توسعه پایدار و روستاهای توسعه یافته
توسعهٔ پایدار مفهومی است که به واسطهٔ پیامدهای منفی زیستمحیطی و اجتماعی ناشی از رویکردهای توسعهٔ یکجانبهٔ اقتصادی پس از انقلاب صنعتیو تغییر نگرش بشر به مفهوم رشد و پیشرفت پدید آمدهاست. این مفهوم تلاش دارد که با نگاهی نو به توسعه، اشتباهات گذشته بشری را تکرار نکند و توسعهای همهجانبه و متوازن را رقم بزند
توسعهٔ پایدار (به انگلیسی: Sustainable development) مفهومی است که به واسطهٔ پیامدهای منفی زیستمحیطی و اجتماعی ناشی از رویکردهای توسعهٔ یکجانبهٔ اقتصادی پس از انقلاب صنعتیو تغییر نگرش بشر به مفهوم رشد و پیشرفت پدید آمدهاست. این مفهوم تلاش دارد که با نگاهی نو به توسعه، اشتباهات گذشته بشری را تکرار نکند و توسعهای همهجانبه و متوازن را رقم بزند
توسعهٔ پایدار فرآیندی است که آیندهای مطلوب را برای جوامع بشری متصور میشود که در آن شرایط زندگی و استفاده از منابع، بدون آسیب رساندن به یکپارچگی، زیبایی و ثبات نظامهای حیاتی، نیازهای انسان را برطرف میسازد. توسعهٔ پایدار راهحلهایی را برای الگوهای فانی ساختاری، اجتماعی و اقتصادی توسعه ارائه میدهد تا بتواند از بروز مسائلی همچون نابودی منابع طبیعی، تخریب سامانههای زیستی، آلودگی، تغییرات آب و هوایی، افزایش بیرویهٔ جمعیت، بیعدالتی و پایین آمدن کیفیت زندگی انسانهای حال و آینده جلوگیری کند. توسعهٔ پایدار فرآیندی است در استفاده از منابع، هدایت سرمایهگذاریها، جهتگیری توسعهٔ فناوری و تغییرات نهادی، با نیازهای حال و آینده سازگار باشد. توسعهٔ پایدار که از دههٔ ۱۹۹۰ بر آن تأکید شد جنبهای از توسعهٔ انسانی و در ارتباط با محیط زیست و نسلهای آینده است. هدف توسعهٔ انسانی پرورش قابلیتهای انسانی محسوب میشود. توسعهٔ پایدار به عنوان یک فرایند در حالی که لازمهٔ بهبود و پیشرفت است، اساس بهبود وضعیت و رفع کاستیهای اجتماعی و فرهنگی جوامع پیشرفته را فراهم میآورد و باید موتور محرکهٔ پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمامی جوامع و به ویژه کشورهای در حال توسعه باشد. توسعهٔ پایدار سعی دارد به پنج نیاز اساسی زیر پاسخ گوید: تلفیق حفاظت و توسعه، تأمین نیازهای اولیهٔ زیستی انسان، دستیابی به عدالت اجتماعی، خودمختاری و تنوع فرهنگی و حفاظت از یگانگی اکولوژیکی. از این رو، تمرکز توسعه پایدار بسیار گستردهتر از صرفاً محیط زیست است. این همچنین در مورد اطمینان از یک جامعهٔ قوی، سالم و عادلانه میباشد. این به معنای رفع نیازهای متنوع همه افراد در جوامع موجود و آینده، ارتقای رفاه شخصی، انسجام و شمول اجتماعی، و ایجاد فرصتهای برابر است.
توسعهٔ پایدار فرآیندی است برای بدست آوردن پایداری در هر فعالیتی که نیاز به منابع و جایگزینی سریع و یکپارچه آن وجود دارد. توسعهٔ پایدار در کنار رشد اقتصادی و توسعهٔ بشری در یک جامعه یا یک اقتصاد توسعه یافته، سعی در تحصیل توسعه مستمر، ورای توسعهٔ اقتصادی دارد.
تاریخچه
اصطلاح توسعهٔ پایدار (Sustainable development) نخستین بار توسط باربارا وارد (B.Ward._Cocoyoe-1970) در اعلامیهٔ کوکویاک دربارهٔ محیط زیست و توسعه به کار رفت. بدنبال آن پس از گزارشهای باشگاه رم (modoze 75) و بنیاد هامرشولد (Daghammarskjold-75) به تدریج توسعهٔ پایدار در طی سالهای دههٔ ۱۹۸۰ و از زمانی که اتحادیهٔ بینالمللی برای حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی (IUCN-82)، راهبردهای جهانی از محیط زیست و منابع طبیعی با هدف کلی دستیابی به توسعهٔ پایدار را از طریق حفاظت از منابع حیاتی (زنده) را ارائه کرد، مورد توجه جدی و اساسی اندیشمندان و متفکران توسعه قرار گرفت.
با گزارش کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه (WCED) موسوم به گزارش براندتلند (Our common future 87, Brandt land report) در سال ۱۹۸۷ برای نخستین بار بهطور رسمی مجموعهای از پیشنهادها و اصول قانونی جهت دستیابی به توسعهٔ پایدار برای کشورهای در حال توسعه فراهم آمد. سپس موضوع توسعهٔ پایدار در کنفرانس سازمان ملل متحد در زمینهٔ محیط زیست و توسعه (UNCED-92) در شهر ریودوژانیرو (بهعنوان اجلاس زمین) بهطور گستردهای مورد توجه قرار گرفت و اداره و بهرهبرداری درست و کارا از منابع پایه، طبیعی و مالی و … برای دستیابی به الگوی مصرف مطلوب در صدر برنامههای جهانی قرار داد. بر اساس نتایج این اجلاس، اهداف اساسی مبتنی بر مفهوم توسعهٔ پایدار بدین شرح اعلام شد:
- تجدید حیات رشد اقتصادی
- تغییر کیفیت رشد اقتصادی
- برآورده ساختن نیازهای ضروری اولیه
- اطمینان از سطح پایداری جمعیت
- حفاظت از منابع طبیعی و ارتقاء منابع
- جهتگیری مجدد دانش فنی (دانش بومی)
- محیط زیست و تصمیمگیری اقتصادی
- جهتگیری مجدد روابط اقتصادی و بینالمللی
- اقدام در جهت مشارکتی ساختن توسعه
شاخصههای توسعهٔ پایدار را میتوان در چهار گروه: اجتماعی، اقتصادی، بنیادی و زیستمحیطی مطرح و بررسی نمود.
تعریف
واژهٔ «sustain» به معنای پایدار میباشد و همچنین در فارسی به معنای حیات، زنده نگهداشتن، استمرار و آنچه که میتواند در آینده تداوم داشته باشد، است. یک ایده و اصطلاح بسیار گسترده، که معانی متفاوت و بسیاری دارد، در نتیجه فراوانی این معانی، صاحبنظران واکنشهای فراوان و متفاوتی را در این حیطه ارائه کردهاند. مفهوم توسعهٔ پایدار، یک نوع تلاش برای ترکیب مفاهیم در حال رشد حوزههایی از موضوعات محیطی در کنار موضوعات اجتماعی-اقتصادی میباشد.
توسعهٔ پایدار یک تغییر مهم در فهم رابطهٔ انسان و طبیعت و انسانها با یکدیگر است. این مسئله با دیدگاه دو سدهٔ گذشته انسان که بر پایهٔ جدایی موضوعات محیطی و اجتماعی و اقتصادی شکل گرفته بود در تضاد است. در دو سدهٔ گذشته، این تصور حاکم بود که محیط بهطور عمده به عنوان یک عامل خارجی و تنها برای استفاده و استثمار انسان در نظر گرفته میشد. در این دیدگاه، ارتباط انسان و محیط، به صورت غلبه انسان بر طبیعت بوده و بر این باور استوار بود که دانش و فناوری بشر میتواند بر تمام موانع محیطی و طبیعی برتری یابد. این دیدگاه مرتبط با توسعهٔ سرمایهداری و انقلاب صنعتی و علم مدرن میباشد. همانطور که بیکن یکی از پایهگذاران علم مدرن، آن را مطرح میکند: جهان برای بشر ساخته میشود و نه بشر برای جهان. دیدگاه مدیریت محیطی بر پایهٔ مدیریت منابع طبیعی بود که تصدیق میکرد، بشر نیاز به منابع طبیعی دارد و این منابع میبایست به جای استفاده سریع و بدون برنامه، به درستی مدیریت شوند تا حداکثر استفاده از آنها طی سالیان طولانی میسر گردد.
همچنین علم اقتصاد بر موضوع ارتباط انسان و رشد اقتصادی تأکید دارد، که در نتیجه آگاهی و استفاده از آن، موجب افزایش تولیدات، به عنوان یک اولویت، مطرح میگردد. این نگرش، کلیدی بود برای ایجاد رفاه در زندگی بشر چون از طریق رشد اقتصادی، فقر و تهیدستی میتوانست از میان برود.
مفهوم توسعهٔ پایدار، حاصل رشد و آگاهی از پیوندهای جهانی، مابین مشکلات محیطی در حال رشد، موضوعات اجتماعی، اقتصادی، فقر و نابرابری و نگرانیها دربارهٔ یک آینده سالم برای بشر است. توسعهٔ پایدار، مسائل محیطی، اجتماعی و اقتصادی را به هم پیوند میدهد. توسعهٔ پایدار، در کمیسیون استراتژی حفاظت جهان که توسط اتحادیهٔ بینالمللی حفاظت از طبیعت در سال ۱۹۸۰ میلادی تشکیل شده بود، مدون گردید. به علاوه، با این موضوع توسط کمیتهٔ جهانی توسعه و محیط عناوین آیندهٔ مشترک ما، در سال ۱۹۸۷ میلادی و حفظ زمین در سال ۱۹۹۱ میلادی، نیز مطرح گشتهاست.
در سال ۱۹۷۸ میلادی، کمیتهٔ جهانی توسعه و محیط یا همان کمیسیون بروندلند تعریف جامع از توسعهٔ پایدار ارائه میدهند که بنا بر آن بشریت توانایی توسعهٔ پایدار را دارد اگر بتواند تضمین کند نیازهای حال را بدون به خطر افتادن توانایی نسلهای آینده برای تأمین نیازهایشان، فراهم میآورد.
از زمان کنفرانس سازمان ملل با عنوان توسعه و محیط که در سال ۱۹۹۲ میلادی در ریو دو ژانیرو برگزار شد، عنوان «توسعه»، به یکی از حساسترین و مهمترین کلمات در مباحثات تبدیل شدهاست.
در سال ۱۹۹۲ در «کنفرانس زمین[۸]» توسعهٔ پایدار چنین تعریف شد: «رفع نیازهای نسل حاضر بدون مصالحه با نسلهای آینده در راستای تأمین نیازهایشان.»
کمیسیون جهانی محیط زیست، توسعهٔ پایدار را اینگونه تعریف میکند: «توسعهٔ پایدار فرایند تغییری است در استفاده از منابع، هدایت سرمایهگذاریها، سمتگیری توسعهٔ فناوری و تغییری نهادی است که با نیازهای حال و آینده سازگار باشد».
کمیسیون «بروندلند» دربارهٔ توسعهٔ پایدار میگوید: «توسعهٔ پایدار به عنوان یک فرایند، لازمهٔ بهبود و پیشرفت وضعیت و از میان بردن کاستیهای اجتماعی و فرهنگی جوامع پیشرفتهاست و باید موتور محرکهٔ پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمامی جوامع، به ویژه کشورهای در حال توسعه باشد.»
توسعهٔ پایدار توسعهای است که بتواند نیازهای کنونی سازمان را بدون خدشهدار کردن به تواناییهای نسل آینده در برآورد ساختن نیازهایشان پاسخ گوید. در این تعریف حق هر نسل در برخورداری از همان مقدار سرمایهٔ طبیعی که در اختیار دیگر نسلها قرار داشته به رسمیت شناخته شده و استفاده از سرمایهٔ طبیعی در حد بهره آن مجاز شمرده شدهاست. توسعهٔ پایدار چشماندازی مهم و نو در مدیریت و سیاستگذاری عمومی است که بهطور گستردهای خارج از ایالات متحده ظهور یافتهاست. این مفهوم تلاش میکند تا به نحو روشنتری نتایج آینده رفتارهای کنونی را مورد توجه قرار دهد.
توسعهٔ پایدار زمینههای مختلفی را مورد توجه قرار میدهد: تأثیر گازهای گلخانهای، تغییرات آب و هوایی، تخریب لایه ازن، تخریب زمین، کاهش منابع غیر تجدیدپذیر، آلودگی هوای شهرها.
پایداری وضعیتی است که در آن مطلوبیت و امکانات موجود در طول زمان کاهش نمییابد و به توانائی اکوسیستمها برای تداوم کارکرد در آینده نامحدود مربوط میشود بدون آنکه به تحلیل منابع یا استفاده بیش از حد منابع منجر شود. «پایداری، شرایطی است که در آن سیستمهای اجتماعی و طبیعی در کنار هم و به شکل نامحسوس کار میکنند. اما این مفهوم هنوز هم توسط برخی سازمانهای بینالمللی مثل بانک جهانی در زمینهٔ چشمانداز رشد مورد استفاده قرار میگیرد». توسعهٔ پایدار یک ایده و اصطلاح گستردهاست که معانی متفاوتی دارد همین موضوع موجب برانگیزش واکنشهای مختلف در این زمینه شدهاست. مفهوم توسعهٔ پایدار تلاشی برای ترکیب مفاهیم در حال رشد حوزهای از موضوعات محیطی با موضوعات اجتماعی اقتصادی میباشد.
برخی از صاحب نظران پایداری را نوعی نگرش به آینده میدانند که در واقع نقشهٔ مسیری میباشد که بر روی مجموعهای از ارزشها و اصول اخلاقی و معنوی متمرکزاست. توسعهٔ پایدار یک حالت ثابت از هماهنگی را ندارد، بلکه دارای یک فرایند تغییر در چیزی است که استخراج از معادن جهت سرمایهگذاری و راهبردی توسعهٔ تکنولوژی و تغییر نهادی را سازگار با نیازهای آتی همانند نیازهای امروز میسازد.
دیدگاهها در ارتباط با توسعهٔ پایدار
- پایداری فناوری
- پایداری اکولوژیکی
پایداری فناوری
عقاید این گروه بر آن است که دستیابی به توسعهٔ پایدار در تمام زمینهها در قالب سیستم و مکانیسم حاکم بر عرصههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی موجود امکانپذیر است. به عقیدهٔ این گروه هر مشکلی دارای یک پاسخ و راهحل فناوری است و جایی برای ترس و نگرانی وجود ندارد.
پایداری اکولوژیکی
پیروان این گروه معتقدند که ساختار موجود در جوامع امروزی ناپایدارند و رسیدن به توسعهٔ پایدار نیازمند یک شیوه و طرز تفکر نو برای تغییر این ساختارهاست. آنها معتقدند که باید در ساختار سیستمهای سیاسی اقتصادی و اجتماعی موجود تغییراتی داده شود. پایداری اکولوژیکی راهحلهایی ارائه میدهد که در ابتدا نیازمند تجدید نظر در ارتباط با کشاورزی، مسکن، انرژی، طراحی شهری، حمل ونقل، اقتصاد، خانواده، منابع مصرفی، جنگلداری، بیابانها و ارزشهای اصلی زندگیمان باشد.
ویژگی این نظریه:
- معتقد به برخورد با مشکلات به صورت اساسی و ریشهای است.
- تغیرات ساختاری را الزاماً به معنی جایگزینی سیستمهای موجود نمیداند.
- فناوری را نفی نمیکند بلکه آن را جزئی از طبیعت میداند که باید با طبیعت عمل کند.
پایداری در معماری
درطول یک سدهٔ گذشته تجربهها و دستاوردها و تحولات با ارزشی در معماری و در عرصهٔ محیطزیست رخ دادهاست که البته مشکلات بسیاری را بهوجود آورده اما میتوان گفت در آغاز سدهٔ ۲۱ میلادی وضعیت جهان به یک توسعهٔ ناپایدار رسیده که از مشخصههای آن میتوان به رشد جمعیت، افزایش مصرف و توزیع نامتعادل منابع اشاره کرد. همچنین رشد جمعیت اثرات زیانبار بسیاری بر محیط طبیعی بر جا گذاشته که در درازای زمان منجر به تغییرات آب و هوایی، ایجاد حفره در لایهٔ ازن، نابودی گونهها و نظامهای طبیعی گردیدهاست، این مسائل باعث تغییر دیدگاه انسان نسبت به طبیعت شد. در پی این تغییر و تحولات، مفهومی به عنوان توسعهٔ پایدار پا به عرصهٔ وجود گذاشت و تعامل محیط و معماری و تأثیر دوسویهٔ آنها بر یکدیگر به عنوان توسعهٔ پایدار وارد معماری شد و از همین رو معماری پایدار مورد توجه صاحب نظران قرار گرفت.
واژهٔ پایداری دارای معانی مختلفی است اما در معماری این واژه کاملاً مشخص نبوده و تعریف روشنی ندارد و بیشتر مسئلهٔ حفظ طبیعت و زمین را مورد پوشش میدهد، در واقع مسائل محیطی را میتوان حوزهای دانست که توسعهٔ پایدار بر روی آن تأکید دارد. معماران را میتوان از عوامل اثرگذار در این حوزه دانست زیرا آنها بهصورتهای مختلف مسئول ۷۵٪ تغییرات آب و هوایی هستند. با این تفاسیر معمار میتواند با نگاهی تازه نسبت به طبیعت، تغییرات مهمی را در این حوزه ایجاد کند. البته در طول دهههای گذشته راهکارهای مفیدی توسط معماران برای حل بحرانها ارائه شدهاست، اما همچنان مشکلاتی بر سر راه معماری پایدار وجود دارد.
برداشت اشتباه از مفهوم
به دلیل معنای لغوی رایج واژهٔ «پایدار»، در زبان فارسی گاهی برخی مراجع به اشتباه «توسعهٔ پایدار» را به عنوان شکلی از توسعه که «ماندگار» و «بادوام» است معنی میکنند که چیزی جدای از مفهوم راستین توسعهٔ پایدار یعنی، توسعهای همهجانبه و متوازن در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی است.
منظور از توسعه روستایی (انگلیسی: Rural development ) عموماً فرایند ارتقای کیفیت زندگی و وضعیت اقتصادی مردمیست که در نواحی نسبتاً منزوی و با تراکم جمعیت کم زندگی میکنند. بهطور سنتی توسعه روستایی بر بهرهگیری از منابع طبیعی سرزمینی نظیر کشاورزی و جنگلداری متمرکز بودهاست.
توسعه روستایی چیست؟
انسان پیش از آموختن کشاورزی و کشف فنون و ابزارهای مختلف, برای تامین نیازهای زندگی خود به کوچ و چندجانشینی می پرداخت. انسان پیش از آموختن کشاورزی و کشف فنون و ابزارهای مختلف, برای تامین نیازهای زندگی خود به کوچ و چندجانشینی می پرداخت. انسان ها برای تامین غذای موردنیاز خود و یافتن مکانی مناسب برای سکونت, به مکان های مناسب دارای منابع طبیعی (مرتع, آب, حیوانات) مهاجرت می نمودند. از زمانی که انسان کشاورزی را آموخت و توانست ابزارهای مورنیاز زندگی خود را بسازد به یکجانشینی روی آورد و روستاها متولد شدند. روستا ها یا دهات, اولین مراکز اجتماعی زندگی نوین انسان محسوب می شوند.
طبق تحقیقات باستان شناسان, قدیمی ترین دهکده های جهان که تاکنون بوسیله حفاران پیدا شده, در خاورمیانه واقع است. دو روستا در ”جارمو“ و ”تپه سربین“ واقع در ایران و عراق امروزی, نشان می دهد که یکجانشینی یا تشکیل اجتماعات روستایی, دست کم به ۱۰۰۰۰ سال پیش بر می گردد.
با رشد و تکامل مراکز روستایی و ظهور کسب وکارهایی غیرازکشاورزی (تجارت, خدمات, حکومت ) شهرها بوجود آمدند. بخاطر تمرکز بالای جمعیت در مناطق شهری توام با رشد پرشتاب صنایع و خدمات, به سرعت شهرها توسعه پیدا کردند در حالیکه روستاها به کندی حرکت نمودند.
-
روستا چیست؟
”ده“ (یا ”قریه“) به معنی سرزمین است.
از نظر تقسیمات کشوری, ”ده“ (یا ”روستا“ ویا ”آبادی“) در ایران, کوچکترین واحد سکونتی و اجتماعی سیاسی است. کشور به چندین استان (دارای استاندار), هر استان به چند شهرستان (دارای فرماندار), و هر شهرستان به چند بخش (دارای بخش دار), و هر بخش به چند شهر (دارای شهردار) و روستا (دارای کدخدا) تقسیم می شود. البته به مجموعه ای از چندین ده هم دهستان گفته می شود که مسؤول آن دهیار نامیده می شود.
مطابق سرشماری هایی که در کشور انجام می شود, به نقاطی که کمتر از ۵۰۰۰ نفر جمعیت داشته باشند روستا, و به نقاط بیش از ۵۰۰۰ نفر شهر گفته می شود. البته استثنائاتی نیز (علیرغم ملاک مذکور) وجود دارد. مردم روستا, از طریق کشاورزی امرار معاش می کنند به همین جهت بعدها, در تعریف روستا, شغل کشاورزی نیز به عنوان اساس کار روستاییان اضافه گردید. البته تعاریف دیگری نیز از روستا (یا ده) در کشور وجود دارد که از مجموع آن ها می توان این تعریف را ارایه نمود:
روستا, عبارت از محدوده ای از فضای جغرافیایی است که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از تعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی, عواطف و علائق مشترک هستند, در آن تجمع می یابند و بیشتر فعالیت هایی که برای تامین نیازمندی های زندگی خود انجام می دهند, از طریق استفاده و بهره گیری از زمین و در درون محیط مسکونی شان صورت می گیرد. این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل, ده نامیده می شود [۲۰].
براساس مطالعات جهانی, تعریف روستا در کشورهای مختلف, دارای تفاوت هایی می باشد. مثلاً در آمریکا بیشتر بر مفهوم ”مناطق روستایی“ تاکید می شود که بیانگر نواحی دارای چگالی جمعیتی کم است در حالیکه در بعضی کشورهای دیگر همچون ایران نیز روستا بر اساس میزان جمعیت تعریف می شود. به عنوان مثال, ملاک جمعیت روستا در فرانسه ۲۰۰۰ نفر, در بلژیک ۵۰۰۰ نفر, در هلند ۲۰۰۰۰ نفر و در ژاپن ۳۰۰۰۰ درنظر گرفته شده است [۲۰].
-
توسعه روستایی چیست؟
از چند سده اخیر و با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در جهان, عقب ماندگی مناطق روستایی بیشتر عیان گردیده است. از آن جاییکه عموماً روستاییان نسبت به شهرنشینان دارای درآمد کمتری هستند و از خدمات اجتماعی ناچیزی برخوردار هستند, اقشار روستایی فقیرتر و آسیب پذیرتر محسوب می شوند که بعضاً منجر به مهاجرت آنان به سمت شهرها نیز می شود. علت این امر نیز پراکندگی جغرافیایی روستاها, نبود صرفه اقتصادی برای ارایه خدمات اجتماعی, حرفه ای و تخصصی نبودن کار کشاورزی (کم بودن بهره وری), محدودیت منابع ارضی (در مقابل رشد جمعیت), و عدم مدیریت صحیح مسؤولان بوده است. به همین جهت, برای رفع فقر شدید مناطق روستایی, ارتقای سطح و کیفیت زندگی روستاییان, ایجاد اشتغال و افزایش بهره وری آنان, تمهید ”توسعه روستایی“ متولد گردید.
بنا بر تعریف, برنامه های توسعه روستایی, جزئی از برنامه های توسعه هر کشور محسوب می شوند که برای دگرگون سازی ساخت اجتماعی اقتصادی جامعه روستایی بکار می روند. اینگونه برنامه ها را که دولت ها و یا عاملان آنان در مناطق روستایی پیاده می کنند, دگرگونی اجتماعی براساس طرح و نقشه نیز می گویند. این امر در میان کشورهای جهان سوم که دولت ها نقش اساسی در تجدید ساختار جامعه به منظور هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی به عهده دارند, مورد پیدا می کند.
از سوی دیگر توسعه روستایی را می توان عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر کم درآمد ساکن روستا و خودکفاسازی آنان در روند توسعه کلان کشور دانست.
در گذشته بعضی مدیران و سیاست گذاران امر توسعه, صرفاً بر ”توسعه کشاورزی“ متمرکز می شدند که امروز نتایج نشان داده است که توسعه روستایی صرفاً از این طریق محقق نمی شود. روستا جامعه ای است که دارای ابعاد اجتماعی مختلف است و نیازمند توسعه همه جانبه (یعنی توسعه روستایی) است نه صرفاً توسعه کسب وکار و نظامی به نام ”کشاورزی“. هرچند باید گفت که از طریق توسعه کشاورزی موفق نیز الزاماً توسعه روستایی محقق نمی شود. چون اولاً فواید توسعه کشاورزی عاید همه روستاییان نمی شود (بیشتر عاید زمین داران, بخصوص مالکان بزرگ, می شود), ثانیاً افزایش بهره وری کشاورزی باعث کاهش نیاز به نیروی انسانی می شود (حداقل در درازمدت) و این خود باعث کاهش اشتغال روستاییان و فقر روزافزون آنان و مهاجرت بیشتر به سمت شهرها می شود.
-
استراتژی های توسعه روستایی
کشورها و مناطق مختلف جهان, متناسب با شرایط و اولویت ها, رویکردها و استراتژی های توسعه روستایی متفاوتی را در پیش گرفته اند. قطعاً نمی توان بدون درنظرگرفتن تجربیات جهانی در این زمینه و با تمرکز صِرف بر اشتغالزایی در روستاها (بدون درنظر گرفتن استراتژی توسعه روستایی) توفیق چندانی بدست آورد (که پایدار و ماندگار نیز باشد). چون اشتغالزایی و کارآفرینی در فضایی مستعد رخ می دهد و بدون وجود آن فضا عملاً نمی توان متوقع موفقیتی پایدار بود. رویکردها و استراتژی های توسعه روستایی را اینگونه می توان تقسیم بندی نمود [۲۹]:
الف) رویکردهای فیزیکی کالبدی:
۱) استراتژی توسعه و بهبود زیرساخت های روستایی
زیرساخت های روستایی را می توان سرمایه های عمومی و اجتماعی روستاها دانست که بدین جهت توسعه این زیرساخت های اجتماعی, فیزیکی و نهادی باعث بهبود شرایط و کیفیت زندگی و معیشت مردم محلی و ارتقای کارایی زندگی اجتماعی و اقتصادی آنان خواهد شد. بعنوان مثال, توسعه زیرساخت های اجتماعی همچون تسهیلات و خدمات بهداشتی و آموزشی, باعث بهبود کیفیت توسعه روستایی چیست؟ منابع انسانی و افزایش توانایی های آنان (در جایگاه های فردی و اجتماعی) خواهد شد. منظور از ایجاد, توسعه و نگهداری زیرساخت های روستایی, صرفاً تزریق نهاده های سرمایه ای به یک جامعه با تولید سنتی نیست, بلکه هدف ایجاد سازوکارها, نهادها و مدیریت جدیدی است که در عمل نیازمند مشارکت وسیع روستاییان است. در واقع این استراتژی, با همکاری مردم می تواند به طور آگاهانه, ارادی و موفقیت آمیز از دوران طراحی, برنامه ریزی و سرمایه گذاری گذر کرده و به شرایط مطلوب پایدار وارد گردد.
ب) رویکردهای اقتصادی:
۱) استراتژی انقلاب سبز
این استراتژی دارای دو معنای به نسبه متفاوت است: یکی به معنی دگرگونی کلی در بخش کشاورزی است به طوریکه این تحول باعث کاهش کمبود مواد غذایی در کشور و مشکلات کشاورزی گردد. دیگری به معنی بهبود نباتات خاص (بویژه گسترش انواع بذرهای اصلاح شده گندم و برنج) و تولید زیاد آنان است. براساس مطالعات میسرا, انقلاب سبز باعث کاهش مهاجرت های روستایی نشده است و بعضاً باعث بروز اخلافاتی مابین نواحی روستایی (بخاطر بازده متفاوت زمین ها در این محصولات اساسی) نیز شده است (توضیحات بیشتری در بخش استراتژی های توسعه اقتصادی آمده است).
۲) استراتژی اصلاحات ارضی
اکثر کشورهای جهان, برای گذار از یک ساخت ارضی به ساختی دیگر, اصلاحات ارضی را در برنامه ریزی های توسعه روستایی خود گنجانده اند. به عبارت دیگر, تجدید ساختار تولید و توزیع مجدد منابع اقتصادی را از اهداف عمده برنامه های توسعه روستایی چیست؟ خویش قلمداد نموده اند. از دیدگاه بسیاری از صاحبنظران امر توسعه (همچون میردال و تودارو), اصلاحات ارضی کلید توسعه کشاورزی است. البته در بعضی موارد نیز, به دلیل ساماندهی نامناسب خدمات پشتیبانی و تخصیص اعتبارات موردنیاز, چیزی به درآمد زارعان خرده پا افزوده نمی شود.
۳) استراتژی صنعتی نمودن روستاها
اگرچه در این استراتژی, توسعه کشاورزی در فرآیند توسعه روستایی حایز اهمیت است اما در عین حال باید با توسعه فعالیت های صنعتی همراه شود. در بسیاری از کشورها (بخصوص آسیایی ها) صرفاً زراعت نمی تواند اشتغال کافی و بهره ور ایجاد نماید (ظرفیت زمین نیز محدود است) بدین جهت باید به ایجاد اشتغال سودآور غیرزراعی نیز پرداخت تا تفاوت درآمد شهرنشینان و روستانشینان افزایش نیافته و مهاجرت روستاییان به شهر کاهش یابد. در این راستا باید اقدامات ذیل صورت پذیرد: (الف) ایجاد مشاغل غیرزراعی و فعالیت های درآمدزا, (ب) رواج مراکز روستایی دست پایین. اهداف عمده این استراتژی را می توان اینگونه برشمرد:
▪ ایجاد اشتغال غیرکشاورزی برای روستاییان بیکار یا نیمه بیکار در یک منطقه
▪ همیاری در جلوگیری از جریان مهاجرت به مراکز شهری
▪ تقویت پایه های اقتصادی در مراکز روستایی
▪ استفاده کامل (بیشتر) از مهارت های موجود در یک ناحیه
▪ فرآوری تولیدات کشاورزی محلی
▪ تهیه نهاده های اساسی و کالاهای مصرفی برای کشاورزان و دیگر افراد محلی
بیشتر اینگونه صنایع روستایی در کسب وکارهای خرد (کوچک مقیاس) شکل می گیرند که می تواند بخش عمده ای از آن را صنایع دستی تشکیل دهد. توسعه روستایی چیست؟ این صنایع دستی می توانند از ابزارهای پیشرفته تر برای کار خود بهره برده و بدلیل سادگی و مقبولیت بیشتر در جوامع روستایی و امکانات اشتغالزایی بیشتر, کمک بیشتری به بهبود وضعیت روستاییان انجام دهند.
۴) استراتژی رفع نیازهای اساسی
این استراتژی در جستجوی اتخاذ شیوه ای است تا براساس آن نیازهای اساسی فقیرترین بخش از جمعیت روستایی را به درآمد و خدمات (در طول یک نسل), برطرف نماید. نیازهای اساسی شامل درآمد (کار مولد) و هم خدمات موردنیاز زندگی می شود. محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:
▪ تغییر معیار برنامه های اجرایی از ”رشد“ به سمت ”نیازهای اساسی“ که از طریق اشتغال و توزیع مجدد صورت می گیرد (به عبارت دیگر از ”رشد اقتصادی“ به ”توسعه اقتصادی“).
▪ چرخش از اهداف ذهنی به سمت اهداف عینی و واقعی
▪ کاهش بیکاری
از این رو رفع نیازهای اساسی تهیدستان, در کانون مرکزی این استراتژی قرار می گیرد و اهداف رشدمحور جای خود را اهداف مصرفی می دهند که در مناطق روستایی با سرمایه و واردات کمتری (نسبت به بخش شهری) قابل انجام هستند.
برای سرعت بخشیدن به این موضوع باید اقداماتی مانند؛ افزایش خدمات رفاهی، درمانی و آموزشی، با سرعت بیشتر اجرا شده و پرداخت یارانه به فعالیتهای کشاورزی در دستور کار مسئولین قرار گیرد.
همچنین مدیریت منابع آبهای زیر زمینی موضوعی است که برای بهبود وضعیت روستاها حائز اهمیت فراوان است، برای این منظور باید؛ ایجاد سازمان احیاء قنوات، ترویج و گسترش شبکه آبیاری تحت فشار، توجه به مهار آبهای سطحی و احداث سدهای زیرزمینی برای مهار منابع آبهای زیرزمینی و انتقال آب از مناطق پرآب به مناطق خشک و کم آب، در اولویت قرار گیرد.
علاوه بر موارد فوق، لازم است در این بخش نیز از واردات بیرویه محصولات و همچنین تجهیزات کشاورزی، جلوگیری و برخورد جدی و قاطعانه با قاچاقچیان و همچنین دلالان فعال در این عرصه، از طریق ایجاد سیستم نظارتی، بهبود فرآیند کاشت، داشت، برداشت، حمل و نقل و توزیع و نیز خدمات انبارداری و سردخانهای، با جدیت بیشتر در برنامهها گنجانده شود.
برای افزایش بهرهوری و ارتقاء میزان تولید، باید در مورد یکپارچهسازی زمینهای کشاورزی از طریق اقداماتی مانند؛ ایجاد و گسترش تعاونیهای تولیدی و نیز تعاونیهای خدمات روستایی، تسریع در مکانیزهسازی بخش کشاورزی، ساخت سردخانه و انبارهای چندمنظوره در روستاها و نیز خرید تضمینی محصولات تولیدی کشاورزان و قطع دست واسطهها، تدابیر لازم اندیشیده شود.
برای جلوگیری از تولید مازاد و هدر رفت تولیدات کشاورزان و به عبارت دیگر برای ایجاد تعادل در میزان عرضه و تقاضای محصولات کشاورزی، متناسب با نیاز صادراتی و مصرف سالانه داخلی، محاسبات دقیق انجام، و سیستمهای لازم برای اطلاعرسانی، طراحی و عملیاتی شود.
حمایت از مخترعان، مبتکرین و تولیدکنندگان محصولات و صنایع بالادستی و پاییندستی مرتبط با این حوزه و همچنین تلاش برای خودکفایی و استقلال در این زمینه و یا ترویج صنایع دستی و توسعه بنگاههای زودبازده در روستاها مورد توجه جدی قرار گیرد.
مهمتر از همه این موارد، اقداماتی است که باید برای تقویت و گسترش برنامههای آموزشی در این زمینه از طریق اقداماتی مانند؛ تربیت و اعزام مروج کشاورزی حرفهای یا بکارگیری سرباز مروج کشاورزی نوین و به ویژه ایجاد شبکه تلویزیونی تخصصی تحت عنوان؛ «شبکه روستا»، «شبکه سبز» یا «شبکه کشاورزی» و امثال آن صورت پذیرد.
همچنین ضرورت دارد با ایجاد مجتمعهای مناسب اداری، خدماتی، آموزشی و رفاهی، شرایط حضور نمایندگی برخی از دستگاههای دولتی و عمومی ذیربط با امور روستایی در روستاها (با اولویت به روستاهای بزرگ و مرکز دهستانها) و در نتیجه امکان تداوم روستائیان عزیز در روستاها نیز فراهم گردد.
به عبارت دیگر، توجه بیشتر به توزیع عادلانه ثروت در سطح کشور میتواند به تحقق این هدف، یعنی توسعه و پیشرفت روستاها کمک شایانی بنماید.
ضرورت توسعه روستایی و نقش آن در توسعه ملی/روستاها نقشی قابل توجهی در تامین امنیت غذایی و تولید ایفا میکنند
پیشینه توسعه بسیار وسیع است و دارای قدمتی همزمان با تغییرات طبیعی و اجتماعی در سطح کره زمین میباشد. از دیدگاه طبیعی، سابقه توسعه، همزمان با تحولات زمین شناسی است و از منظر اجتماعی برابر با ظهور جوامع بشری اولیه میباشد. در ابتدا بحث از توسعه بیشتر با اصطلاح تکامل و پیشرفت انجام میشد.
۲. انسان باوری: به این معنی که جامعه امروز ایده، یا اندیشه اصالت فرد و انسان را پذیرفته و ایده اصالت نجبا و اشراف را رها کرده است. بعبارت دیگر در دنیای مدرن وقتی کودکی به دنیا میآید. به همین اعتبار که این کودک از انسان زاییده شده، محترم است.
۳. آینده باوری: دو اندیشه علم باوری و انسان باوری با اندیشه سوم یعنی آینده باوری کامل شده است. در این اندیشه نگرش قدیمی به زندگی تغییر کرده است. در گذشته فردی که بدنیا میآمد این طور فکر میشد که از پیش سرنوشتش تعیین شده است. مثلا اگر پدر کشاورز بود فرزند هم به احتمال قریب به یقین باید کشاورز میشد. اگر پدر آهنگر بود فرزند باید آهنگر میشد و …، اما دنیای جدید این اندیشه را عوض کرده است.
آنچه امروزه در مورد توسعه در مناطق روستایی مطرح است، توسعه پایدار روستایی است. توسعه پایدار توسعهای است که بتواند نیازهای کنونی بشر را تامین کند بدون آن که توانهای محیطی و زیستی نسلهای آینده را در تامین نیازهایشان به مخاطره اندازد هدف اصلی توسعه پایدار، تامین نیازهای اساسی، بهبود و ارتقا سطح زندگی برای همه، حفظ و اداره بهتر اکوسیستمها و آیندهای امنتر و سعادتمندانهتر بیان میشود.
۲. مردمی که از توسعه سود میبرند باید بیشتر از مردمی باشند که از آن متضرر میشوند.
۳. توسعه باید دست کم مردم را نسبت به تامین حداقل نیازهای زندگیشان یا نیازهای ضروری زندگیشان مطمئن سازد.
۴. توسعه باید با نیازهای مردم هماهنگی و مطابقت داشته باشد.
۵. توسعه باید باعث تشویق خود اتکایی گردد.
۶. توسعه باید بهبود طولانی و مستمر را به ارمغان آورد.
۷. توسعه نباید باعث تخریب محیط زیست طبیعی باشد.
۲. تمرکز یافشرده کردن جمعیت در محیط روستایی، جهت پدید آوردن مراکز روستایی بزرگتر تا روستاییان بتوانند تحت پوشش شبکه خدمات قرار گرفته و در عین حال پوشش کافی جمعیتی برای استقرار صنایع در محیط روستایی فراهم آید.
۳. انتظام بخشیدن به زراعت و دامداری در محیط روستا
۴. تقویت کردن و تنوع بخشیدن به اشتغال غیر کشاورزی در محیط روستا
۵. توسعه تعاونیهای زراعی و دامداری در میان روستاییان
۶. توسعه اراضی اشباع در چارچوب نظام تعاونی جهت بالا بردن میزان تولید.
چرا توسعه روستایی همچنان حائز اهمیت است؟ در برخی محافل، توسعه روستایی موضوعی منسوخ شده تلقی میشود این بدان معنی نیست که از شیوع یا شدت فقر روستایی در کشورهای جهان سوم در سالهای اخیر کاسته شده است.
چنانکه میدانیم اقتصاد کشورهای جهان سوم از جمله کشور ما اغلب بر تولیدات کشاورزی متکی است؛ و فعالیتهای کشاورزی هم، غالبا در روستاها انجام میشود؛ لذا از یک طرف به خاطر بهبود بخشیدن به روشهای سنتی تولیدات کشاورزی و بهره برداری بهینه از زمین و منابع تولید و توزیع محصولات کشاورزی و متعاقب آن تخفیف گرسنگی و محو فقر و از طرف دیگر به منظور نو سازی اجتماعی و فرهنگی روستاها که خود منبعث از توجه به مسائل انسانی و ضرورتهای سیاسی است، موضوع توسعه روستایی و اهمیت آن آشکار میگردد و برای همین هم هست که گفته اند مشکلات آینده جهان سوم اعم از بیکاری، فقر، کمبود درآمد، گرسنگی، کمبود تولید و … باید در روستاها حل و فصل گردد.
۱. توسعه کشاورزی
۲. توزیع بهینه جمعیت
۳. استفاده از ظرفیتهای تولیدی
۴. باز سازی ظرفیتهای تولیدی
۵. باز سازی اقتصاد کشور
۶. عدالت اجتماعی، رفع فقر و محدودیتهای اجتماعی.
توسعه با شرایطی همراه است این شرایط عبارتند از:
۱. میزان زیاد و پایدار پس اندازهای داخلی
۲. سرمایه گذاری بخش عمدهای از آن پس اندازها در صنایعی که به جای فناوریهای کاراندوز از فناوریهای کاربر بهره گیرند
۳. میزان نسبتا آهسته رشد جمعیت
اساسا حوزههای روستایی به عنوان قاعده نظام سکونت و فعالیت ملی، نقش مهمی در توسعه ملی ایفا میکند، چرا که توسعه پایدار سرزمین در گرو پایداری نظام روستایی به عنوان زیر نظام تشکیل دهنده نظام سرزمین است، و پایداری فضاهای روستایی در ابعاد مختلف میتواند نقش موثری در توسعه منطقهای و ملی داشته باشد.
توسعه کشاورزی و توسعه روستایی محور اصلی توسعه ملی است، وی معتقد است که توسعه و رشد بخش کشاورزی به عنوان موتور و محرکه اصلی توسعه روستایی است و علت آن را اشتغال بیش از ۸۰ درصد جمعیت روستایی جهان سوم بطور مستقیم و غیر مستقیم در فعالیتهای کشاورزی میداند. در نظر تودارو توسعه ملی، به توسعه روستایی است چرا که ریشه تمامی مشکلات و مسائل عقب ماندگی مثل فقر، نابرابری در حال رشد، رشد سریع جمعیت و بیکاری فزاینده در مناطق روستایی قرار دارد.
نواحی روستایی بویژه از طریق تولیدات کشاورزی و صنایع دستی نقش مهمی در اقتصاد ملی دارند. رشد بالای بخش کشاورزی در سالهای اخیر نشان دهنده وجود ظرفیتهای بالقوه زیاد این بخش برای افزایش تولید و توسعه بیشتر است. این همه دستاوردهای بخش کشاورزی برای اقتصاد ملی در شرایطی است که سهم این بخش از کل منابع سرمایه گذاری شده دولت در ۳۰ سال گذشته همواره کمتر از ۶ درصد بوده است.
در بعد اجتماعی سکونت بیش از ۳۱ درصد جمعیت کشور در مناطق روستایی، همچنین وجود توانمندیهای فرهنگی، یادمانهای تاریخی، ساختارهای اجتماعی متنوع و کارآمد، نوع و شیوه زندگی منحصر به فرد روستایی با خصلت های، چون خودکفایی و توانمدی، قادرند ضمن ایجاد ثبات اجتماعی و فرهنگی و منطقه ای، در تحقق فرایند توسعه ملی کشور در بعد اجتماعی و فرهنگی مساعدت نمایند.
قوانین کشاورزی و زیست محیطی تاثیر زیادی بر توسعه نواحی روستایی دارد (Deunert، ۲۰۰۶). بنابراین نقش زیست محیطی روستا در تحقق اهداف توسعه ملی با قابلیتهای مناطق روستایی در جهت مقابله با بیابان زایی و خطرات ناشی از خشکسالی ها، مقابله با فرسایش و تخریب خاک، حفظ و نگهداری منابع طبیعی و نیز میکرو اقلیم ها، معنا مییابد.
ملاحظات امنیتی و سیاسی از دیگر نکاتی است که تاثیر و نقش توسعه روستایی را در توسعه ملی نمایان میسازد. به لحاظ امنیتی بهبود وضع زندگی روستاییان و نیز تثبیت جمعیت فضاها و نقاط روستایی بویژه در فضاهای خاص مانند سرحدات مرزی، حواشی دشت کویر، دشت لوت و مناطق شرقی و جنوبشرقی کشور نقش موثری در حفظ امنیت کشور خواهد داشت.
۱. توسعه روستاها نه تنها یک بحث حاشیهای و ساده نیست بلکه با توجه به نظر ((تودارو)) که توسعه ملی هر کشوری را در گروه توسعه روستایی آن کشور میداند، یک بحث مهم و حیاتی است لذا جهت توسعه پایدار ملی، هر کشوری نیازمند توسعه روستاها و توجه به روستا و روستایی میباشد.
۱-پیشگفتار
۲-نگرش وبرنامه ریزی روستا ها بعد از انقلاب
۳-آرمان گرایانه بودن برنامه های توسعه روستایی
۴-نتیجه گیری مقاله
۵-امنیت غذایی روستائیان
۶-مروری بر ادبیات موضوع
۷-منطقه مطالعه شده
۸-امنیت غذایی
۹-نگرش شناختی
۱۰-نگرش رفتاری
۱۱-فرهنگ تغذیه
۱۲-بازاریابی محصول شیر در مناطق روستایی
۱۳-شبکه های بازاریابی محصولات روستایی
۱۴-مطالعات بازاریابی
۱۵-گام هایی در زمینه انتخاب شبکه بازاریابی با معیارهای گوناگون
۱۶-رویکرد بازاریابی زمین مبنا یا جغرافیـایی
۱۷-مفاهیم اصلی تشکیل دهنده شبکه بازار یابی
۱۸-مطالعات بازاریابی شیر
۱۹-شاخص های موثر بربازاریابی شیر
۲۰-ارتقای سطح دانش کشاورزان
۲۱-توسعه مدیریت روستایی ایران با استفاده از رویکرد برنامه ریزی استراتژیک
۲۲-نظام مدیریت روستایی درایران
۲۳-مفهوم و تعریف مدیریت روستایی
۲۴-مدیریت روستایی در ایران
۲۵-رهیافت های نوین در توسعه روستایی
۲۶-برنامه ریزی راهبردی گردشگری روستایی
۲۷-گردشگری روستایی
۲۸-توسعه صنعت گردشگری در مناطق روستایی
۲۹-معرفی محدوده مطالعه شده
۳۰-تأثیرات پروژه های صنعتی بر توانمندسازی جوامع محلی
۳۱-شرایط اقتضایی پروژه های صنعتی
۳۲-دیدگاه ها و نظریه های توانمندی
دانلود و خرید ۲۵۰۰۰ تومان