آسیب پذیری سازمان ازتصمیم گیری به شیوه متمرکزوعدم مشارکت کارکنان
آسیب پذیری سازمان از تصمیم گیری به شیوه متمرکز و عدم مشارکت کارکنان
ساماندهی ، بسیج امکانات ، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و براساس نظام ارزش مورد قبل صورت میگیرد . و مدیریت مشارکتی استفاده از مشارکت کارکنان در فرآیند تصمیمگیری با تفکر استراتژیک عملکرد سازمان با ارائه پیشنهاد ،تصمیمگیری و قبول مسئولیت در زمینه فعالیتهای سازمان و انتخاب کار بهبود و توسعه کار وتوزیع دستاوردهای حاصله بروزخواهد نمود.این مشارکت در تصمیم گیری باعث افزایش خودباوری در کارکنان شده استفاده از خردجمعی در تصمیم گیری بویژه تصمیم گیریهای مهم و کلان در سطح سازمانها به دلیل ارتباط مستقیم کارکنان با کارو مشکلات ناشی از کمبود ها در ضمن انجام کار میتواندنقطه اتکای مدیران سازمانهادر تصمیم گیریهای خردمندانه و آینده نگرباشد.
در این راستا به عقیده دیویس از بزرگان علم مدیریت مشارکت درگیر شدن ذهنی و عاطفی کارکنان در موقعیت های گروهی است که آنان را بر میانگیزد تا به هدفهای گروه یاری دهند و برای رسیدن به آنها احساس مسئولیت کنند.
مشارکت در تصمیم گیری درحقیقت اعلام غیر رسمی ارزشمند دانستن کارکنان در امورات رسمی است که موجب رشد فردی و پویایی سازمانی و مهم تر اینکه موجب تولد خلاقیت و نوآوری در سازمان و به تبع آن رشد بهره وری سازمانی می گردد. همچنین در سازمان هایی که تصمیم گیری به سبک مشارکتی است ترک سازمانی و حاشیه نشینی سازمان ،کمتر به چشم می خورد.ودرمقابل،نتیجه تصمیم گیری به شیوه متمرکز،غیر از بحران سازمانی و ایجاد هزینه های کلان ناخواسته ،پیامد دیگری برای سازمان نخواهد داشت.
دراین نوشتار ضمن بررسی فرآیندمدیریت درسازمان ها،مطالعه موردی درکسب وکاری که بدلیل نادیده انگاشتن مشارکت کارکنان ،منجربه بحران درسازمان گردیده،مورد تحلیل مدیریتی قرار گرفته است.
۱-افسردگی سازمانی
۲-۵نوع نابسامانی که سازمانها با آن مواجهند
۳- تعریف مفهومی افسردگی
۴-عناصر کلیدی اختلال شخصیت
۵-فرهنگ سازمانی سالم و ناسالم ازمنظر سینرژی بالا یا پایین گروهها و جوامع
۶- سلامت و بیماری سازمان از دیدگاههای مختلف
۷- سازمانهای بیمار
۸-بیماری های مدیریتی ازمنظر دمینگ
۹-ویژگیهای سازمان بیمار
۱۰-بیماریهای مدیریت
۱۱- ویژگی های مدیران کوتوله
۱۲- سکوت سازمانی
۱۳-پیامد های سکوت سازمانی
۱۴-مظالعه موردی-بحران در کارخانه شیر و محصولات لبنی
۱۵-ادبیات تئوریک کیس
۱۶-تغییر سازمانی
۱۷-عوامل تعیین کننده تغییر
۱۸-آغاز کنندگان تغییر سازمانی
۱۹-استراتژی های برنامه های ایجاد تغییر
۲۰- تاثیر تغییرات سازمانی بر افراد
۲۱-تقسیم بندی واکنش افراد در مقابل بهبود و تحول
۲۲-۶ گام موثر در مدیریت بحران
۲۳-نظارت
۲۴-راهکارها
۲۵-بررسی تاثیرات مشارکت کارکنان در تصمیم گیری بر بهره وری سازمان
۲۶-آگاهسازی و مشارکت کارکنان در سازمان
۲۷-مهم ترین اهداف نظام پیشنهادات
۲۸-تاثیر مشارکت کارکنان در سازمان تجارتی
۲۹-مشارکت کارکنان در سازمان-انواع مشارکت
۳۰-پیش شرطهای لازم برای مشارکت کارکنان
۳۱-فوائد مشارکت کارکنان
۳۲-دو علت عمده برای تصمیمگیریهای ضعیف
۳۳-تشخیص علل اساسی درتصمیم گیری
۳۴-موردکاوی دریک شرکت خرده فروشی
۳۵-BPO مورد کاوی درشرکت ویپرو،
۳۶-سو گیریهای رایج که بر تصمیمگیریهای تجاری تاثیرمیگذارند
۳۷-سو گیریهای مربوط به برداشتهاوقضاوت درمورد جایگزین ها
۳۸-سو گیریهای مربوط به ایجادچارچوب جایگزین ها
۳۹-سو گیریهای پایداری
۴۰-چطور از معماری انتخاب برای بهبود تصمیمگیری استفاده کنیم-مطالعه موردی ،یک مرکز تماس در بنگالور
۴۱-استفاده ازبرنامهریزی تشویقها
مدیریت آسیب پذیری
مدیریت آسیب پذیری
مدیریت آسیب پذیری شامل دو بخش ارزیابی آسیب پذیری و اصلاح آن می باشد. ارزیابی آسیب پذیری ها شناسایی نقاط ضعف در سراسر شبکه، از سیستم های سرور و سایر تجهیزات شبکه تا کامپیوترهای مربوط به هر ایستگاه کاری را ممکن می سازد. برطرف کردن آسیب پذیری های موجود، مبنای اصلاح آسیب پذیری می باشد. از بین بردن آسیب پذیری ها به وسیله Patching یا بروز کردن نرم افزار و پیکربندی ایمن انجام می گیرد.
تصمیمگیری چیست؟
یکی از سادهترین تعریفها درباره تصمیمگیری، انتخاب یک مسیر از بین دو یا چند مسیر یا گزینه پیش رو است. بهعبارت دیگر میتوان گفت تصمیمگیری انتخاب راهرحل درست از بین راه حلهای موجود برای یک کار خاص است. تصمیمگیری شامل فرایندهای شهودی، منطقی یا ترکیبی از هر دو است. در ادامه، هر یک از این فرایندها را بررسی میکنیم.
تصمیمگیری شهودی (بینشی)
یکی از روشهای تصمیمگیری، تصمیمگیری شهودی است. در این نوع تصمیمگیری، افراد با استفاده از حس درونی و درک خود از مسائل اقدام به تصمیمگیری میکنند. بینش یا شهود، همانند یک حس جادویی و الهامبخش در بسیاری از تصمیمات مهم فرد میتواند راه گشا و مناسب باشد. میتوان گفت شهود در واقع ترکیبی از تجربه و ارزشهای شخصی هر فرد است. افراد هر چه تجربه زیادی در زندگی و مسائل مختلف داشته باشند میتوانند بهخوبی از آن بینشها برای تصمیمگیریهای مهم زندگی و کار خود استفاده کنند. البته این نکته را به یاد داشته باشید که شهود همیشه برای تصمیمگیریها خالی از اشتباه نیست، اما ارزش این را دارد که مورد بررسی قرار گیرد. بهعنوان مثال در برخی از تصمیمگیریها شهود یا حس درونی ممکن است ما را به سمت یک تصمیمگیری سوق دهد؛ در اینجاست که باید درستی یا غلط بودن حس خودمان را بررسی کنیم. این کار باعث میشود ریشههای این حس را در وجود خودمان پیدا کنیم.
تصمیمگیری منطقی (استدلالی)
استفاده از استدلال یا عقل و منطق، یکی دیگر از انواع و روشهای رایج تصمیمگیری است. در این روش، افراد با بررسی حقایق موضوع، اقدام به تصمیمگیری میکنند. استدلال، شرایط و حقایق را بهخوبی بررسی کرده و بعد تصمیمگیری را بهعنوان نتیجه بررسی حقایق موجود انجام میدهند. در این روش تصمیمگیری، احساس و جنبههای عاطفی در نظر گرفته نمیشود؛ مخصوصاً اگر موضوع تصمیمگیری مربوط به گذشته بوده و بر روی تصمیمگیری ما تأثیر بگذارد. نکته مهم در بررسی روشهای تصمیمگیری این است که معمولاً شهود برای تصمیمگیریهای آسان مورد استفاده قرار میگیرد. برای اتخاذ تصمیمات سخت، پیچیده، دشوار و رسمی بهتر است شهود و استدلال هر دو در کنار هم مورد استفاده قرار گیرند؛ بنابراین در هر موقعیت با توجه به ساده یا دشوار بودن موضوع، باید یکی از روشها یا ترکیبی از هر دو روش را استفاده کنید.
تصمیمگیری شهودی و استدلالی (ترکیبی)
همانطور که گفته شد در تصمیمگیریهای سخت و دشوار باید از ترکیب شهود و استدلال استفاده کرد. برای یک تصمیم درست ابتدا اطلاعات را جمعآوری و بررسی کنید. بعد از بررسی اطلاعات، به احساس خود رجوع کنید تا ببینید غریزه شما در مورد آن اطلاعات چه میگوید. اگر احساس خوبی نسبت به تصمیم خود ندارید، حتماً علت را بررسی کنید؛ زیرا اگر احساس و عقل شما در مورد تصمیم هماهنگ نباشند، احتمال اینکه تصمیم را عملی نکنید زیاد خواهد بود.
مراحل تصمیمگیری چیست؟
تصمیمگیری مراحلی دارد که هر کدام از آنها از اهمیت ویژهای برخوردارند. انتخاب تصمیم، جمعآوری اطلاعات و ارزیابی راه حلهای مختلف و انتخاب گزینه نهایی، مراحل مختلف یک تصمیم هستند. فرایند درست تصمیمگیری به شما کمک میکند راه حلهای مختلف را شناسایی کرده و بعد از ارزیابی هر کدام از آنها، بهترین و مناسبترین را انتخاب کنید. در ادامه این مقاله با مراحل مختلف تصمیمگیری آشنا میشویم.
گام اول: تصمیم خود را بگیرید.
اولین قدم برای تصمیمگیری این است که تصمیم خود را بگیرید؛ به این معنا که تصمیم خود را بهصورت واضح و شفاف بیان کنید. این گام از مهمترین گامهای تصمیمگیری است و باید توجه کافی به آن داشته باشید.
گام دوم: اطلاعات مرتبط با تصمیم خود را جمعآوری کنید.
قبل از اینکه تصمیم خود را نهایی کنید، اطلاعات مرتبط با آن را جمعآوری کنید. شناخت اطلاعات مورد نیاز برای تصمیمگیری و انتخاب بهترین و مناسبترین منبع، در این مرحله انجام میشود. برای دسترسی به اطلاعات مورد نیاز، دو راه دارید؛ یکی استفاده از اطلاعات و تجربیات شخصی و راه دوم، کمک گرفتن از کتابها، منابع آنلاین و مشورت و راهنمایی دوستان است.
گام سوم: راه حلهای جایگزین را شناسایی کنید.
هنگامیکه مشغول جمعآوری اطلاعات لازم هستید، ممکن است با راه حلهای دیگری مواجه شوید. مشورت با دوستان، تجربیات و اطلاعات شخصی نیز ممکن است راه حلهای جدیدی پیش روی شما قرار دهند. بهتر است تمامی این راه حلها را بهصورت مرتب فهرست کنید تا در صورت لزوم، از آنها استفاده کنید.
گام چهارم: از احساس خود کمک بگیرید.
برای ارزیابی روشهای جایگزین از احساس خود کمک بگیرید. تصور کنید اگر هر یک از روشهای جایگزین را انتخاب کنید چه نتیجهای میگیرید. با این روش میتوانید گزینههای مختلف را بررسی کنید و میتوانید راه حلهای جایگزین را – که شما را به هدف میرسانند – ارزیابی کنید.
گام پنجم: گزینه جایگزین را انتخاب کنید.
بعد از انجام مراحل قبل، میتوانید گزینه مناسب را انتخاب کنید یا به عبارتی، تصمیم خود را بگیرید. تصمیم شما میتواند ترکیبی از گزینههای جایگزین یا گزینهای باشد که بر اساس احساس و منطق خود انتخاب کردهاید.
گام ششم: تصمیم بگیرید.
در این مرحله که گزینه نهایی خود را مشخص کردهاید میتوانید اقداماتی که در نظر دارید را انجام دهید.
گام هفتم: تصمیم خود و عواقب آن را بررسی کنید.
در مرحله آخر نتایج تصمیم خود را بررسی و ارزیابی کنید. مهم این است که تصمیم شما بتواند نیاز اولیه را برطرف کند. بهعنوان مثال، ممکن است به این نتیجه برسید که اطلاعات بیشتری جمعآوری کرده و گزینههای جایگزین بیشتری را بررسی کنید.
موانع تصمیمگیری مؤثر کدامند؟
در قسمت قبل با فرآیند و مراحل تصمیمگیری مؤثر آشنا شدیم. در کنار این مراحل، مشکلاتی هم هستند که مانع از تصمیمگیری درست و مؤثر میشوند. در ادامه این مطلب به بررسی این موانع تصمیمگیری میپردازیم.
نداشتن اطلاعات کافی
اگر برای تصمیمگیری اطلاعات کافی نداشته باشید، احتمالاً تصمیمگیری شما اشتباه و بیپایه و اساس خواهد بود؛ بنابراین برای اینکه بتوانید یک تصمیمگیری درست داشته باشید بهتر است اطلاعات درست و کافی را جمعآوری کرده و آنها را بر اساس مفید بودن برای تصمیمگیری، اولویتبندی کنید.
جمعآوری اطلاعات متناقض
جمعآوری اطلاعاتی که تناقض زیادی با هم دارند، یکی دیگر از مشکلات تصمیمگیری مؤثر است. این شرایط باعث میشود تجزیه و تحلیل اطلاعات با مشکل مواجه شده و در تصمیمگیری سازمانی تأخیر ایجاد شود. این مشکل معمولاً زمانی به وجود میآید که افراد زیادی مسئول جمعآوری اطلاعات میشوند.
تصمیمگیرندههای زیاد
تصمیمگیری توسط چند نفر، کاری سخت و پیچیده است؛ زیرا هر فرد دوست دارد نظر و عقاید خود را به دیگری تحمیل کند. افراد مختلف برای نظرات و عقاید خود ارزش قائلند و دوست دارند دیگران را در این زمینه متقاعد کنند؛ بنابراین فرآیند تصمیمگیری کاری دشوار خواهد شد.
در نظر گرفتن منافع شخصی
یکی دیگر از مشکلات در راه تصمیمگیری مؤثر، دخالت دادن منافع شخصی در تصمیمگیری است. شناسایی و تأثیر دادن منافع شخصی نیاز به شفافسازی این منافع دارد. در صورتی که تمام ابعاد منطقی و شهودی منافع شخصی مشخص شود میتوان آنها را در تصمیمگیری مدنظر قرار داد.
دلبستگیهای عاطفی
اکثر انسانها دلبستگیهای عاطفی زیای در زندگی دارند. تصمیمگیری نیز ممکن است تمام این دلبستگیهای فرد را دستخوش تغییر کند؛ بنابراین این عامل نیز میتواند مانعی برای تصمیمگیریهای مؤثر باشد.
بدون وابستگی عاطفی
گاهی اوقات اولویتبندی نکردن احساسات و منافع نیز مانع از تصمیمگیری مؤثر میشود. در این شرایط، یک تصمیمگیری با ساختار مشخص میتواند مزایا و معایب هر کاری را مشخص کند. با بهکارگیری تصمیمگیری ساختاریافته میتوان بسیاری از این مسائل را برطرف کرد. تصمیمگیری ساختاریافته کمک میکند:
- مراحل تصمیمات پیچیده را سادهتر کنید.
- مشخص کنید که هر تصمیمی چگونه گرفته میشود.
- در مواقع ضروری بتوانید بهراحتی تصمیمگیری کنید.
در دنیای امروز تکنیکهای مختلف تصمیمگیری با قانونهای ساده یا روشهای پیچیده به شما کمک میکنند تا بهراحتی برای مسائل زندگی و شغلی خود تصمیم بگیرید. بهکارگیری هر یک از روشها به ماهیت و پیچیدگی تصمیم شما بستگی دارد.
ویژگی کلیدی تصمیمگیری چیست؟
تصمیمگیری مؤثر دارای ویژگیهای مهم و کلیدی است که باید به آنها توجه ویژهای داشت. این ویژگیها شامل موارد زیر است.
تصمیمگیری یک فرایند است.
تصمیمگیری در واقع یک فرایند برای دستیابی به راه حل یک مشکل است. در طول فرایند تصمیمگیری، تمام ابعاد مشکلات بهخوبی تجزیه و تحلیل شده و راه حل اصلی و جایگزین شناسایی میشود. در نهایت، با انتخاب بهترین راه حل، تصمیم گرفته و اجرا میشود.
تصمیمگیری، فرایندی ذهنی و فکری است.
تصمیمگیری یک فرآیند ذهنی و فکری است زیرا تمام تصمیمات بر اساس تفکرات منطقی و ذهنی گرفته میشوند. برای داشتن یک تصمیم درست باید از هوش، دانش، تجربه، تحصیلات و تواناییهای ذهنی کمک گرفت. همانطور که گفته شد منطق و احساس در کنار هم میتوانند در تصمیمگیری مؤثر باشند.
تصمیم نشانه یک تعهد است.
تصمیمگیرنده نهایی باید تمامی عواقب تصمیم خود را بپذیرد یا به عبارتی به آن متعهد باشد. نتیجه تصمیمگیری هر چه باشد، باید پذیرفته و تحمل شود.
بهترین جایگزین را انتخاب کنید.
راه حلهای جایگزین میتوانند تصمیمات ما را تغییر دهند. بهتر است همیشه بهترین جایگزین را برای تصمیم خود انتخاب کنید؛ زیرا بهترین جایگزین میتواند مشکل را بهخوبی حل کند.
تصمیمگیری میتواند مثبت یا منفی باشد.
تصمیمگیری میتواند مثبت یا منفی باشد. به عبارتی تصمیم میتواند مشخص کند که یک اقدام انجام شود یا خیر. بهعنوان مثال، تصمیمگیری برای انجام کار درست میتواند منجر به تصمیم برای انجام آن شود و تصمیمگیری درباره یک کار اشتباه میتواند منجر به عدم اجرای یک کار منفی و بد شود.
تصمیمگیری بخشی از برنامهریزی است.
تصمیمگیری در واقع آخرین مرحله از برنامهریزی برای انجام کار است؛ زیرا نتیجه نهایی کار را تصمیمگیری مشخص میکند. بعد از بحث و تبادل نظر درباره راه حلها و گزینهها، میتوان کار را انجام داده و به نتیجه نهایی برسیم. به همین دلیل است که تصمیمگیری را آخرین مرحله برنامهریزی میدانند؛ زیرا تصمیمگیری نتیجه بررسی و تحلیل تمامی اطلاعات، بحث و تبادل نظر و تحلیل گزینهها است.
تصمیمگیری مترادف با مدیریت است.
تصمیمگیری فرایندی است که در تمامی سازمانهای تجاری و غیر تجاری کاربرد دارد. در تمامی سطوح و فعالیتهای مدیریتی، تصمیمگیری نقشی کلیدی دارد و در تمامی کشورهای جهان مورد استفاده قرار میگیرد؛ به همین دلیل است که کارشناسان، تصمیمگیری و مدیریت را مترادف هم میدانند.
تصمیمگیری یک فرایند مستمر و پویا است.
تصمیمگیری یک فرایند مستمر در هر سازمان است؛ زیرا تصمیمات باید بهصورت مستمر و همیشگی در انواع سازمانها برای انجام وظایف مختلف گرفته شوند. همچنین تصمیمگیری، پویا است. به این معنا که در تصمیمگیری، موقعیت، اطلاعات و شرایط تصمیمگیری تغییر میکند.
میزان عملکرد سنجیده میشود.
تصمیمگیری، معیاری است که موفقیت و شکست و اجرا یا عدم اجرای برنامههای اتخاذ شده توسط مدیران به آن بستگی دارد؛ بنابراین ارزیابی عملکرد مدیران در سازمان با سنجش تصمیمات آنها انجام میشود.
تصمیم، فرایندی انسانی و اجتماعی است.
تصمیمگیری فرایندی انسانی و اجتماعی است. تمام عوامل انسانی در انتخاب نهایی و هر راه حل جایگزین باید مد نظر قرار گیرند.
تصمیمگیری، هنر و علم است.
تصمیمگیری در واقع یک هنر است. بهعبارتی دیگر، هنر بکارگیری همزمان دانش، تجربه، احساس، منطق، تخیل و آیندهنگری است. همچنین تصمیمگیری یک علم است، زیرا برای انجام یک تصمیمگیری مؤثر باید از روشها و تکنیکهای خاصی استفاده کرد.
سایر ویژگیهای تصمیمات موثر
- هر فرآیند تصمیمگیری منجر به یک تصمیم جدید میشود.
- تصمیمگیری یکی از اجزای برنامهریزی است.
- پیشبینی، یکی از اجزای تصمیمگیری است.
- تصمیم با تصمیمگیری متفاوت است.
انواع تصمیمگیری
تصمیمگیری بر اساس نوع دیدگاه، انواع مختلفی دارد که در ادامه برای هر کدام از آنها تعریفی ارائه میشود.
تصمیمگیری روزمره و اساسی
تصمیمگیری روزمره همانطور که از نامش پیداست، تصمیمگیری در رابطه با امور و فعالیتهای روزانه است. این نوع تصمیم، نیاز به مشاوره و تفکر کمتری داشته و ماهیت تکراری دارد. تصمیمگیری اساسی در مقابل تصمیمگیری روتین و روزمره قرار میگیرد. این نوع تصمیمگیری، برای سازمانها ضروری و مهم است. تصمیمگیری اساسی نیاز به مطالعه، تحلیل، قدرت و تفکر انتقادی کامل دارد.
تصمیمگیری شخصی و سازمانی
نوع دیگر دستهبندی تصمیمگیری بر مبنای تصمیمگیری شخصی و سازمانی است. تصمیم شخصی تصمیمی است که فرد بهعنوان عضوی از سازمان در رابطه با مسائل خود میگیرد. بهعنوانمثال درخواست مرخصی، نوع پوشش، استعفا، قبول یا رد کردن ترفیع از جمله این تصمیمات شخصی هستند. تصمیمات سازمانی یا نهادی، تصمیماتی هستند که توسط مدیران ارشد و مقامات مسئول سازمانها گرفته میشوند. این نوع تصمیمگیری بر رفتار سازمانی تأثیر میگذارد.
تصمیمگیری فردی و گروهی
تصمیمگیری فردی زمانی کاربرد دارد که سازمان و کسب و کار، کوچک است و تصمیمی که قرار است گرفته شود به دانش و تخصص فنی زیادی نیاز ندارد. در این موارد، تصمیمگیری توسط مدیران انجام میشود. در مقابل تصمیمگیری فردی، تصمیمگیری گروهی قرار دارد؛ در این نوع تصمیمگیری، تصمیمات سازمان بهصورت گروهی اتخاذ میشوند.
سیاستگذاری و تصمیمگیری عملیاتی
سیاستگذاری و تصمیمگیری عالی، به تصمیمات اساسی و بزرگ سازمانها گفته میشود که توسط مدیران عالی و هیئتمدیره گرفته میشوند. به این تصمیمگیری، مدیریتی یا تصمیمات اساسی نیز گفته میشود که پیشتر به آن اشاره کردیم. تصمیمگیری عملیاتی که به آن تصمیمگیری اجرایی یا جاری نیز گفته میشود تصمیمات مربوط به امور عمومی یک سازمان است.
تصمیمگیری برنامهریزی شده و تصمیمگیری بدون برنامهریزی
تصمیمگیریهای برنامهریزیشده برای امور روتین و تکراری سازمانها انجام میشود. در صورت بروز مشکل در اجرای مسائل روزمره، این تصمیمگیریها توسط مدیران سازمان گرفته میشوند. تصمیمگیریهای بدون برنامهریزی، تکراری نبوده و جدید و منحصر به فرد هستند. این تصمیمات، تأثیر بلندمدتی بر روی سازمان دارند. تصمیمگیری بدون برنامهریزی، بر پایه روشهای سنتی تصمیمگیری انجام شده و معمولاً از پیش تعیینشده نیستند.
تصمیمگیری تاکتیکی و استراتژیک
تصمیمگیریهای تاکتیکی برای فعالیتهای روزمره و عادی هستند و اهمیت کمتری دارند. این نوع تصمیمات، گزینههای محدود و کمی داشته و نیازی به تحلیل و بررسی زیاد ندارند. تصمیمگیریهای استراتژیک بسیار دشوار هستند. این نوع از تصمیمات میتوانند روی آینده کسب و کار تأثیر گذاشته و به کل سازمان مربوط شوند. تصمیمگیریهای استراتژیک، در زمان حاضر اتخاذ میشوند اما تأثیرات آنها در درازمدت خود را نشان میدهند.
تصمیمگیری سازمانی، اداری و بین بخشی
تصمیمگیری سازمانی یکی از تصمیمات اساسی سازمان است که توسط مدیران ارشد گرفته میشود و کل شرکت یا سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد. به این نوع تصمیمگیری، تصمیمات سازمانی نیز گفته میشود. تصمیمگیری دپارتمانی نیز در مورد اموری است که فعالیتهای تمام بخشهای سازمان یا شرکت را پوشش میدهد. این نوع تصمیمات نیز توسط مدیران بخش و روسای رده بالا اتخاذ میشوند.
انواع سبک تصمیمگیری چیست؟
شما چه در نقش رهبری یک تیم، مدیر یک شرکت و یا در حال ارزیابی وظایف خود باشید، مهم است که یک سبک تصمیمگیری مشخص را برای خود انتخاب کنید. شناخت دقیق از سبک تصمیمگیری باعث میشود بهترین تصمیمگیری را داشته و محیط کاری خود را نیز شاداب و پویا نگه دارید. تصمیمگیری خوب و دقیق باعث میشود بهعنوان یک مدیر در کار خود موفق باشید. آشنایی با چهار سبک تصمیمگیری باعث میشود علاوه بر تسلط بر فرایندهای تصمیمگیری، عملکرد همکاران خود را نیز بهخوبی مدیریت کنید. وقتی شناخت کافی از سبک تصمیمگیری خود داشته باشید با قاطعیت بیشتری میتوانید در مواقع مختلف شرایط را مدیریت کنید و به بهترین راه حل برسید.
سبکهای تصمیمگیری بر مبنای وظیفه یا تمرکز اجتماعی و تحمل ابهام زیاد و کم، تقسیمبندی میشوند. در سبک تصمیمگیری با ابهام زیاد، با وجود متغیرهای ناشناخته و مبهم، تصمیمگیری انجام میشود اما در سبک تصمیمگیری با ابهام کم، تنها زمانی تصمیمگیری انجام میشود که تمام شرایط و متغیرها شفاف باشند. دو سبک دیگر از تصمیمگیری بر مبنای تمرکز اجتماعی و وظیفهمحور هستند. در سبک تصمیمگیری اجتماعی، نقش رفتارهای اجتماعی در تصمیمگیری مد نظر قرار میگیرد؛ رفتارهایی که در نتیجهگیری نیز مؤثر هستند. سبک تصمیمگیری وظیفهمحور تنها بر راههایی تمرکز دارد که بهترین راه رسیدن به هدف را نشان میدهند. اما نوع دیگری هم برای انواع سبک تصمیمگیری وجود دارد که در ادامه، به توضیح کامل این چهار سبک خواهیم پرداخت.
سبک تصمیمگیری دستوری
این سبک تصمیمگیری بر اساس یک دستور قاطع از سوی مقامات ارشد اتخاذ میشود. در اینجا یک تصمیمگیرنده اصلی وجود دارد که ایدهها و نظرات دیگران را مورد توجه قرار نداده و تنها بر تجربه و دانش خود اتکا دارد. تصمیمگیرنده دستوری معمولاً از قدرت و نفوذ کلامی بالایی برخوردار است و بر اساس منطق خود تصمیمگیری میکند. هنگامیکه یک تیم به تصمیمگیری سریع و فوری نیاز دارد، یک تصمیمگیری دستوری میتواند راهگشا باشد. معمولاً این سبک از تصمیمگیری برای تصمیمگیری کوتاهمدت کاربرد دارد.
بهعنوانمثال فرض کنید سهامداران عمده یک شرکت به اختصاص طرح پسانداز بازنشستگی برای کلیه کارمندان فعلی و جدید یک شرکت بعد از طی دوره ۹۰ روزه آموزشی، رأی بدهند. اکنون مدیرعامل باید در مورد نحوه پرداخت کارکنان به صندوق بازنشستگی تصمیمگیری کند و به این سؤال پاسخ دهد که آیا این تصمیم، منجر به جذب نیروهای نخبه برای سازمان میشود یا خیر؟ در اینجا مدیرعامل نگاهی به بودجههای تخصیصیافته شرکت انداخته و تصمیم میگیرد که بخشی از بودجه پروژههای دیگر را به این طرح اختصاص دهد. او تصمیم میگیرد به کارکنانی که در تأمین بودجه صندوق مشارکت دارند، تا ۴ درصد از سهم آنها را بپردازد.
سبک تصمیمگیری تحلیلی
در این نوع سبک تصمیمگیری، تمامی اطلاعات بهدقت تحلیل و بررسی میشوند تا بهترین راه حل پیدا شود. تصمیمگیرندههای تحلیلی، بسیار دقیق و منظم عمل میکنند. در این سبک، زمان زیادی برای جمعآوری اطلاعات و نتیجهگیری اختصاص داده میشود. قبل از تصمیمگیری نهایی، تمام جزئیات مورد بررسی قرار میگیرند تا بهترین راه حل شناسایی و انتخاب شود. بهعنوان مثال، تیم بازاریابی یک شرکت پخش تجهیزات ورزشی قصد دارد به کمک تیم تبلیغاتی خود مشتریان بیشتری برای خود جذب کند. برای این کار از مدیران هر یک از بخشها میخواهد تا گزارش دقیقی از مخاطبان هدف از جمله تعداد مشتریان بالقوه و بالفعل خود ارائه دهند. همه گزارشها بهدقت مطالعه شده و سپس جلسه ملاقاتی با مدیران فروش برگزار میشود. بعد از جلسه، مدیر بازاریابی تصمیم میگیرد در ۳۰ روز آینده در کدام یک از رسانههای اجتماعی، فضای تبلیغاتی بیشتری خریداری شود.
سبک تصمیمگیری مفهومی
سبک تصمیمگیری مفهومی معمولاً برای افرادی که اهل ریسک کردن هستند و گزینهها و احتمالات را بررسی و ارزیابی میکنند، مناسب است. این تصمیمگیرندهها معمولاً اجتماعی و برونگرا بوده و زمان زیادی را به بررسی ایدهها و راه حلهای خلاقانه اختصاص میدهند. در این سبک، تصمیمگیرنده به دنبال دیدن نتیجه تصمیم خود بوده و فرصتهای آینده و نتایج مختلف را مد نظر قرار میدهد. سبک مفهومی برای تصمیمات بلندمدت مؤثر است. بهعنوان مثال، سینا صاحب یک استارتاپ فروشگاه آنلاین است که در سال اول، عملکرد خوبی داشته است. او به این فکر میکند که چگونه در ۵ سال آینده، محصولات و دستهبندیهای بیشتری را در وبسایت خود داشته باشد. مدتی بعد سینا تصمیم میگیرد که در پاساژی در شهر خود، یک مغازه اجاره کرده و شعبه فیزیکی خود را با هدف افزایش فروش و برندسازی داشته باشد. اگرچه این کار ریسکهایی برای او دارد اما او به آینده استارتاپ خود خوشبین است و امیدوار است بهزودی بتواند هم وبسایت خود و هم شعبههای فیزیکی خود را توسعه دهد.
سبک تصمیمگیری رفتاری
در این سبک بیش از هر چیز، روابط و احساسات دیگران مد نظر قرار میگیرد. این عوامل بهعنوان بخشی از فرایند تصمیمگیری بوده و ارزیابی میشوند. در این سبک، اطلاعات بهصورت شفاف و بدون ابهام هستند. در تصمیمگیری رفتاری، اطلاعات دیگران و کار تیمی اهمیت زیادی دارند. تصمیمات در این سبک به شکلی گرفته میشود که تأثیر مثبتی بر روی روابط داشته باشند. بهعنوانمثال سارا بهعنوان مدیر منابع انسانی، باید از کارمندان برای تعیین هفته تعطیلات آخر سال و پاداش نظرسنجی کند. سارا از طریق ایمیل، سه گزینه را برای همکاران شرکت ارسال میکند. او همچنین در ساعت ناهار و از طریق سرویس چت آنلاین سازمان، از دیگر کارمندان نظرسنجی میکند. او سعی میکند در نهایت، تصمیمی بگیرید که همه کارمندان در مورد نتیجه نظرسنجی راضی بوده و احساس خوبی داشته باشند. در پایان روز، به مدیر مافوق خود اطلاع میدهد که کدام هفته برای تعطیلات پایان سال مناسب است و عیدی پرسنل، چه باشد.
۱۸ تکنیک مدرن برای تصمیمگیری در مدیریت و کسب و کار
تصمیمگیری از اموری است که در تمامی مراحل کسب و کار امری ضروری و حتمی است. از شروع کسب و کار تا مراحل دیگر، تصمیمگیری از ارکان مهم مدیریتی است. به دلیل پیچیدگیهای مدیریتی و شرایط متغیر، تصمیمگیری یا اتخاذ راه حل مناسب همیشه با دشواریهایی همراه بوده است. در عصر جدید تکنیکهای پیشرفته و مدرن به کمک تصمیمگیرندهها آمدهاند تا بتوانند آنها را در این کار سخت یاری کنند. در ادامه با برخی از تکنیکهای مدرن تصمیمگیری در مدیریت آشنا شده و هر کدام را بهصورت خلاصه شرح میدهیم.
- عادت و تجربه: برخی از افراد با تواناییهای خاص به دنیا میآیند. هنگامیکه یک فرد کاری را به صورت مکرر انجام میدهد، انجام آن کار بهتنهایی تبدیل به یک عادت میشود. این ویژگی شامل حال مدیران سازمانها و شرکتها نیز میشود. در واقع تصمیمگیری تبدیل به عادت مدیران میشود و بنابراین اگر از آنها بپرسید میگویند تصمیمگیری عادت درونی آنهاست و حتی نمیتوانند بهروشنی توضیح دهند که چگونه این کار را انجام میدهند.
هر فردی میتواند با تکرار و تجربه، تصمیمگیری در مورد کارهای تکراری و حتی جدید را تبدیل به یک عادت کند. این افراد معمولاً از استدلال و منطق برای تصمیمگیری خود استفاده نمیکنند. اگرچه عادت و تجربه میتوانند به مدیران در تصمیمگیری کمک کنند، اما یک مدیر باید بعد از تحلیل و بررسی مشکل، تصمیم نهایی خود را اتخاذ کند. - قضاوت و شهود: این دو، عاملی هستند که بر اساس تجربه، طبیعت و عوامل فیزیولوژیکی به مدیران در تصمیمگیری کمک میکنند؛ بنابراین یک مدیر علاوه بر بهکارگیری عوامل اساسی، قلب و ذهن خود را نیز در تصمیمگیری دخیل میکند. این روش معمولاً برای مسائل پیشبینی نشده مورد استفاده قرار میگیرد زیرا این شرایط معمولاً ویژگیهای خاصی دارند. این روش یا تکنیک گرچه ساده و مقرون به صرفه است اما ریسکهایی نیز دارد.
- تکنیک بکارگیری عقاید: در این روش، نظرات و عقاید دیگران برای تصمیمگیری مد نظر قرار داده میشوند؛ بنابراین مشکلات و مسائل در گروه مطرح میشوند تا همه اعضاء، نظرات و راه حلهای خود را ارائه کنند، بعد بهصورت دستهجمعی تصمیم گرفته میشود.
- آزمایش یا تست: این روش یکی از روشهای علمی برای تصمیمگیری است. امروزه بازار بسیار رقابتی است و شرکتهای بزرگ قبل از تولید محصول جدید در ابعاد انبوه باید در این زمینه تصمیمگیری کنند. این آزمایش در زمینه بازاریابی و فروش انجام میشود، در غیر این صورت ممکن است شرکت زیان ببیند. آزمایش بازار، نظرسنجی از مشتریان و بازخورد در شبکههای اجتماعی از جمله روشهای مورد استفاده در این تکنیک است. این روش برای انتخاب بهترین روشها، روشهای جایگزین، خطرات ناشی از تصمیمگیری نادرست و سنجش درستی تصمیمگیری مورد استفاده قرار میگیرد.
- اصول مدیریت: اصول مدیریت نیز روشها و تکنیکهایی را به تصمیمگیرندگان برای اتخاذ تصمیم درست ارائه میدهد. همچنین اصول مدیریت، عملکرد و فعالیتهای مدیریتی را هدایت کرده و به آن جهت میدهد. در واقع میتوان گفت این اصول همانند قوانین تصمیمگیری هستند و نه روش و تکنیک آن. اصول مدیریت برای تصمیمگیرندگان اهمیت کمتری دارد و تنها میتواند محیطی را فراهم کند که زمینهساز تصمیمات بهتر شود؛ بنابراین میتوان گفت اصول مدیریت برای تصمیمگیری، مفید و کارساز است.
- ساختار سازمانی: یکی دیگر از تکنیکهای مدرن تصمیمگیری، توجه به ساختار سازمانی است؛ روشی که بسیاری از مدیران سازمانها برای تصمیمگیری در امور برنامهریزی شده از آن استفاده میکنند. در اینجا سلسله مراتب سازمانی اختیاراتی را برای تصمیمگیری مدیران تعیین میکند. علاوهبر آن، مدیران از طریق سلسله مراتب سازمانی، اطلاعات لازم برای تصمیمگیری را بدست میآورند. همه چیز در این روش مشخص شده است، سطح انتظارات از مدیر برای تصمیمگیری و تعیین اینکه چه کسی مسئول جمعآوری اطلاعات است. روشهای عملیاتی استاندارد: این روش یا تکنیک در مقایسه با روشهای تجربهنگر یا طبیعتگرا رسمیتر بوده و بهنوعی قابلبازنگری و بررسی هستند. در نتیجه میتوان گفت این روش، با تغییرات سازگاری بهتری داشته و بهتر است. این روش یا تکنیک توسط تصمیمگیرندگان غیر اصولی بکار گرفته میشود.
- تکنیک ساخت مدل: این روش برای تصمیمگیری در مورد احتمالات بکار گرفته میشود. در این روش یک مدل از محصول آینده شرکت ساخته میشود. بعد از آن، محصول از نظر تکنیکی و فنی و توانایی سازمان برای ساخت آن بررسی میشود. دانش و مواد اولیه موجود در سازمان و تأثیر بازاریابی محصول بر پیشرفت سازمان در این مدل بررسی میشوند. همه نتایج گفته شده با ساخت ماکتهای کوچکی از محصول بدست میآیند. چنانچه نتایج بررسیها خوب و رضایتبخش باشد، محصول در ابعاد بزرگ ساخته میشود. امروزه این روش برای بررسی پروژههای ساخت و ساز، اتومبیل، هواپیما، راهسازی، حمل و نقل و … مورد استفاده قرار میگیرد.
- تکنیکهای رفتاری: تکنیکهای رفتاری یکی از روشهای مدرن و تأثیرگذار بر مدیریت است که میتواند بهصورت مستقیم بر روی تصمیمگیری تأثیرگذار باشد. روشهای رفتاری همچنین برای ارزیابی کارکنان از نظر فیزیولوژیکی و عملی مورد استفاده قرار میگیرند. این تکنیکها یا روشهای رفتاری تصمیمگیری، نقش مهمی در هدایت سیاستهای تصمیمگیری آینده سازمان دارند.
- تکنیکهای اقتصادی و مالی: تکنیک یا تفکرات اقتصادی نقش مهم و تعیینکنندهای در تصمیمگیری دارند. این تکنیک برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و تعیین راه حلهای جایگزین به کمک تصمیمگیرنده میآید. در مسائلی مانند بازگشت سرمایه، نرخ بازده، فرایندهای فنی و مالی و … این تکنیک به کار گرفته میشود.
- تکنیکهای آماری: یکی از تکنیکهای کمی تصمیمگیری، تکنیکهای آماری است. احتمال، استنباط، فرضیه و … در تصمیمگیریهای آماری کاربرد دارند. تصمیمات گرفتهشده توسط این تکنیک درصد درستی بالایی دارند.
- سایر تکنیکهای تصمیمگیری:
- برنامهریزی خطی
- پژوهشهای عملیاتی
- تکنیکهای بررسی و ارزیابی برنامه (PERT)
- تئوری خط صف یا تئوری خط انتظار
- نظریه بازی
- تکنیک یا روش طرح بحرانی CPM
- درخت تصمیمگیری
مدل های تصمیمگیری و تعاریف تصمیم گیری
تعریف تصمیم : تصمیم، عبارت است از نتیجه و پایان یک فرآیند. فرآیندی که داده ها و اطلاعات موجود در مورد موضوعی را، در جریان تجزیه و تحلیل قرار داده و از ترکیب مناسب آنها، به استراتژیهای مورد نظر و بهترین راه حل می رسد. معهذا، پایان یک فرآیند میتواند شروع فرآیند دیگری باشد. بعبارت دیگر اخذ یک تصمیم ممکن است مقدمه ای باشد بر اخذ تصمیم یا تصمیم های دیگر.
اتخاذ تصمیم توسط فرد یا مدیر یک سازمان، برای کسب یک هدف یا هدفهای معینی می باشد. هدفهای یک سازمان عبارت است از سود آوری، بهرهوری ، ابتکار و توسعه، بازاریابی،تامین منابع مالی، توسعه و افزایش کارآیی مدیریت،کارمندان و مسئولیت سازمان در مقابل جامعه.
از آنجا که تصمیمگیری صحیح بعنوان مهمترین وظیفه و مسئولیت اصلی یک مدیر مطرح میشود، لذا باید تصمیمات مناسب برای موضوعات پیچیده را با ساده نمودن و هدایت مراحل تصمیمگیری اتخاذ کنیم.
بیشتر افراد بر این باورند که زندگی آنقدر پیچیده است که جهت حل مسائل آن باید به شیوه های پیچیده تفکر روی آورد با این وجود فکر کردن حتی به شیوه های ساده نیز مشکل است. پس اگر بررسی چند ایده ساده در یک زمان، نیازمند تلاش زیاد باشد چگونه میتوان مسائل پیچیده را درک نمود. آنچه ما بدان نیازمندیم شیوه برای فکر کردن نیست زیرا حتی تفکر ساده خود بسیار مشکل ساز است و باید چارچوبی وجود داشته باشد که ما را قادر سازد تا در خصوص مسائل پیچیده به شیوه ای ساده بیاندیشیم.از این رو است که تکنیکهای تصمیمگیری مطرح می گردند.
تصمیمگیری
تصمیمگیری شامل انتخاب یک راه و روش، از میان دو یا چند روش موجود می باشد. تصمیم به معنای انتخاب خود آگاه است که به فرد امکان میدهد تا براساس مجموعه شرایط داده شده، نحوه رفتار و طرز تفکر خاص آن مجموعه را بررسی و سپس یک گزینه قبول و سپس اجرا گردد.
تصمیم زمانی گرفته میشود که انتخاب انجام شده باشد. از تصمیمگیری نمیتوان صرفنظر کرد، زیرا امتناع ورزیدن از گرفتن تصمیم خودش یک نوع تصمیمگیری است.
اصولاً تصمیمات را در دو گروه تقسیم بندی میکنند:
_ تصمیمات برنامهریزی شده
_ تصمیمات برنامهریزی نشده
تصمیمات برنامهریزی شده : بر اصول تثبیت شده سیاستها، قواعد، مقررات و یا روشها استوار است. بعنوان مثال وقتی مدیر داخلی یک شرکت مهندسی تقاضایی مبنی بر افزایش حقوق و دستمزد از جانب کارگر متصدی یکی از ماشینها دریافت میکند. تصمیمگیری نهایی این درخواست مبتنی بر یک سری اصول برنامهریزی شده است. تصمیم مبنی بر موافقت با درخواست اضافه حقوق در راستای سیاست بنیادی سازمان مورد بررسی قرار میگیرد. این تصمیمی برنامهریزی شده میباشد.
تصمیمات برنامهریزی نشده : در چهارچوب سیاستها، قواعد و یا روشها قرار نمیگیرد. این چنین تصمیماتی معمولاً در موارد استثنایی و هنگام بروز مشکلات جدید گرفته شده و بر پایه قریحه داوری و قضاوت مدیریت استوار است. بعنوان مثال تصمیمی که یک مدیر در هنگام مواجه شدن با یک بحران بصورت ضرب العجلی می گیرد یک تصمیم برنامهریزی نشده می باشد.
به طور کلی منفعت مدیران در رابطه با مسائل معمول، مثل تقاضای اضافه حقوق این است که خود را به دام تصمیمگیری “برنامهریزی نشده” نیندازند و سیاستها و روشهای سازمان خود را بطور جامع وضع کنند. بنابراین موارد مبهم در سیاستهای اجرایی باید شناسایی شده و حذف گردد. در ادامه انواع تصمیمات جهت آشنایی ارائه میگردد.
انواع تصمیمات
تعیین و نامگذاری انواع مختلف تصمیمات از اهمیت جایگاه خاصی برخوردار است. طبقه بندی تصمیمات راه و روش عملکرد بعدی را معین میسازد. بطوری که مدیران داخلی میتوانند تصمیمات خود را در گروهی خاص قرار داده و انگیزه خود را در انتخاب موارد خاص مورد بررسی قرار دهند. انواع مختلف تصمیماتی که بعداً شرح داده میشود، به صورت “زوجی از تصمیمات متغیر” مطرح شدهاند.
نوع اول این زوج تصمیمات معمولاً “برنامهریزی شده” و نوع دوم “برنامهریزی نشده” است.
_ تصمیمگیری فردی در برابر تصمیمگیری سازمانی
_ تصمیمگیری شخصی دربرابر تصمیمگیری تشکیلاتی
_ تصمیمگیری مقطعی در برابر تصمیمات استراتژیک (دراز مدت)
_ تصمیمات مقطعی
_ تصمیمات استراتژیک
_ تصمیمات تحقیقی در برابر تصمیمات ناشی از موقعیتهای بحرانی
_ تصمیمات فرصت طلبانه در برابر تصمیمات مشکل حل کن
_ تصمیمات مشکل حل کن
_ روش تصمیمگیری متمرکز و غیرمتمرکز
_ تصمیمگیری به روش بررسی گروهی و بررسی فردی
کاربرد روش گروهی بر دو فرض زیر استوار است :
۱٫ معمولاً گروه بهتر از فرد تصمیمگیری میکنند و دستیابی به تصمیمات عمده تر میسر است.
۲٫ تصمیمات اخذ شده از جانب گروه بهتر جامه عمل به خود می پوشاند.
نگرشهای مختلف در ارتباط با روشهای تصمیمگیری
میتوان نگرش های مختلف تصمیمگیری را از جهت سطح اختیار مطلق مدیران در امر تصمیمگیری و ارتباط آن با مشارکت کارکنان و کارمندان سطوح پائینی سازمان را به صورت یک طیف در نظر بگیریم که یک سر آن قدرت و تصمیمگیری مطلق مدیریت قرار دارد و سر دیگر آن مدل مشارکتی تصمیمگیری از نوع ژاپنی است بعنوان مثال میتوان گفت آمریکاییها در میانه این طیف قرار دارند کشورهایی مانند استرالیا و نروژ نیز مانند آمریکا در مرکز طیف هستند ولی فاصله بین مدیریت و زیردستان کم است. سوئدی ها معمولاً سلسله مراتب فرماندهی را رعایت نمیکنند، لذا در صورت نیاز به دسترسی دادههای اطلاعاتی، رؤسای مستقیم خود را دور میزنند تا به هدف خود برسند مدیران داخلی در سوئد به منزله رهبران برنامهریزی و سیاستگذاری هستند.
جهت یک بررسی مختصر میتوان این گونه ذکر کرد که :
در تصمیمگیری مشارکتی که اجازه اظهار نظر به کارگران و کارکنان داده میشود اگر این اظهار نظر در مورد تصمیماتی باشد که مستقیماً به آنها مربوط میشود روحیه تازهای در آنها دمیده و احتمال تقبل بی چون و چرایی مسئله توسط آنها را افزایش میدهد و برعکس اگر تصمیم مربوط تغییراتی ایجاد نماید که در ارتباط مستقیم با کارگران و کارمندان نباشد موجب اتلاف وقت سردرگمی و شلوغی بیمورد در تصمیمگیری خواهد شد.
لازم به یادآوری است که در تصمیمگیری مشارکتی مسئولیت نهایی با مدیر است، اما در تصمیمگیری گروهی که شباهت زیادی با روش مشارکتی دارد گروه مسئول تصمیمگیری میباشد. (استقرار صندوق پیشنهادات یکی از روشهای معمول تصمیمگیری مشارکتی است)
در ادامه توصیه میشود زمانی که در سطوح بالاتر تصمیمگیری میشود از کسانی که مسئولیت دارند دعوت به عمل آید تا به طور مستقیم راهحل خود ارائه دهند.
در جدول زیر خلاصه ای از روشهای تصمیمگیری و ایده اصلی (نحوه مدیریت) مربوط به آنها ارائه میشود :
در سالهای اخیر سیستم مدیریت فرآیند تصمیمگیری را با استفاده از روشهای خاص از حالت ذهنی خارجی و به سوی کاربردی و عملی هدایت نموده است. پیمودن مراحل اخذ تصمیم به مدیران داخلی کمک میکند تا نظام یافته (سیستماتیک) بار بیابند. روشهای تصمیمگیری نیز آنان را یاری میدهد تا در راه کسب موفقیت حالت عقلانی تری به خود بگیرند.
بعضی از مدلهای تصمیمگیری مبتنی بر محاسبات دقیق ریاضی است.
تمام این روشها فرصتی فراهم می آورد تا مدیر راهحلهای ثانویه را به صورت نظام یافته سبک سنگین کرده کمتر به پیش بینی و ادراک متکی باشد. تمامی این روشها از مدل استفاده میکنند، زیرا پایه علمی دارد که هر مدل معرف عینی واقعی و همانند است.
مراحل فرآیند تصمیمگیری
۱٫ فرآیند تصمیمگیری با تعیین و مشخص کردن مساله شروع میشود و ضرورت تصمیمگیری به پذیرش هیات مدیره بستگی دارد. لذا هیات مدیره باید بتواند شکاف بین آنچه برنامه ریزی شده و آنچه عملاً وجود دارد را تشخیص دهد.
۲٫ پس از این که نیاز به تصمیم مشخص شد، مدیران باید معیارهای تصمیم را مشخص کنند که این امر مستلزم تعیین عوامل مهم در تصمیمگیری است.
۳٫ باید معیارها را با توجه به درجه اهمیت آنها در تصمیمات متوازن کرد.
۴٫ مدیر باید از راههایی که ممکن است او را در حل مساله کمک کند فهرستی تهیه کند و از ارزیابی تمام راه حلها اجتناب ورزد. این کار در واقع توانایی او را در درک راه حلها نشان می دهد.
۵٫ در این مرحله مدیر باید هر یک از راه حلها را ارزیابی کند.
۶٫ مرحله نهائی انتخاب بهترین راه حل می باشد.
عوامل موثر در فرآیند تصمیمگیری:
برای درک چگونگی اتخاذ یک تصمیم باید عواملی که در این فرآیند موثر واقع میشوند را مورد مطالعه و بررسی قرار داد:
۱٫ عوامل محیطی:
الف. سیستم فرهنگی
ب. سیستم اقتصادی
ج. سیستم سیاسی _ اجتماعی
د. عوامل تکنولوژیکی
ه. سایر عوامل مانند جمعیت و …
۲٫ عوامل درون سازمانی :
الف. کوچکی و بزرگی سازمان
ب. ساختار سازمانی
ج. کنترل سازمانی
د. ارتباط سازمانی
ه. نقش رهبری
و. نقش گروهها
۳٫ عوامل فردی :
الف. ادراک و تبیین
ب. شناخت و آگاهی
ج. هوش، تجربه، تحصیلات
د. شخصیت
ه. انگیزه
و. ارزشها و باورهای فرد
برخی شیوه های تصمیمگیری (با استفاده از گروه) :
- شیوه طوفان مغزی (Brain Storming)
- تکنیک دلفی (Delphi)
- تکنیک گروه کاغذی (Normal Of Paper Group)
شیوه های دیگر به کارگیری گروه در اتخاذ تصمیم عبارتند از:
- روش اکتشافی – ابداعی
- شیوه بحث هدایت شده
- رویداد پژوهی
- سرگذشت پژوهی
- بازنگری نقش
- سرشماری مشکلها
- استفاده از ساعت زنگ دار
تکنیک دلفی (Delphi) :
وقتی که افراد روبروی یکدیگر قرار می گیرند کنشهای متقابل ممکن است مانع از ابراز صریح و واقعی باورها و نظرهاشان گردد. لذا در این تکنیک سعی شده ضمن این که اعضای گروه از عقاید یکدیگر آگاه می شوند از این مشکلات نیز جلوگیری شود.
در این روش برای تصمیم گیری در یک مورد خاص گروهی را انتخاب می کنند و نظر آنها را طی پرسشنامه ای جویا می شوند. سپس نظرها را طبقه بندی می کنند و برای تمام اعضای گروه می فرستند. اعضای گروه نظرهای ابراز شده را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و به آنها امتیاز می دهند بدین ترتیب راه حلی که امتیاز بیشتری را به دست آورده به عنوان بهترین تصمیم انتخاب می شود.
تصمیمگیری در شرایط عدم اطمینان :
الف. در حالت عدم اطمینان کامل (Decision Making Under Uncertainly)
ب. در حالت ریسک (Decision Making Under Risk)
تصمیمگیری در شرایط عدم اطمینان کامل برای زمانی است که شکل موجود شامل تعدادی از متغیرهای غیرقابل کنترل نیز میشود، ولی اطلاعات گذشته به منظور پیش بینی متغیرها در دسترس نبوده، از این دو محاسبه احتمال وقوع برای آنها مشکل و معمولاً غیر ممکن است. روش های مدرن برای این نوع تصمیمگیری بسیار اندک است، و معمولاً از ماتریس تصمیمگیری (Decision Making Matrices) استفاده میشود. تصمیمگیری در شرایط ریسک برای زمانی است که مشکل موجود شامل تعدادی از متغیرهای غیر قابل کنترل نیز میشود، ولی اطلاعات از گذشته در دسترس و احتمال وقوع آنها قابل پیش بینی است.
موارد استفاده این نوع تصمیمگیری در اقتصاد مهندسی بسیار و روشهای مدرن زیادی موجود است.
روش ارزش انتظاری (Expected value)
_ مدلهای شبیه سازی (Simulation models)
_ تصمیمگیری شاخه ای یا درخت تصمیم (Decision tree)
_ مواردی از برنامهریزی دینامیک (Dynamic programming)
تصمیمگیری در شرایط تعارض
این نوع تصمیمگیری مربوط به زمانی است که برای تصمیم گیرنده، استراتژیهای رقیب یا رقبا جایگزین متغیرهای غیرقابل کنترل شوند. از تکنیکهای مهم در این نوع تصمیمگیری میتوان از «تئوری بازیها» یا Game Theory نام برد.
مدیریت آسیبپذیری چیست و چه فرآیندی دارد
مدیریت آسیبپذیری فرایند شناسایی، ارزیابی، اصلاح و گزارشگیری درمورد آسیبپذیریهای امنیتی در سیستمها و نرمافزارهایی است که روی آنها اجرا میشوند. این مدیریت که باید در کنار تاکتیکهای امنیتی دیگر پیادهسازی شود، برای سازمانها ضروری است تا بتوانند تهدیدات ممکن را اولویتبندی کرده و آسیبپذیریهای خود را به حداقل برسانند.
آسیبپذیریهای امنیتی به نقاط ضعف در تکنولوژی اشاره دارند که به مهاجمین این امکان را میدهند که یک محصول و اطلاعات آن را دچار نقض امنیتی کنند. این فرایند باید بهطور مداوم اجرا شود تا از سیستمهای جدیدی که به شبکهها اضافه میشوند، تغییراتی که به سیستمها اعمال میشوند و کشف آسیبپذیریهای جدید در طول زمان عقب نیفتیم.
نرمافزارهای مدیریت آسیبپذیری میتوانند به خودکارسازی این فرایند کمک کنند. آنها از یک اسکنر آسیبپذیری و گاهی اوقات Agentهای Endpoint استفاده میکنند تا انواعی از سیستمهای روی شبکه را فهرست کنند و آسیبپذیریهای روی آنها را بیابند. وقتی که آسیبپذیریها شناسایی شدند، ریسکی که ایجاد میکنند باید در بافتهای مختلف ارزیابی شود تا بتوان در مورد بهترین روش برای رفع آنها تصمیم گرفت. برای مثال اعتبارسنجی آسیبپذیری میتواند روش کارآمدی برای مشخص کردن شدت حقیقی یک آسیبپذیری باشد.
تفاوت بین مدیریت آسیبپذیری و ارزیابی آسیبپذیری
بهطورکلی ارزیابی آسیبپذیری بخشی از سیستم مدیریت آسیبپذیری کامل است. سازمانها احتمالاً چندین ارزیابی آسیبپذیری را اجرا میکنند تا اطلاعات بیشتری را در مورد برنامهی عملیاتی مدیریت آسیبپذیری خود پیدا کنند.
فرایند مدیریت آسیبپذیری را میتوان به چهار مرحلهی زیر تقسیمبندی کرد:
- شناسایی آسیبپذیریها
- ارزیابی آسیبپذیریها
- اصلاح آسیبپذیریها
- گزارش آسیبپذیریها
قدم ۱: شناسایی آسیبپذیریها
در قلب یک راهکار مدیریت آسیبپذیری عادی، یک اسکنر آسیبپذیری وجود دارد. اسکن شامل چهار مرحله است:
- اسکن کردن سیستمهای قابلدسترسی از طریق شبکه با پینگ کردن آنها یا ارسال Packetهای TCP/UDP به آنها
- شناسایی پورتهای باز و سرویسهایی که روی سیستمهای اسکنشده اجرا میشوند
- درصورتامکان، وارد شدن به سیستمها برای جمعآوری اطلاعات دقیق سیستم
- همبستهسازی اطلاعات سیستم با آسیبپذیریهای شناخته شده
اسکنرهای آسیبپذیری میتوانند انواعی از سیستمها را که روی شبکه اجرا میشوند، شناسایی کنند مثلاً لپتاپها و رایانهها، سرورهای فیزیکی و مجازی، دیتابیسها، فایروالها، سوئیچها، پرینترها و غیره. سیستمهای شناساییشده برای ویژگیهای مختلفی بررسی میگردند، از جمله سیستم عامل، پورتهای باز، نرمافزارهای نصبشده، حساب کاربری، ساختار فایل سیستم، پیکربندیهای سیستم و غیره. سپس این اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد تا آسیبپذیریهای شناختهشده به سیستمهای اسکن شده مرتبط گردد. برای ایجاد این ارتباط، اسکنرهای آسیبپذیری از یک دیتابیس آسیبپذیری استفاده میکنند که حاوی فهرستی از آسیبپذیریهای شناختهشدهی عمومی است.
پیکربندی درست اسکنهای آسیبپذیری بخش بسیار مهمی از راهکار مدیریت آسیبپذیری است. اسکنرهای آسیبپذیری گاهی اوقات میتوانند شبکهها سیستمهایی را که اسکن میکنند دچار اختلال نمایند. در ساعات اوج مصرف یک سازمان، پهنای باند شبکه بسیار محدود میشود، سپس اسکنهای آسیبپذیری باید طوری برنامهریزی شوند که در ساعات خاموشی به اجرا دربیایند.
اگر برخی از سیستمها روی شبکه در زمان اسکن ناپایدار شده یا رفتار نامنظمی داشته باشند، ممکن است نیاز باشد که از اسکنهای آسیبپذیری کنار گذاشته شوند یا شاید لازم شود که اسکنها طوری تنظیم گردند که اختلال کمتری داشته باشند. اسکن کردن بهصورت تطبیقپذیر رویکرد جدیدی است که اسکنهای آسیبپذیری را براساس تغییرات در شبکه، بیش از پیش خودکارسازی و تسهیل مینماید. برای مثال وقتی سیستم جدیدی برای اولین بار به شبکه متصل میشود، اسکنر آسیبپذیری به جای اینکه یک هفته یا یک ماه برای اسکن کردن کل شبکه صبر کند، به محض امکان، فقط آن سیستم را اسکن میکند.
اما اکنون دیگر اسکنرهای آسیبپذیری تنها راه برای جمعآوری دادههای آسیبپذیری سیستم نیستند. Agentهای Endpoint به راهکارهای مدیریت آسیبپذیری اجازه میدهند که بهطور مداوم، بدون اینکه اسکنهای شبکه انجام دهند دادههای آسیبپذیری را جمعآوری کنند. این امر به سازمانها کمک میکند که دادههای بهروزی از آسیبپذیری سیستم داشته باشند، فارغ از اینکه لپتاپهای کارمندان به شبکه سازمان یا به شبکه خانگی کارمند متصل هستند یا خیر.
فارغ از اینکه یک راهکار مدیریت آسیبپذیری چطور این دادهها را جمعآوری میکند، میتوان با استفاده از آن گزارشها، معیارهای سنجش و داشبوردهایی را برای انواع مخاطبها فراهم کرد.
قدم ۲: ارزیابی آسیبپذیریها
پس از اینکه آسیبپذیریها شناسایی شدند، باید ارزیابی شوند تا طبق استراتژی مدیریت ریسک سازمان، به ریسکهایشان رسیدگی شود. راهکارهای مدیریت آسیبپذیری امتیازات ریسک متفاوتی را برای آسیبپذیریها ارائه میدهند، مثلاً سیستم امتیازدهی متداول به آسیبپذیریها یا CVSS. این امتیازات برای این مفید هستند که به سازمانها میگویند باید روی کدام آسیبپذیریها تمرکز کنند، اما ریسک حقیقی هر آسیبپذیری به فاکتورهای دیگری بستگی دارد که فراتر از این امتیازات هستند.
در ادامه مثالهایی از فاکتورهای دیگری که باید در زمان ارزیابی آسیبپذیریها مدنظر قرار داد مطرح میگردد:
- آیا این آسیبپذیری یک مثبت یا منفی کاذب است؟
- آیا کسی میتواند مستقیماً از اینترنت این آسیبپذیری را Exploit کند؟
- Exploit کردن این آسیبپذیری چقدر دشوار است؟
- آیا کد Exploit شناخته شده و منتشرشدهای برای این آسیبپذیری وجود دارد؟
- اگر این آسیبپذیری Exploit شود چه تأثیری روی کسبوکار خواهد گذاشت؟
- آیا کنترلهای امنیتی دیگری وجود دارند که احتمال و یا تأثیرگذاری Exploit شدن این آسیبپذیری را کاهش دهند؟
- طول عمر این آسیبپذیری چقدر است یا چه مدت روی شبکه وجود داشته است؟
مثل هر ابزار امنیتی، اسکنرهای آسیبپذیری هم بینقص نیستند. با اینکه میزان مثبتهای کاذب آنها در شناسایی آسیبپذیری کم است، اما صفر نیست. سنجش آسیبپذیری با ابزار و تکنیکهای تست نفوذ به ما کمک میکند که مثبتهای کاذب را پیدا کنیم تا سازمانها بتوانند توجه خود را به آسیبپذیریهای حقیقی منعطف کنند. نتایج اقدامات سنجش آسیبپذیری یا تستهای نفوذ کامل معمولاً میتوانند بینش خوبی به سازمانهایی بدهند که فکر میکردند بهاندازه کافی ایمن هستند یا آسیبپذیریهایشان ریسک زیادی نداشته است.
قدم ۳: اصلاح آسیبپذیریها
وقتی که یک آسیبپذیری تائید شده و یک ریسک محسوب شود، قدم بعدی اولویتبندی نحوهی رسیدگی به آن آسیبپذیری با سهامداران اصلی کسبوکار یا شبکه است. راههای مختلفی برای رسیدگی به آسیبپذیریها وجود دارد، از جمله:
- اصلاح: اصلاح کامل یا Patch کردن یک آسیبپذیری برای اینکه نتوان آن را Exploit کرد. این کار بهترین گزینه برای سازمانها است.
- کاهش: کاهش احتمال و یا تأثیر Exploit شدن یک آسیبپذیری. گاهی اوقات در هنگامیکه اصلاح یا Patch اساسی قابل انجام نباشد، انجام این کار برای آسیبپذیریهای شناخته شده ضروری است. این گزینه فقط باید برای سازمان زمان بخرد تا نهایتاً بتواند آسیبپذیری را اصلاح کند.
- پذیرش: عدم انجام هیچ کاری برای اصلاح یا کاهش احتمال/تأثیر Exploit شدن یک آسیبپذیری. این تصمیم زمانی توجیهپذیر است که یک آسیبپذیری ریسک کمی داشته باشد و هزینهی اصلاح آسیبپذیری بسیار بیشتر از هزینهای باشد که اگر آسیبپذیری Exploit شود بر سازمان تحمیل میگردد.
راهکارهای مدیریت آسیبپذیری برخی تکنیکهای اصلاحی پیشنهادی را برای آسیبپذیریها فراهم میکنند. اما گاهی اوقات اصلاحِ پیشنهادی بهترین روش برای اصلاح یک آسیبپذیری نیست؛ در این موارد، تیم امنیتی، صاحبان سازمانها و ادمینهای سیستم باید رویکرد اصلاحی مناسب را مشخص کنند. اصلاح میتواند بسیار ساده (مثل اعمال یک Patch نرمافزاری آماده) یا بسیار پیچیده (مثل جایگزین کردن سرورهای فیزیکی روی شبکه سازمان) باشد.
وقتی که اقدامات اصلاحی انجام شدند، بهترین کار این است که یک اسکن آسیبپذیری دیگر انجام شود تا مطمئن شویم که آسیبپذیری بهخوبی حل شده است.
بااینوجود تمام آسیبپذیریها نیاز به اصلاح شدن ندارند. مثلاً اگر اسکنر آسیبپذیری یک سازمان آسیبپذیریهایی را در Adobe Flash Player روی رایانههای آنها شناسایی کرده باشد، اما آنها Adobe Flash Player را بهطور کامل از مرورگرهای وب و برنامههای کاربردی Client دیگر خود غیرفعال کرده باشند، میتوان گفت که آن آسیبپذیریها از طریق یک اقدام جبرانی خنثی شدهاند.
قدم ۴: گزارش آسیبپذیریها
انجام ارزیابیهای آسیبپذیری بهطور مداوم و منظم به سازمانها این توانایی را میدهد که متوجه سرعت و کارآمدی برنامه مدیریت آسیبپذیری خود در طول زمان بشوند. راهکارهای مدیریت آسیبپذیری معمولاً دارای گزینههای مختلفی برای صدور و تصویرسازی دادههای اسکن آسیبپذیری با انواعی از گزارشات و داشبوردها با قابلیت شخصیسازی هستند. این امر به تیمهای IT کمک میکند که درک کنند با استفاده از کدام تکنیکهای اصلاحی میتوانند بیشترین میزان آسیبپذیریها را با حداقل تلاش اصلاح کنند، همچنین به تیمهای امنیتی کمک میکند رویههای آسیبپذیری را در طول زمان در بخشهای مختلف شبکه مانیتور کنند، بهعلاوه برای تطبیقپذیری سازمان با الزامات قانونی نیز مفید است.
جلوتر بودن از مهاجمین با مدیریت آسیبپذیری
تهدیدات و مهاجمین دائماً در حال تغییر و تحول هستند، درست همانطور که سازمانها دائماً دستگاههای موبایل، سرویسهای Cloud، شبکهها و برنامههای کاربردی را به محیط خود اضافه میکنند. با هر تغییر، ریسک اضافه شدن شکاف جدیدی در شبکه افزایش پیدا میکند و به مهاجمین اجازه میدهد که وارد و داراییهای ارزشمندی را به سرقت ببرند.
هر بار که یک شریک، کارمند، مشتری یا کاربر جدید پیدا میکنید، فرصتهای جدیدی برای سازمان خود به وجود میآورید، اما آن را در معرض تهدیدات جدیدی نیز قرار میدهید. حفاظت از سازمان خود در مقابل این تهدیدات نیازمند یک راهکار مدیریت آسیبپذیری است که از این تغییرات عقب نیفتد و بتواند خود را با آنها تطبیق دهد. بدون این راهکار، مهاجمین همیشه یک قدم جلوتر خواهند بود.
دانلود وخرید۲۲۰۰۰تومان