تفکر ناب چیست و چه اصولی دارد؟
عرصه کنونی کسب و کار، تصویری جدید از سازمان ارائه می کندکه با این نگرش جدید، سازمان مجموعهای از فرایندهایی است که هدف آنها ایجاد ارزش برای مشتری است و مستلزم ایجاد ارزش برای مشتری،آفرینش ارزش در خود سازمان است. برنامه سازمانی که می خواهد رویکرد فوق را دنبال کند در وهله اول ورود به حوزه سیگماهاست و در مرحله بعد طی مراحل بهبود تا رسیدن به سطح ششسیگما(Six Sigma) یعنی ۳٫۴ خطا در یک میلیون فرصت میباشد. مفهوم بنیادی تفکر ناب، در ریشهکن کردن اتلاف و آفرینش ارزش در سازمان نهفته است.
تفکر ناب نگرشی است برای افزایش بهرهوری و ارزشآفرینی مستمر و حداقل کردن هزینهها و اتلافات؛ به این ترتیب می توان دروازه ورود به سرزمین سیگماها را رفع عیوب، اتلافات و خطاهای مشهود از طریق روشهای سریع، نظیر مفاهیم و تکنیکهای تفکر ناب (Lean Thinking) دانست؛ چرا که برای افزایش نرخ سیگما نیاز است افزایش نمایی در کاهش عیوب و اتلافات بوجود آید.
۵ اصل تفکر ناب
تفکر ناب را میتوان در پنج اصل خلاصه نمود؛ با درک دقیق این اصول و سپس با تلاش برای گره زدن آنها به یکدیگر، میتوان ضمن بکارگیری کامل شیوهها و فنون ناب به راهکاری پایدار در نابسازی سازمان و فرایندهای آن دست یافت. این پنج اصل عبارتند از:
۱-تعیین دقیق ارزش هر محصول معین (Value)
۲- شناسایی جریان ارزش محصول (Value Stream)
۳- ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش (Flow)
۴- امکان دادن به مشتری تا بتواند این ارزش را از تولید کننده بیرون بکشد (Pull )
۵- تعقیب کمال (Perfection)
اصل اول – تعیین ارزش (Value)
نقطه شروع اساسی تفکر ناب، ارزش است. این تنها مصرف کننده نهایی است که میتواند ارزش را تعریف کند و ارزش، تنها هنگامی دارای معنا و مفهوم است که در چهارچوب یک محصول معین بیان شود، محصولی که نیازهای مصرفکننده خود را با قیمتی معین و در زمانی معین برآورده سازد. توجه داشته باشیم که این تولیدکننده است که ارزش را می آفریند. در این اصل دو موضوع بایستی مورد توجه قرار گیرد:
اصل اول:
یکی محصولات معینی است که تولیدکننده منتظر است تا مصرفکنندگان معینی، در ازای قیمت معینی آنها را خریداری کنند تا سبب چرخش کسب و کار شرکت باشد و دیگری نحوه اصلاح عملیات تولید و کیفیت تحویل این محصولات است به گونهای که بطور پیوسته از هزینههای اصلی آنها کاسته شود. از این رو، تفکر ناب باید با تلاشی آگاهانه آغاز شود برای تعریف دقیق ارزش در چهارچوب محصولاتی معین که واجد قابلیتهای معینی هستند و در ازای بهایی معین ارائه می شوند که حاصل برقراری گفتگو با مشتریان معین است.
بنگاه های اقتصادی ناب پیوسته باید همراه با گروههای محصول خود، به بازنگری مستمر ارزش بپردازند و همواره از خود بپرسند که آیا بهترین تعریف را برای آن یافتهاند؟ ضرورت بسیار دارد که تولید کنندگان به تعریف مجدد ارزش بپردازند چرا که این امر کلید دستیابی به خریداران بیشتر است و توانایی یافتن خریداران بیشتر و فروش سریعتر، اهمیت بسیاری برای موفقیت در تفکر ناب دارد. سازمانهای ناب در این صورت، خواهند توانست مقادیر قابل توجهی از منابع و ذخایر خود را آزاد کنند.
اصل دوم:
عنصر نهایی در تعریف ارزش، هزینه هدف است. وقتی محصول تعریف می شود، مهمترین وظیفه در امر تعیین ارزش، آن است که بر اساس مقدار منابع و نیروی موردنیاز برای ساخت محصولی که واجد مشخصات و قابلیتهای معینی است هزینه هدف تعیین شود، بشرط آنکه اتلاف(Muda) مشهود و موجود در فرایند حذف شده باشد.
بنگاه های اقتصادی ناب مجموعه قیمتها و مشخصههایی را که توسط شرکتهای معمول و متعارف به خریداران پیشنهاد می شود، بررسی می کنند و سپس می پرسند از طریق کاربرد شیوههای ناب، چه مقدار از هزینهها قابل کاهش است و آنها در واقع می پرسند که هزینه بدون مودای (Muda Free Cost) این محصول، وقتی که گامهای غیرضروری حذف شوند و ارزش به حرکت درآید، چقدر خواهد بود؟ چنین هزینه هدفی به طور قطع، بسیار پایینتر از هزینههایی است که رقبا متحمل می شوند.
کوتاه سخن اینکه تعیین درست ارزش، نخستین گام در راستای تفکر ناب است و راهی که به تهیه کالا یا خدمات اشتباه می انجامد همانا اتلاف (Muda) است.
اصل دوم – شناسایی جریان ارزش (Value Stream)
جریان ارزش مجموعهای است از کلیه اعمال ضروری برای یک محصول معین، این موضوع شامل همه فرایندهای تولید محصولات و خدمات یعنی از انگاره تا ورود محصول و خدمات به بازار را دربر میگیرد. شناسایی کل جریان ارزش برای هر محصول معین و گاهی برای خانواده هر محصول گام بعدی تفکر ناب است. به این طریق وجود حجم بسیار زیاد اتلاف (Muda) در سازمان برملا می گردد.
نقشه جریان ارزش همه اعمال لازم برای طراحی، سفارش و ساخت یک محصول معین را شناسایی می کند، تجزیه و تحلیل جریان ارزش، نشان میدهد که در طول جریان ارزش سه نوع فعالیت صورت میگیرد:
۱- فعالیتهایی که معلوم میشود آشکارا ارزشآفرینند.
۲- فعالیتهایی که معلوم میشود ارزشآفرین نیستند ولی به دلیل دانش فنی موجود و دارایی های تولیدی، اجتناب ناپذیرند. (مودای نوع اول)
۳- فعالیتهای اضافی بسیاری که معلوم میشود هیچ ارزشی نمیآفرینند و بیدرنگ قابل حذف هستند. (مودای نوع دوم)
توجه داشته باشیم پس از تفکیک فعالیتهای سازمان به سه دسته فوق، موداهای نوع دوم بیدرنگ میتوانند حذف شوند و راه برای رفتن به سوی رفع فعالیتهای باقیماندهای (مودای نوع اول) که ارزشآفرین نیستند هموار خواهد شد.
اصل سوم – ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش (Flow)
هنگامی که ارزش به طور دقیق تعیین میشود و بنگاه اقتصادی ناب جریان ارزش یک محصول معین را نقشهبرداری کرده و گامهای پر اتلاف حذف میشوند، آنگاه نوبت گام بعدی تفکر ناب فرا میرسد که همانا به حرکت درآوردن گامهای ارزشآفرین است. حرکت (Flow) عبارت است از انجام وظایف بطور پیش رونده در طول جریان ارزش به گونهای که یک محصول بدون توقف، بدون ضایعات و بدون پس روی، از طراحی به بازار، از سفارش به تحویل و از مواد خام به دست خریدار برسد.
برای دستیابی به این منظور، وقتی ارزش تعریف شد و کل جریان ارزش مشخص شد،سه گام وجود دارد:
گام اول:
نخستین گام، توجه بر یک هدف واقعی است؛ یعنی تمرکز بر یک طرح معین، یک سفارش معین، خود محصول و پیش چشم داشتن آن از آغاز تا پایان.
گام دوم:
گام دوم نادیده گرفتن مرزهای سنتی مشاغل، مسیرهای شغلی، کارکردها و شرکتهاست تا بنگاه اقتصادی ناب شکل گیرد، پدیده ای که میتواند همه موانع موجود بر سر راه حرکت پیوسته محصول معین را از میان بردارد.
گام سوم:
سومین گام، بازاندیشی وظایف معین و ابزارآلات است، به این منظور که هرگونه پسروی و وقفه از بین برود و طراحی، سفارش و تولید یک محصول معین بتواند پیوسته پیش برود.
بطور خلاصه شیوه به حرکت درآوردن ارزش عبارتند از:
۱- عطف توجه به یک هدف واقعی، یعنی تمرکز بر یک طرح معین یا یک سفارش معین و یا خود محصول و تحتنظر گرفتن آن از آغاز تا پایان.
۲- نادیده گرفتن مرزهای سنتی مشاغل، مسیرهای شغلی، کارکردها و سازمانها تا یک سازمان ناب پدید آید.
۳- بازاندیشی وظایف کاری به این منظور که موداها (Muda) حذف شوند. این سه مرحله باید همزمان انجام شوند؛ این اصل تمامی ساختارها یا فعالیتهایی که موجب مودا (Muda) در جریان تولید میشوند و زمان انتظار ساخت را افزایش میدهند، شناسایی و حذف میکند.
اصل چهارم – ایجاد سیستم کششی (Pull)
امکان دادن به مشتری تا بتواند این ارزش را از تولیدکننده بیرون بکشد؛ بیرون کشیدن (Pull) به معنای آن است که هیچ شرکتی در بالای جریان، کالا یا خدماتی را تولید نکند مگر آنکه مشتری پایین جریان، آنرا خواسته باشد. بهترین راه برای درک منطق بیرون کشیدن آن است که ابتدا به سراغ یک مشتری واقعی برویم که یک محصول واقعی میخواهد، سپس به عقب بازگردیم و همه گام هایی که باید برداشته شود تا محصول مورد نظر به دست مشتری برسد را مورد بررسی قرار دهیم. این سیستم در تقابل با بیرون راندن (Push) قرار میگیرد.
اصل بیرون کشیدن قوانین و قواعد مربوط به برنامهریزی و کنترل موجودی مواد و محصولات (کامل و یا نیمهساخته)، همچنین نحوه تغذیه خطوط تولید و نحوه ارتباط کارخانه مادر با تامین کنندگان (Supplier) را دگرگون خواهد نمود. بکارگیری تکنیک تولید به موقع (JIT) راهگشای کار سازمانها در امکان دادن به مشتری است تا بتواند این ارزش را از تولید کننده بیرون بکشد.
اصل پنجم – تعقیب کمال (Perfection)
هنگامیکه سازمان ها به تعیین درست ارزش، شناسایی کل جریان ارزش، ایجاد گامهای ارزشآفرین برای ایجاد حرکت پیوسته محصولات معین دست مییابند و اجازه میدهند تا مشتری ارزش را از بنگاه اقتصادی بیرون کشد زمان پرداختن به اصل پنجم تفکر ناب، یعنی تعقیب کمال است. کمال عبارت است از بین بردن کامل مودا (Muda) به گونهای که همه فعالیتهایی که طی جریان ارزش انجام میگیرند، ارزشآفرین باشند.
بستر سازی و توسعه فرهنگ سازمانی با مفاهیم تفکر ناب سازمانها جهت تبدیل شدن به بنگاه اقتصادی ناب، بایستی بسترهای مناسب را جهت نهادینه شدن تفکر ناب در کلیه سطوح مهیا نمایند؛ نهادینه شدن این تفکر ارتباط تنگاتنگی با نوع نگرش و ارزشهای حاکم بر سازمان و کارکنان آن دارد.
فرهنگ ناب اندیشیدن
ناب اندیشیدن بایستی در سازمان به یک فرهنگ تبدیل شود و بدانیم هر قدر التزام و تعهد افراد به ارزشهای اساسی و محوری سازمان (نظیر ناب اندیشیدن) بیشتر باشد و اعضای بیشتری به این ارزش معتقد باشند آن فرهنگ و ارزش قویتر است و تاثیر بیشتری بر رفتار اعضای سازمان دارد؛ در یک فرهنگ قوی توافق بیشتری درباره رسالت سازمان وجود دارد و وحدت هدف موجب همبستگی، وفاداری، تعهد سازمانی و کاهش ترک خدمت میشود؛ در یک فرهنگ قوی، مدیریت برای هدایت رفتار کارکنان نیاز کمتری به قوانین و رویههای رسمی دارد چرا که وقتی کارکنان فرهنگ سازمان را بپذیرند راهنماهای رفتار، درونی میشود؛ از طرفی برای آنکه افراد سازمان ارزشهای فرهنگ را بپذیرند باید آنها را بشناسند.
بنابراین اولین اقدام عملی جهت بسترسازی برای نهادینه شدن تفکر ناب در یک سازمان، آموزش این مفاهیم به کارکنان آن سازمان است و رسیدن به این باور که:
تغییر نتایج یعنی :
ما باید رفتارمان را تغییر دهیم و برای تغییر رفتار ما باید تفکرمان را تغییر دهیم و چون همه چیز برخاسته از اندیشه آدمیان است نه تکنولوژی و دانش، انسان در شیوه نوین تولید در مرکز سیستم جای میگیرد و به آن روح و معنا میبخشد.
محیط های اداری و خدماتی به سرعت می آموزند که استفاده از رویکرد ناب ،راهی است که آنها را در موقعیت رقابتی نگاه می داردوبرای مشتری ارزش آفرینی می کند.
بدون شک یافتن درست شروع ،جهت دستیابی به تعریف ارزش ارائه خدمات درسازمان های عمومی بدون توجه به اینکه قبلا چگونه و چه تولید می کرده ،بسیار حائز اهمیت است.شناخت صحیح نیازهای شهروندان و یافتن مجموعه فعالیت های ضروری برای ارائه خدمات یکی از مهم ترین دغدغه های این نوع سازمان هااست.
هدف اصلی تولید ناب، حداکثر کردن ارزش برای مشتری و حداقل کردن اتلاف است. به طور ساده، تولید ناب یعنی تولید ارزش بیش تر برای مشتری با استفاده از منابع کمتر (ارزش هر چیزی است که مشتری حاضر است برای آن پول بپردازد).
یک شرکت ناب، نخست باید درک کند که ارزش مورد نیاز مشتری چیست (مشتری برای چه مشخصاتی از محصول پول میپردازد) و سپس باید فرآیندهای کلیدی خود را به نحوی سازماندهی کند که بتوانند هرچه بیشتر برای مشتری، ارزش بیآفرینند. هدف نهایی تولید ناب، تولید ارزش کامل برای مشتری است به کمک فرآیندهایی کاملآ ارزش آفرین با اتلاف صفر.
تولید ناب، نه تنها مجموعه ای از اصول و ابزارها است که در همه محیط های کسب و کاری قابل استفاده است، نه تنها همه وجوه یک شرکت از فرآیند تولید فیزیکی تا امور پشتیبانی و خدماتی، مالی و اداری و منابع انسانی و توسعه و تکوین محصول جدید را در بر می گیرد بلکه در هر صنعتی، در هر محیطی و در هر کسب و کاری قابل پیاده سازی است.
کاهش اتلاف در سرتاسر یک جریان ارزش، باعث می شود که فرآیندها بتوانند در مقایسه با سیستم سنتی تولید ناب با نیروی انسانی به مراتب کمتر، فضای کمتر، سرمایه کمتر و زمان کمتر، کالاها و خدماتی را تولید کنند با هزینه تمام شده و عیوب بسیار کمتر. این سیستم باعث می شود که بتوان سریع تر به نیازهای مشتری و تغییرات آن پاسخ داد، محصولاتی بسیار متنوعتر تولید کرد و به زمان انتظار تولیدی بسیار کوتاهتر دست یافت در حالی که مدیریت اطلاعات، بسیار آسانتر شده و بتوان همواره اطلاعات درست را در زمان درست به محل مورد نیاز رساند.
۱-تولید ناب برای تولید یا خدمات
۲-اصول تفکر ناب
۳-اصل اول : تعیین ارزش
۴-اصل دوم : شناسایی جریان ارزش
۵-اصل سوم : ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش
۶-اصل چهارم : امکان دادن به مشتری تا بتواند این ارزش را از تولید کننده بیرون بکشد
۷- اصل پنجم : تعقیب کمال
۸-اهداف کلی درتفکر ناب
۹-۸ نوع ضایعات در تفکر ناب
۱۰-برخی ابزارها و تکنیک های مرتبط با تفکرناب
۱۱-مهمترین رکن یک سیستم ناب
۱۲-تولید دستی
۱۳-تولید انبوه Mass Production
۱۴-مهمترین نقاط ضعف سیستم تولید انبوه
۱۵-برخی از مشخصههای تولید ناب
۱۶-تولید چابک
۱۷-تفکر سبکبار یا ناب ( Lean Thinking) راه چاره برای حذف موداها
۱۸-مودا
۱۹-نمونه موداها در بخش خدمات
۲۰-فهرست روشهای شناسایی مودا
۲۱-اصول تفکر ناب
۲۲-تعیین ارزش
۲۳-ارزش از نگاه مشتری و خطوط هوایی
۲۴-پردازش مثال سفر از انگلستان (هرفورد شایر ) به یونان (جزیره کرت)
۲۵-پیشنهاد
۲۶-شناسائی جریان ارزش
۲۷-جریان ارزش یک جعبه کالا
۲۸-حرکت
۲۹-فنون حرکت
۳۰-کمال
۳۱-مثال : شرکت فروید نبرگ – نرک
۳۲-پردازش مثال سفر از انگلستان (هرفورد شایر ) به یونان (جزیره کرت)
۳۳-مدل پیشنهادی ناب سازی
۳۴-مراحل اجرایی مدل پیشنهادی تفکر ناب جهت ناب سازی
۳۵-فراگرد پیشنهادی مدل تفکر ناب
۳۶-تفکر ناب در مدیریت فرایندها
۳۷-مفهوم ناب بودن
۳۸-بیان مسئله
۳۹-مدل مفهومی
۴۰-شناسایی و توسعه فرصت های خلق ارزش در سازمان با استفاده از اصول تفکر ناب و مهندسی ارزش
۴۱-تاریخچه و مفهوم ناب
۴۲-انواع زوائد و علل آنها
۴۳-نیازمندیهای رویکرد ناب
۴۴-ویژگیهای رویکرد ناب
۴۵-اهرم رویکرد ناب / مهندسی ارزش
۴۶- دو مشخصه کلیدی سازماندهی یک موسسه تولیدی و خدماتی براساس تفکر ناب
۴۷-خصوصیات مشترک رویکرد ناب و مهندسی ارزش
۴۸-VEدرLean
۴۹-LeanدرVE
۵۰-بررسی تأثیر ناب بودن بر بهره وری فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری ایران
۵۱-ویژگی عصر ارتباطات و فناوری های نوین
۵۲-نقش اطلاعات درارزش افزوده بانک ها
۵۳-معیارهای اطلاعات مناسب
۵۴-رویکردسازمان ها برای رویارویی با چالش ها در محیط متغیر
۵۵-مهمترین عوامل مشکل آفرین دربخش فناوری اطلاعات سازمان ها
۵۶-روند تولید در صنایع بورس و بانکداری
۵۷-بسترسازی و توسعه فرهنگ سازمانی با مفاهیم تفکر ناب
۵۸-حسابداری ناب چیست؟
۵۹-تفاوت محیط حسابداری ناب و محیط حسابداری سنتی
۶۰-حسابداری ناب
۶۱-پیشینه ی حسابداری ناب
۶۲-اگر می خواهید ناب باشید باید نظام حسابداری خود را دگرگون سازید.
۶۳- موضع گیری نظامهای حسابداری سنتی در مقابل بهبود ناب
۶۴-تفکر ناب
۶۵-محرک هایی که مفهوم ناب باآن ها سروکاردارد
۶۶-حسابداری ناب و هزینه یابی بر مبنای فعالیت
۶۷-روش جدید در مورد “هزینه یابی محصول
۶۸-مراحل اجرای پروژه حسابداری ناب
۶۹-جنبههای مهم حسابداری ناب
۷۰-بازاریابی ناب
۷۱-تولید ناب – فایل ۱- شرکت ایران خودرو
۷۲-مفهوم تولید ومراحل گذارآن:
۷۳-تفاوت سیستم تولید در سازمانهای ژاپنی (تولیدناب) و امریکائی (تولید انبوه):
۷۴-مثال موردی تویوتا شعبه امریکا
۷۵-تفکر ناب وتفکر کایزنی راه رسیدن به تولیدناب
۷۶-ده اصل بهبود مستمر
۷۷-فلسفه و ذهنیت کایزن
۷۸-تابلوی کایزن KAIZEN Board))
۷۹- تولید ناب و جهانی شدن
دانلود و خرید ۸۰۰۰تومان