تربیت مدیران در تراز جهانی
بهترین مدیران جهان از سه ویژگی مشترک بهره میبرند
مدیران بزرگ و موفق، به هنگام تصمیمگیریهای خود، در مسیر صداقت و اصول اخلاقی قدم برمیدارند. این رفتار در شخصیت آنها نهادینه شده و همه کسانی که در منصب مدیریت و رهبری قرار دارند، باید چنین رویکردی را پیش بگیرند. با اینکه رعایت اصول اخلاقی، امری منطقی به نظر میرسد اما مصداق آن در فضای امروزی به ندرت دیده میشود. اگر مدیری دارای شخصیت رهبری نباشد، ادامه مسیر به شکست منتهی خواهد شد. در این مقاله، عاملی را معرفی میکنیم که در بهبود شخصیت شما به منظور تبدیل شدن به یک مدیر بزرگ و موفق کمک خواهد کرد. این عامل مانند یک سلاح سری به کمکتان خواهد آمد و باعث برتری مسلم شما در رقابت با دیگران خواهد شد. این سلاح سری، کسب اعتماد دیگران است.
اهمیت اعتمادسازی
اگر وضعیت شرکتهای مختلف را مورد مطالعه قرار دهید، متوجه میشوید که میزان استعفای کارمندان، ریزش مشتریان، سرعت کم در انجام وظایف و هزینه زیاد برای اجرای فعالیتها در سازمانهایی با سطح اعتمادسازی پایین، بیشتر از دیگر نهادها است. بررسی مصاحبههای صورت گرفته در هنگام استعفای افراد نشان میدهد که این موضوع با سطح اعتمادسازی کم شرکتها ارتباط دارد. بسته به نوع موقعیت شغلی، یافتن جایگزین برای یک کارمند میتواند هزینهای معادل دو تا سه برابر حقوق سالانه آن فرد را در پی داشته باشد. از اینرو، از دست دادن منابع انسانی، بسیار هزینهبر خواهد بود.
مدیریت به شیوهی سنتی که در آن امور به سرانجام میرسند حتی به قیمت فشار بسیار زیاد بر نیروها و از دست دادنشان، دیگر امکانپذیر نیست. امروزه، محیطهای کاری به صورت غیر متمرکز، پراکنده، مجازی و با انعطافپذیری بالا هستند. در اقتصاد اجتماعی نوین، مقابله با چالشهای موجود در فضای کسب و کار، نیازمند سطح بالایی از خلاقیت، مشارکت، دانش و صد البته مهارتها است. تمرکز بر روی این موارد، میتواند باعث افزایش اعتمادسازی در یک سازمان شود.
حال که با اهمیت ایجاد اعتماد آشنا شدید، ابزار کاربردی برای دستیابی به آن را به شما معرفی خواهیم کرد. مدیرانی که سازمان تحت نظارت خود را با نمایش یک شخصیت قاطع و با به کارگیری اصول اخلاقی قوی هدایت کنند، اعتماد افراد دیگر را به سرعت کسب خواهند کرد. به این ترتیب، کارکنان مجموعه، مدیران دیگر و افراد ذینفع، آنها را به عنوان اشخاصی قابل اعتماد و قابل اتکا در نظر میگیرند. «چارلز گرین» (Charles Green)، یکی از نویسندگان مجله فوربز، اهمیت اعتمادسازی را اینگونه بیان میکند:
مدیران دیگر نمیتوانند اعتمادی به قدرت داشته باشند بلکه باید از این پس بر قدرت اعتماد اتکا کنند.
عوامل مؤثر در اعتمادسازی
در فرآیند اعتمادسازی هیچ روش سادهای وجود ندارد و این امر نیازمند طی کردن مسیری طولانی و پر پیچ و خم است. تلاش برای رشد شخصیت، اولین اقدام جهت قدم گذاشتن در این مسیر محسوب میشود. به این منظور باید علاوه بر انجام درست کارها، کارهای درست را نیز بارها و در طی زمان انجام دهید.
اگر واقعاً به دنبال رشد و پیشرفت هستید، باید سه نکته زیر را برای شروع کار در نظر داشته باشید. این سه نکته شما را در یادگیری نحوه ایجاد و بهرهگیری از قدرت اعتماد یاری خواهد کرد.
۱٫ همدلی با دیگران
چندین مطالعه صورت گرفته در حوزه مدیریتی نشان دادهاند که همدلی باعث بهبود عملکرد افراد میشود. مدیران بزرگی که رفع نیازهای دیگران را نسبت به نیازهای خود در اولویت قرار میدهند، همیشه تلاش میکنند تا کارکنان را درک کرده و با آنها همدردی کنند. این مدیران اصطلاحاً خود را جای دیگران میگذارند و صحبتهای آنها را بدون هیچ قضاوتی گوش میکنند. با این کار، افراد نه تنها به عنوان کارمند بلکه به عنوان انسانهایی در نظر گرفته میشوند که به دلیل پیشرفت شخصی و حرفهایشان، شایسته احترام و تقدیر تقدیر هستند. چنین رویکردی، منجر به اعتمادسازی بسیار گستردهای در محیط کار خواهد شد.
۲٫ گوش کردن به بازخوردها و نظرات
بسیاری از مدیران به شنیدن ایدهها، نظرات و بازخوردهای سازنده دیگران در مورد نحوه مدیریتشان تمایلی ندارند.
در چنین شرایطی، محیط کاری تبدیل به یک سیستم خودخواهانه خواهد شد. در طرف مقابل، مدیری که حرفهای دیگران را به خوبی میشنود، خود را در نظر دیگران به عنوان شخصی روشنفکر و قابل اتکا معرفی خواهد کرد. اینگونه مدیران، نیازهای افراد را به صورت مناسبی برطرف میکنند. آنها برای شفافسازی مسائل از دیگران سؤال میپرسند و برای درک بهتر شرایط، به پاسخها و نظرات آنها گوش میدهند. تمرکز این مدیران نه بر روی تکرار مسائل قدیمی بلکه بر روی آینده است. چنین رویکردی، منجر به ایجاد سریع اعتماد بین مدیر و زیردستانش میشود.
۳٫ پایین آمدن از مواضع قدرت
بررسی رفتار مدیران موفق نشان میدهد که اینگونه افراد معمولاً مواضع قدرت خود را نادیده میگیرند زیرا به افراد تیم خود و تواناییهای آنها اطمینان دارند. در این شرایط، پیش از اینکه افراد به دنبال ثابت کردن خود به مدیر باشند، اعتماد مانند هدیهای به آنها اعطا میشود. این مدیران با دست کشیدن از مواضع قدرت، اختیار تصمیمگیری در برخی از شرایط را نیز به دیگران میدهند. از اینرو، در چنین محیط کاری، به جای وجود فضای منفعل مدیر-زیردست، فضای فعال مدیر-مدیر برای رسیدن به موفقیت حکمفرما میشود.
در شرایط امروز بنگاهها به منظور اجرای استراتژی جهانی شدن نیاز مبرم به توسعه مدیران با قابلیتها و دیدگاههای جهانی دارند. بسیاری از بنگاهها دچار کمبود وجود مدیران با چنین قابلیتهایی هستند که این به محدودیتهای سرمایهای آنان بر نمیگردد. پیشبینی میشود که رقابت برای بهکارگیری مدیران ارشدی با چنین استعداد و قابلیتهایی در آینده در بنگاههای جهانی فزونی یابد. برای مثال ۸۵درصد از ۵۰۰ شرکت برتر فورچون اذعان کردهاند که به حد کفایت دارای مدیران جهانی نیستند. به رغم این واقعیات، بسیاری از مطالعات نشان داده است که بنگاهها، استراتژی جهانی شدن را در سیستمهای مالی، عملیات تولید و بازاریابی اتخاذ کردهاند اما در رابطه با مدیرانی با قابلیتهای جهانی اقدامات موثری انجام ندادهاند.
این چنین عرصه رقابتی، مردان خود را میطلبد، مردانی که از نظر دانش مجهز به علم روز، از نظر مهارت یک تکنیسین تمام عیار و از لحاظ عقیده در رسیدن به هدف با ایمان کامل هستند.
اینها مدیران یا رهبران در کلاس جهانی هستند، که افسار کاروان توسعه در کشورهای پیشرفته و سازمانهای مدرن را در دست دارند و خرد، مهارت و ایمان قلبی آنها قافله تمدن بشری را به پیش میراند.
بسیاری از شایستگیهای مدیران در مدلهای مختلف عموما مشابه بوده و بهرغم تفاوتهایی که در مفهومسازی، عنوانبندی یا طبقهبندی وجود دارد، میتوانند مشترک و دارای کاربرد جهانی باشند و تفاوت آنها فقط به اولویت و میزان اهمیت این شایستگیها در محیطهای مختلف بر میگردد،
فعالیت مدیران بهطور سنتی به شش دسته تقسیم می شود:
مدیریت منابع انسانی، مدیریت اجرایی، مدیریت استراتژیک، مدیریت بازاریابی، مدیریت مالی، مدیریت فناوری اطلاعات.
به اینها باید قدرت آنالیز و تصمیمگیری در مواقع بحرانی، آنالیز و ترکیب عناصر و ساخت مجموعههای یکپارچه تیمی، ایجاد وحدت، درک انسانی و تواناییهای اجتماعی را نیز افزود. در دنیای امروز، مدیران ارشد سازمانها به دنبال اهدافی نظیر در بالاترین رتبه جهانی قرارگرفتن، بالاترین درجه استاندارد و تعالی را کسب کردن، در بالاترین مقام بودن، در کمال خوشنامی و شهرت بودن، دارای بهترین کیفیت در سطح جهان و نظایر دیگر که در مفاهیم اصول مدیریت کلاس جهانی ذکر شده، به همراه دستیابی به دانش world class management (اشاره به سطح بسیار بالا و با کیفیت مدیریت)، world class manufacturing (اشاره به تولید محصول در بالاترین سطح استاندارد کیفیت) و world class research (اشاره به انجام تحقیق در بالاترین سطح کیفی ممکن)، در تلاش هستند تا در عرصه رقابتهای جهانی کشتی تحت رهبری خود را از تلاطم دریای خروشان نظام اقتصاد جهانی به سلامت به سمت ساحل امن هدایت کنند.
چنین سازمانهایی برای رسیدن به این مهم چه در سازمانهای تولیدی یا خدماتی نیازمند پرورش مدیران یا رهبران سازمانی جهانتراز هستند که هم اکنون برخی از دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بهخصوص در آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی مثل انگلیس و آلمان با برگزاری دورههایی در سطح PhD به تربیت این چنین افراد متخصص در حوزه مدیریت در کلاس جهانی میپردازند.
از اینرو به گفته دکترزاکونی(Robert Szakoney) مدیر مرکز تکنولوژی مدیریت در انستیتو تحقیقاتی شیکاگو در مقالهای با عنوان«مدیریت تحقیق و توسعه در کلاس جهانی۱»: گرچه بسیاری از مدیران سنتی فعال در شرکتهای صنعتی اعتقاد دارند که تحقیق و توسعه در بقا و رشد سازمان نقش مهمی دارد ولی بهدلیل مشکلات عمیق بین اعتقاد این مدیران به استفاده از نتایج تحقیق و توسعه و دانش اندک آنها برای مدیریت موثر بر بخشهای تحقیق و توسعه، سطح بخشهای تحقیق و توسعه این شرکتها به کلاس جهانی نرسیده است. او سپس در ادامه به شرح برخی از مختصات مدیران تحقیق و توسعه در کلاس جهانی میپردازد که مهمترین آنها به شرح زیر است:
۱- قدرت سوق دادن تحقیقات به سمت نیازهای اساسی سازمان
۲- قدرت شناسایی مشکلات مهم سازمان و اولویتگذاری آنها
۳- ارتباط تنگاتنگ آنها با پروسه تولید و ارائه خدمات
۴- تهیه یک دستورالعمل برای انتخاب، برنامهریزی، اجرا و انتقال نتایج حاصل از تحقیق و توسعه به بهرهوران
۵- ایجاد یک محیط مناسب در سازمان برای توسعه خلاقیت
۶- پیشرو بودن مدیریت ارشد شرکت در فعالیتهای تحقیق و توسعه
۷- تمرکز هر چه بیشتر فعالیتهای تحقیق و توسعه بر افزایش کیفیت خدمات و محصولات.
او در خاتمه به جدا نشدن مدیران تحقیق و توسعه از فعالیتهای تولید و بازرگانی مجددا تاکید میکند.
بهمنظور تحققبخشی توسعه سازمانها به تراز جهانی یکی از مفاهیم مهم، مفهوم مدیریت استراتژیک است که در اواخر دهه ۸۰ تولد و به سرعت در شرکتهای خصوصی مورد استفاده قرار گرفت که در این راستا متخصصان علم مدیریت در آن سالها تکنیک SWOT را برای تحلیل محیط پیرامونی تئوریزه کردند.
همچنین علم آیندهنگاری (Fore-sighting) سالها قبل بهوسیله نخبگان کشورهای اروپایی وآمریکایی برای ترسیم آینده تکنولوژیک کشورها و تمرکز صحیح منابع مورد استفاده قرار گرفته شد که با توسعه دانش مدیران درخصوص مدیریت استراتژیک، تکنیک آیندهنگاری نیز تحول یافت و تکنیک STEEP-V که بسیار مشابه SWOT بود برای سنجش مختصات داخلی (اعم از قدرت و ضعف) و عوامل محیط پیرامون (فرصتها و تحلیلها) بهکار رفت با این تفاوت که نسبت به SWOT توجه بیشتری به تحولات و روندهای جهانی داشت.
برای قرار گرفتن در سطح تراز جهانی، باید به تحولات سیاسی جهانی نیز آگاهی داشته، آنها را در تنظیم و انتخاب استراتژیها دخالت داد(به شکل فرصت یا تهدید)، از تحولات نوین علم مدیریت و ظهور تکنولوژیها و تکنیکهای جدید در این عرصه کاملا آگاهی داشته و آنها را در اسرع وقت و به طرز مناسب بهکار گیرند، نظام ارتباطات و جذب اطلاعات از منابع موثق را بهبود داده و ساختار داخلی شرکت را با توجه به شایستگیهای آن، استقرار استانداردهای روز و توجه به اصول بهرهوری و نهایتا استحکام سازمان متناسب با تغییرات جهان پیرامونی در حوزه پیدایش نیازهای جدید، منفعلانه در هدایت سازمان به دستیابی اهداف با بهکارگیری درست منابع در حفظ منافع سازمان، گام برداشت.
تردیدی نیست که یک مدیر در کلاس جهانی باید کاملا در زمینه قوانین و استانداردهای ملی و بینالمللی دارای اطلاعات و دانش کافی بوده و در عین حال از مشاوره با کارشناسان زبده دریغ نورزد.
یک مدیر در کلاس جهانی باید درخصوص کاربرد بقیه تکنیکها دارای اطلاعات عمومی بسیار بالا و نهایتا درخصوص نحوه استفاده از تکنیکهای مدیریتی روز، ماهرترین فرد سازمان باشد.
آنچه یک مدیر را بر تخت پادشاهی کلاس جهانی مینشاند استفاده از تمامی دانش، اطلاعات و تکنیکهای روز و اتخاذ بهترین تصمیم در مناسبترین زمان است.
ارتقاء استاندارد زندگی در جامعه ، مستلزم بهبود و ارتقاء کیفیت مدیریت در سازمان های اقتصادی و اجتماعی است.
توسعه کشور نیاز به مدیران آموزش دیده ای دارد که بتواند آموزه های خود را با بازنگری های مستمر علمی و تجربی دنیا سازگار کرده بهره وری را افزایش دهد و بویژه در بخش بازرگانی و تجاری با بکارگیری ظرفیت ها و امکانات موجود،کالا و خدمات بیشتری تولیدکند.
در حال حاضر نقش بنگاه ها و سازمان ها در اقتصاد کشورها، به ویژه از دیدگاه اشتغال زایی و سهمی که در توسعه دارند روز به روز بیشتر شناخته می شود. این بنگاه ها عمدتا نیازمند حمایت های مراکز آموزشی در حوزه خدمات آموزشی برای تربیت مدیران کاردان و تحویل آنان به جامعه است که ضمن افزایش بهره وری، به تبع خود، سوددهی متوازن و بیشترآنها را نیز به همراه خواهد داشت.
بنگاه های کوچک و متوسط کشورمان با تهدیدات ناشی از اثرات جهانی شدن نیز مواجه اند و این موضوع باید در برنامه ریزی مدیران آنها به طور جدی مورد توجه قرار گیرد. مقابله با آثار ناشی از جهانی شدن ، قابلیت هایی برای مدیران اقتضا می کند که عمده درمدیران بنگاه های کوچک و متوسط کمتر می توان آن را جستجو کرد. کسب این قابلیت ها نه تنها به برخورداری از تجربیات ذی قیمت نیاز دارد بلکه عمدتا وابسته به آموزش های تخصصی مدیران است.
مدیریت دارای دو بعد علم و هنر است ، به این معنی که گاهی افرادی را مشاهده می کنیم که دارای اطلاعات بسیار زیادی در خصوص تکنیک ها و تئوری های مدیریتی هستند . ولی قابلیت به عمل در آوردن آنها و توانایی در بکارگیری توانمندی های علمی خویش را ندارند و در یک جمله اطلاعات مدیریتی خوبی دارند ولی مدیر خوبی نیستند. لذا نمی توان این ادعا را داشت که چنانچه تکنیک های مدیریتی را خوب آموختیم ، لزوماً مدیر خوبی هستیم، زیرا مهارت های ضروری و رفتاری شخصی دراین زمینه بسیار موثر است. بنابراین شایسته است که افراد در حوزه کاری خود از فنون آن آگاهی کسب نمایند، زیرا این مساله دربازارهایی که رقابت شدیدتری در آنها وجود دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
این فایل با رویکرد جدید به مدیریت منابع انسانی بین الملل نگریسته وشامل محور های زیز می باشد
۱-چرا مدیران در تراز جهانی باید تربیت شوند
۲-مدیریت استراتژیک منابع انسانی و جهانی شدن
۳-پیشینه تاریخی جهانی شدن
۴-نگرش مفهومی به جهانی شدن
۵-جهانی سازی مدیریت منابع انسانی
۶-پرورش رهبر در مذاکرات جهانی
۷-تعلیم و تربیت مدیران عمومی
۸-نقش در حال تغییر منابع انسانی
۹-چالش های سازمان ها در فرآیند جهانی شدن
۱۰-چالش های آینده فرا روی مدیریت
۱۱-ظرفیت سازی در عصر جهانی شدن
۱۲-ظرفیت سازی از دید برنامه توسعه ملل متحد
۱۳-چشم انداز پیش روی مدیران منابع انسانی در مرحله جهانی شدن
۱۴-زمینه ای برای مدیریت منابع انسانی
۱۵-شرکت های چند ملیتی
۱۶-ساختار شرکت های فراملی
۱۷-وحدت و کثرت در شرکت های فرا ملی
۱۸-علل اساسی حضور شرکت های فرا ملی در کشورهای درحال توسعه
۱۹-رفتار دولت ها با شرکت های فراملی
۲۰-جهانی شدن مدیریت منابع انسانی
۲۱-پیامدهای جهانی شدن مدیریت منابع انسانی
۲۲-مدیریت منابع انسانی در کشورهای منتخب
۲۳-جهانی شدن انگلستان
۲۴-مدیریت منابع انسانی در لیتوانی-و ژاپن
امید است این فایل مورد استفاده اندیشمندان ،صاحب کسب و کارها،و پژوهشگران و دانشجویان قرار گیرد
با قیمت مناسب ۳۰۰۰ تومان