنای قدرت نیز هست. در اینجا برخی از تداعی معانی مشکی آورده شده است:
- لوکس بودن
- عرفان
- قدرت
- تشریفات
- ظرافت
- تاریکی
- رمز و راز
- تمایلات جنسی
- کنترل
- اسرارآمیز بودن
مشکی تقریباً سرد و مدرن است اما اگر به درستی از آن استفاده نکنید ظاهر زشتی خواهد داشت. این رنگ برای برخی از برندها مانند سمپاشها، شمعها و سایر محصولات خوشبو کننده به شدت نامناسب است. مشکی به معنای قدرت است که انتخاب خوبی برای باشگاههایی است که اعضای خود را به چالش میکشند.
سفید
سفید یک رنگ خالی است. تازه، جدید و نعنایی است که معانی زیر را تداعی میکند:
- پاکیزگی
- خلوص
- خالی بودن
- سادگی
- جوانی
- افتخار
- صلح
- بیحسی
- سردی
سفید رنگ دیری است که معنی «منفی» را میتواند به مثبت تبدیل کند. از آنجا که سفید سردترین رنگ است برف و قطب شمال را برای ما یادآور میشود. سفید رنگ مناسبی برای بستنی فروشیهاست که بر رهایی از گرمای روز تاکید دارد.
قهوهای
قهوهای رنگی است که میتوانید به آن اعتماد کنید. قهوهای پشتیبان شماست و با گذشت سالها نیز همچنان برقرار است. UPS از این رنگ برای بسته بندی استفاده کرده است تا نشان دهد به شما قول میدهد که بسته را به سلامت به مقصد برساند. قهوهای در تبلیغات و بازاریابی به این معناست:
- قابل اعتماد بودن
- قدیمی بودن
- خاکی بودن
- مردانه بودن
- طبیعی
- قابل اعتماد
- گرم
قهوهای احساس کثیف بودن دارد که آن را به انتخاب نامناسبی برای هتلها تبدیل میکند. اما برای یک مغازه عرضه کننده وسایل باغبانی یا مارک مالچ چطور؟
معانی رنگها در روانشناسی رنگ با فرهنگ چگونه تغییر میکند؟
هروقت که به دنبال انتخاب یک طرح رنگی هستید پیشینه فرهنگی مخاطبانتان را در نظر داشته باشید. بسیاری از رنگها ارتباط خاصی با فرهنگها دارند که در سایر فرهنگها معنی متفاوتی دارد. بعضی رنگها حتی ارتباط با مذهب دارند.
برای مثال زرد در ژاپن با شجاعت در ارتباط است اما در بخشهایی از آمریکای جنوبی نشانگر ترسو بودن است. در بسیاری از فرهنگهای آمریکای لاتین رنگی است که نشانگر عزاداری و مرگ است. در چین زرد نشانگر مفاهیم مبتذل است. در آلمان با حسادت به جای سبز، زرد رنگ میشوید. در خاورمیانه سبز امپراطوری و مقدس است (بنفش مختص سلطنت در اروپاست) که معمولاً افراد حاکم آن را میپوشند.
هرجا که به دنبال بازاریابی و تبلیغات محصولات خود بودید راجع به مخاطبان هدف خود تحقیق کنید. رنگی که مطابق با فرهنگ مخاطبان شما نباشد پیش از رسیدن به بازار موجب افول برندتان خواهد شد.
بهترین رنگ برای ایجاد کال تو اکشن
در روانشناسی رنگ ، قرمز بهترین رنگ برای دعوت به عمل است زیرا به معنای انجام کارها در حال است. البته الزاماً اینطور نیست. اگرچه قرمز رنگی فوقالعادهای برای کال تو اکشن است (CTA) و به خوبی توسط بسیاری از شرکتها مورد استفاده قرار گرفته است، اما تنها انتخاب و بهترین انتخاب شما نیست.
در بعضی موارد خریدار پس از جستجو به این نتیجه رسیده است که محصول شما بهترین انتخاب است، در این مورد سبز رنگ خوبی است که او را دعوت به اقدام کنید و به او به جای انتقال حس «همین حالا بخر» اعلام کنید که «مشاوره خود را رزرو کنید» یا «بیشتر صحبت کنیم».
سایر قوانین سادهی کال تو اکشن عبارتند از:
رنگ دعوت به اقدام شما باید به سادگی قابل تشخیص باشد اما چشمگیر نباشد. باید طراحی سایت را تکمیل کند و به گونهای در تضاد با سایر رنگها باشد که نیازی به جستجوی آن نباشد.
گزینههای دعوت به اقدام باید بزرگ، واضح و ساده باشند و متمایز از پس زمینه سایت انتخاب شوند.
اگر قصد انتقال پیام «همین حالا بخر» را دارید از رنگهای گرم استفاده کنید. روانشناسی رنگ ها نشان میدهد که قرمز و سبز و ترکیبی از نارنجی متمایل به زرد بهترین انتخابها هستند. قرمز بر فوریت تاکید دارد، سبز آرامشبخش و هدایتگر مودبانهی تصمیمهاست، و زرد آتشی احساس گرما و شادی دارد. با این کار به خریدار حس آنی شادی و رضایت از خرید را منتقل میکنید.
چگونه رنگ استراتژی بازاریابی خود را ارزیابی کنیم؟
روانشناسی رنگ روش خوبی برای طراحی آگاهانه تبلیغات است اما امتحان کردن انتخاب شما تنها را اطمینان از انتخاب صحیح است.
به این منظور چند بار باید شرایط را امتحان کنید. ترکیب رنگها و استفاده منفرد از آنها را بیازمایید تا تعیین کنید کدام حالت بیشترین تأثیر را دارد. زمانی که رنگ نهایی خود را انتخاب کردید (رنگی که هیچ ارتباط منفی با تجارت شما نداشته باشد و در تضاد با هویت آن نباشد) باید به «مسابقهی براکت» برود.
مسابقهی براکت روش دیگری برای بیان «تست جداگانه» است که یکی از رنگها را نسبت به رنگ دیگر میسنجید تا تأثیر مثبت آن بر مشتری را ببینید. برای پیشگیری از بهم ریختن نتایج یکسان بودن استراتژی در کل فرآیند تست را حتماً در نظر داشته باشید.
پس از آزمایش به راحتی رنگ برگزیده را در سایت استفاده کنید و آن را در سایت پیادهسازی کنید.
رنگها پیام بازاریابی را تقویت میکنند
امیدوارم درک بهتری از روانشناسی رنگ ها داشته باشید تا آنها را برای بازاریابی و تبلیغات استفاده کنید. با تفکر بیشتر راجع به رنگها انتخاب بهتری را برای انتقال مفهوم برند خود به مشتریان خواهید داشت.
انتخاب رنگ از لحاظ استراتژیک فراتر از آن چیزی است که به نظر شما میرسد. در پایان افرادی هستند که میاندیشند سبز زیتونی و فوجیایی رنگی بهشتی است. شاید اینگونه باشد!
منبع:Blog.hubspot
با ۹۵اسلاید تخصصی
دانلودوخرید۴۲۰۰۰تومان