برندسازی درکسب وکار،کلید طلایی و رمز موفقیت در مدیریت ذائقه مشتریان و ماندگاری دربازار امروز
برندینگ یا همان برند سازی یکی از مهمترین ابعاد هر کسبوکاری، کوچک یا بزرگ، خردهفروش یا بی تو بی است. در بازار رقابتی امروز، استراتژی برند قوی و مؤثر، مزیت عمدهای به شمار میرود. اما برند سازی واقعا چه معنایی دارد و چگونه بر کسبوکار شما اثر میگذارد؟
به زبان ساده، برندِ شما، اعتبار شما در نزد مشتری است. برند به مشتریان شما میگوید که چه انتظاری از محصولات و خدمات شما داشته باشند و اینکه تفاوت آنچه شما ارائه میدهید با آنچه رقبایتان عرضه میکنند، چیست. برندِ شما، برآیندی از شخصیت فعلی شما، شخصیتی که میخواهید باشید و برداشت دیگران از شخصیت شما است. در این مقاله درباره اصول اولیهی برند سازی بیشتر میخوانید.
در این نوشتار مطالب ارزشمندی از صاحب نظران بازاریابی و برندسازی ،داده پردازی و تدوین شده است که در قالب ۱۷۹ اسلاید تخصصی ودر زمینه رمز موفقیت برند های مطرح جهانی به صورت مطالعه موردی استفاده شده است و می تواند مورد استفاده تمامی عزیزان اعم از مدیران کسب وکار ،مشاوران بازاریابی و فروش و هم چنین دانشجوان،استاد و پژوهشگران ارجمند قرار گیرد
با سپاس و احترام
دکتر محرم غفاری
آیا شما در صنعت خود، یک نوآور تکرو و مستقل هستید یا بازیگری باتجربه و قابل اعتماد؟ آیا محصول شما، محصولی گرانقیمت و با کیفیت بالا است، یا ارزان اما با ارزش بالا؟ شما نمیتوانید در هر دوی این دستهها جا بگیرید؛ همانطور که نمیتوانید خواستهی همهی مردم را برآورده کنید! شخصیت شما و کسبوکارتان بر اساس اینکه مشتریان هدفتان از شما چه میخواهند، شکل میگیرد.
لوگو (نشان تجاری)، بنیان و پایهی برند شما را تشکیل میدهد. سایت اینترنتی، بستهبندی و ابزارهای تبلیغاتی، که همگی باید مکمل و یکپارچه با لوگوی شما باشند، همگی منتقلکنندهی برند شما هستند.
استراتژی برند و ارزش آن
استراتژی برند یعنی تعیین اینکه چه چیز را، چگونه، در کجا، و به چه کسی ارائه میکنید؛ به عبارت دیگر یعنی برنامهی شما برای انتقال پیام برندتان. جایی که تبلیغات خود را ارائه میکنید، کانالهای توزیع، آنچه در قالب کلمات و تصاویر منتشر میکنید، همگی بخشی از استراتژی برند هستند.
برند سازی استراتژیک به شکلی پایدار، منجر به شکلگیری یک برند قدرتمند میشود که به معنای ارزش افزودهی بیشترِ محصولات و خدمات کسبوکار شما است که به شما امکان میدهد در مقایسه با موارد مشابه موجود، قیمت بالاتری برای محصولات و خدمات خود در نظر بگیرید. کوکاکولا در مقابل سایر نوشابههای رایج مثالی روشن در این باره است. چون کوکاکولا یک برند قدرتمند است، قیمت بالاتری برای محصولاتش تعیین میکند؛ مردم هم حاضرند این قیمت را بپردازند.
برندسازی (Branding) چیست؟ ۷ تکنیک برندینگ برای مبتدی ها
برندینگ یا همان برندسازی (Branding) یکی از مهمترین اصول هر کسبوکاری است که استراتژی ها و اصول خاص خود را دارد ، دانستن این اصول برای هر بیزینسی الزامی است. هر کس به فراخور حال خود و به تناسب نیاز خود تعریف برند و برندسازی را تغییر داده است. به زبان ساده، برند شما در واقع اعتبار شما در نزد مشتری است. برند به مشتریان شما میگوید که چه انتظاری از محصولات و خدمات شما داشته باشند. برند شما، در واقع شخصیت فعلی شما است. در این مقاله درباره اصول اولیهی برند سازی بیشتر میخوانید. در بازار رقابتی امروز، استراتژی برند قوی و مؤثر، مزیت عمدهای به شمار میرود. اما برندسازی واقعا چه معنایی دارد و چگونه بر کسبوکار شما اثر میگذارد؟ چگونه برندسازی کنیم؟ مقدمات برند سازی چیست؟ برای برند سازی چه باید کرد؟ قوانین برندسازی چیست؟
برندینگ یا برندسازی چیست
برندسازی یا برندینگ فرآیندی است که در آن شما نام برند خود را برای مخاطبین معنا می کنید. برندسازی یعنی تلاش برای رسیدن به معروفیت و محبوبیت. این موارد می تواند برای یک کسب و کار یا یا برای یک شخص باشد که در آن شهرت و اعتبار مدنظر است. فرآیند برندسازی به روش های مختلفی انجام میشود اما هدف نهایی آن تنها آگاهی مردم نسبت به نام و برند شما است.
استراتژی برند سازی چیست ؟
استراتژی برندسازی طرحی است که اهدافی خاص و بلندمدت را در برمی گیرد و می تواند با تکامل و بهبود یک برند موفق حاصل شود و مجموعی از اجزای بنیانی شرکت شما آن را قابل شناسایی می سازد. یک استراتژی مشخص و قابل اجرا بر روی تمام جوانب یک کسب و کار تاثیرگذار است و به طور مستقیم با نیازهای مشتری احساسات و محیط رقابتی مرتبط است.
اجازه بدهید اول از همه بزرگ ترین تصور اشتباه در مورد استراتژی برندسازی را برایتان شفاف سازی کنیم . برند شما صرفا محصول, لوگو, وب سایت و یا نام شما نیست. در حقیقت برند شما بسیار بیشتر از آن هاست. مفهوم برند شاید کمی غیر ملموس باشد ولی به همان اندازه سخت است که برندهای قدرتمند و متوسط را بتوان از هم جدا کرد و تشخیص داد.
بنابراین برای کمک به شما در مبحث برندسازی که اکثر بازاریابان آن را بیشتر شبیه یک هنر می دانند تا یک کار علمی، ما مبحث جامع استراتژی برند سازی را به هفت قسمت اساسی تقسیم بندی کرده ایم که می تواند برای بقای شرکت شما در طول سالیان دراز مفید باشد .
۷ عنصر برای یک استراتژی جامع برندسازی:
- هدف
هر برندی وعده می دهد ولی در بازار که اعتماد مشتری پایین هست و در نظر گرفتن بودجه برای مشتری بسیار حائز اهمیت است تنها وعده ی داد شده نیست که یک برند را از برند دیگری متمایز می سازد.بلکه داشتن یک هدف مشخص هست. (آلن آدامسون , رئیس طراحی و مشاوربرندسازی شرکت Landor Associates). در هنگام تعیین موقعیت برند خود, فهمیدن آن چه که برند شما دقیقا وعده می دهد بسیار مهم است.
دانستن این که چرا هر روز از خواب بیدار می شوید و به سر کار می روید بسیار مهم است .به عبارت دیگر هدف شما باید خاص و مشخص باشد زیرا داشتن هدف مشخص هست که بین شما و رقبای شما تمایز ایجاد می کند.
چگونه می توانید هدف کسب و کار خود را تعریف کنید؟
بر اساس وب سایت Business strategy insider هدف کسب و کار را می توان به دو روش تعریف کرد.
- کارکردی : این مفهوم به ارزیابی موفقیت از منظر منطق آنی و تجاری متمرکز است .به عنوان مثال هدف کسب و کار شما این است که درآمد کسب کنید .
- هدفمند :این مفهوم به موفقیتی تاکید دارد که با توانایی درآمدزایی و ایجاد بهبود در شرایط زندگی مرتبط است .
اگر چه کسب درآمد برای هر کسب و کاری مطمئنا بسیار مهم هست ولی ما برندهایی را تحسین می کنیم که تمایل دارند به چیزی بیش تر از سودآوری دست بیابند مانند IKEA چشم انداز کاری IKEA فقط فروش مبلمان نیست بلکه ایجاد یک زندگی روزمره ی بهتر هست.
این رویکرد برای مشتریان بالقوه جذاب است چون نشان دهنده ی تعهد کسب وکار برای ارائه ی ارزشی فراتر از صرفا کسب درآمد و فروش هست. وقتی هدف کسب وکار خود را تعریف می کنید این مثال را همیشه در ذهن خود داشته باشید : اگرچه کسب درآمد یک اولویت مهم برای همه ی کسب وکارها است ولی این مفهوم به تنهایی کافی نیست تا بتواند برند شما را در صنعت خود از دیگر رقبا متمایز سازد.
توصیه ما چیست؟ کمی عمیق تر به موضوع نگاه کنید اگر شما نیاز به یک الهام دارید برندهایی را که تحسین می کنید بررسی کنید و ببینید که چشم انداز و ماموریت کسب و کار آن ها چگونه تعریف شده است.
- ثبات (یکپارچگی)
نکته ی اصلی در مورد یک پارچگی این است که از صحبت کردن در مورد چیزهایی که ارتباطی با برند شما ندارند و باعث بهبود و ارتقای برند مورد نظر نمی شود خودداری کرد. عکس جدیدی به صفحه ی فیس بوک کسب و کارتان اضافه کردید؟برای شرکت شما چه معنایی دارد؟آیا با پیغام شما مطابقت دارد؟ یا صرفا یک چیز بامزه بود که به طورکاملا صریح و روشن مخاطبان شما را گمراه کند؟
در تلاش برای ایجاد یک پلت فرم برای برند خود , باید مطمئن باشید که تمام پیغام های شما یک پارچه هستند . در نهایت ,این ثبات و یکپارچگی برای هر چه بیش تر شناخته شدن برند شما کمک می کند. که این امر نیز به نوبه ی خود منجر به وفاداری مشتری می شود . برای دیدن یک نمونه ی عالی از یکپارچگی و ثبات بیایید نگاهی به برند کوکا کولا (coca cola) بیندازیم.
برند کوکاکولا (coca cola)
در نتیجه ی تعهد این برند به یکپارچگی , تمام المان های بازاریابی این برند با یکدیگر هماهنگ هستند که این امر باعث شده است به یکی از شناخته شده ترین برندهای جهانی تبدیل شود . برای مثال حتی در سطح حساب های کاربری خود در رسانه های اجتماعی , یکپارچگی تمام مطالب و برند کاملا واضح است.
برای جلوگیری از ترک مشتریان بالقوه باید سعی کنید قسمت هایی از کسب وکارتان را که با یکدیگر غیرمرتبط است یک پارچه و هماهنگ سازید. مزایای ایجاد یک شیوه نامه (style guide) را در نظر بگیرید .یک شیوه نامه میتواند شامل هر چیزی باشد , از تن صدایی که شما استفاده می کنید تا طیف رنگهایی که شما برای جایگاه یابی محصولات وخدمات خود به کار خواهید گرفت .با صرف زمان برای تعریف و توافق روی این نکات وملاحظات برند شما سودآور خواهد بود .
- هیجانات
مشتری ها همیشه منطقی تصمیم گیری نمی کنند .چگونه میتوانید این مساله را که فردی هزاران دلار بیش تر برای خرید موتورسیکلت Harley (هارلی) پرداخت کرده است را توضیح بدهید؟ در حالی که می توانست با بودجه ی خیلی کمتر موتورسیکلتی به همان خوبی بخرد.
آنجا یک صدای احساسی بوده که زمزمه می کرده : هارلی بخرید. ولی چرا؟ هارلی دیویدسون با ایجاد یک انجمن برای برند خود از برندسازی عاطفی استفاده می کند .این انجمن با نام (HOG (Harley owner groups , صاحبان موتورسیکلت هارلی , برای ارتباط دادن مشتریان خود با برندشان و هم چنین برای ارتباط مشتری هایشان با یکدیگر شکل گرفته است .
هارلی دیویدسون با فراهم آوردن فرصتی برای مشتریانش برای این که احساس کنند بخشی از یک گروه و اجتماع بزرگتری هستند تا این که فقط تعدادی موتورسوار ساده باشند توانست موقعیت خود را به گونه ای تثبیت کند که برای کسانی که می خواهند موتورسیکلت بخرند تبدیل به یک انتخاب آشکار شود.
چرا؟چون انسان ها یک تمایل ذاتی برای ایجاد روابط دارند .
تحقیقات دو روانشناس:
(Roy Baumeister and Mark Leary) به بهترین شکل این نیاز را در فرضیه ی “تعلق خاطر ” بیان می کند که می گوید :انسان ها یک نیاز اساسی روانشناختی دارند که احساس کنند با دیگران در ارتباط هستند واین که پیوندهای دلسوزانه ومحبت آمیز در روابط صمیمی , مهم ترین بخش رفتار های انسانی هست . ناگفته نماند تعلق خاطر, نیاز به عشق ,محبت و حضور در گروه ها مستقیما در وسط سلسله مراتب نیازهای مازلو (هرم مازلو ) قرار می گیرد که هدف آن دسته بندی نیازهای مختلف انسان است.
درسی که باید آموخت ؟
برای ارتباط برقرار کردن با مشتریان خود در سطحی عمیق تر وعاطفی تر راهی پیدا کنید. آیا به آن ها آرامش می دهید ؟ آیا به آنها این حس را می دهید که جزئی از خانواده هستند؟ آیا زندگی را آسان تر می کنید؟
از محرک های عاطفی مانند این ها برای تقویت روابط و وفادار ماندن مشتری استفاده کنید.
- انعطاف پذیری
در دنیایی که سریع در حال تغییر هست بازاریابان برای حفظ ارتباط باید انعطاف پذیر باشند. از طرف دیگر انعطاف پذیر بودن باعث می شود تا در مورد کمپین های خود خلاق باشید. ممکن است بگویید , یک دقیقه صبر کنید .چگونه می توان در عین یکپارچگی , انعطاف پذیر نیز باشیم؟
سوال خوبیست .در حالی که هدف یکپارچگی و ثبات , ایجاد استاندارد برای برند شماست. انعطاف پذیری شما را قادر می سازد که تعدیلاتی ایجاد کنید که باعث ایجاد علاقه شود و رویکرد شما را نسبت به رقیبان تان متمایز سازد. به عبارت دیگر برنامه بازاریابی مبتنی بر هویت برند به ثبات و یکپارچگی کافی نیاز دارند تا قابل شناسایی باشند و در عین حال برای به روز ماندن نیاز به تنوع کافی دارد. (کوین بودلمن , رئیس peopledesign)
یک نمونه ی عالی از این نوع تعادل استراتژیک برند Old spice هست. این روزها Old spice یکی از بهترین نمونه های بازاریابی موفق هست. با این حال تا همین اواخر این برند برای اکثر پدران و مردها برند ناشناخته ای بود اما امروزه یکی از محبوب ترین برندها برای تمام آقایان در هر سنی است .
رمز این موفقیت چیست؟ انعطاف پذیری
با پی بردن به این امر که برای تامین جایگاه خود در بازار باید کاری انجام داد , old spice با Wieden+Kennedy همکاری کرد تا بتواند جایگاه برند خود را برای مشتریان جدید فراهم سازد . بین تبلیغات جدید, یک وب سایت جدید , بسته بندی جدید و محصولاتی با نام جدید old spice موفق شد تا توجه نسل جدید و جوان را با پیشرفت های استراتژیک به خود جلب کند.
بنابراین اگر تاکتیک های قدیمی شما دیگر کارایی ندارند , نگران تغییر آن ها نباشید. این مفهوم که چون این تاکتیک ها در گذشته کارایی داشته به این معنی نیست که اکنون هم باید کارایی مورد نظر را داشته باشد. از فرصت استفاده کنید تا طرفداران خود را به روش های جدید و نو به کسب و کارتان متعهد سازید. آیا برند شما می تواند شراکت و همکاری هایی خارج از روال همیشگی و خارج از چارچوب همیشگی ایجاد نماید؟ آیا محصول شما ویژگی هایی دارد که هیچگاه آن ها را به طور برجسته بیان نکرده اید؟ برای ارتباط با مشتریان جدید ازنکات بیان شده استفاد کنید و به مشتریان قدیمی خود یادآور شوید که چرا آن ها شما را دوست دارند؟
- مشارکت کارکنان
همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم اگر می خواهید برند شما شناخته شود دست یافتن به حس یکپارچگی و ثبات بسیار مهم است .در حالی که یک شیوه نامه می تواند به شما کمک کند تا به یک تجربه ی دیجیتالی منسجم دست یابید به همان اندازه نیز مهم است کارکنان شما از نحوه ی برقراری ارتباط با مشتری ها و پرزنت کردن برند آگاه باشند.
اگر برند شما در تعاملات توئیتری خود شوخ طبع هست , پس منطقی نخواهد بود که وقتی مشتری با شما تماس می گیرد با یک نماینده ی بدخلق و تند خو در ارتباط باشند .درست است؟
برای جلوگیری از چنین تجربه ی ناسازگاری به رویکرد zappos توجه کنید . اگر تا به حال با نماینده ی خدمات مشتری zappos در ارتباط بوده باشید می دانید من در باره ی چه چیزی صحبت می کنم. zappos چنان متعهد هست که اطمینان حاصل می کند نه تنها برند خود بلکه تمامی برندهادر تعاملات انسانی و دیجیتالی یکپارچه باقی می مانند. تا جایی که آن ها یک دپارتمان اختصاصی برای این امر اختصاص داده اند که Zappos insider نام دارد. تمام کارمندان آن مجموعه به ارزش های اصلی خود و کمک به سایر شرکت ها در همین رویکرد پایبند هستند و شهرت زیادی در زمینه ی خدمات به مشتریان ایجاد کرده اند .
- وفاداری
اگر در موقعیتی هستید که انسان هایی شرکت و برند شما را دوست دارند نسبت به این مساله بی تفاوت نباشید و پاداشی را برای دوست داشتن آن ها در نظر بگیرید. این مشتریان حسن نیت خود را برای نوشتن در مورد شما , توصیه کردن شما به دوستان خود و مانند سفیر برند شما رفتار کردن را انجام داده اند. ترویج وفاداری زود هنگام این افراد باعث بازگشت بیشتر مشتری و سود بیش تر برای کسب وکار شما خواهد بود . بعضی اوقات تنها چیزی که نیاز هست فقط یک تشکر کردن هست ولی بعضی اوقات بهتر است فراتر بروید و برای آن ها یک نامه ی شخصی بنویسید. یا برایشان اشانتیون بفرستید و از آن ها بخواهید نظرات خود را بنویسند و آن ها را در وب سایت خود به طور برجسته ثبت کنید.
هنگامی که ما در Hubspot به ۱۵۰۰۰ نفر مشتری دست یافتیم می خواستیم در ضمن صادق ماندن نسبت به برندمان به شکل با شکوهی ازاین افراد تشکر کنیم .بنابراین ۱۵۰۰۰ توپ نارنجی رنگ پینگ پنگ را از بالکن طبقه ی چهارم شرکت رها کردیم و عبارت از شما متشکریم توسط بادکنک های متالیک بزرگ شکل گرفت. اگر چه ممکن است برای برخی از افراد کمی غیر عادی و غیر معقول به نظر برسد ولی برای کسانی که برند ما را می شناسند این ژست مفهوم کاملی داشت .
وفاداری بخش مهمی ازهر برندسای هست مخصوصا اگر به دنبال پشتیبانی سازمان فروش خود باشید. در پایان روز برجسته ساختن یک رابطه ی مثبت بین شما و مشتریان موجود, شرایط را برای همکاری مشتریان دارای پتانسیلی که قصد همکاری با شما را دارند فراهم می سازد.
- آگاهی رقابتی
برای بهبود استراتژی خود و ایجاد ارزش بیش تر برای برند خود از رقابت به عنوان یک چالش بهره ببرید. شما دقیقا در کسب و کار مشابه هستید و به دنبال همان مشتریان هستید.درست است؟ پس ببینید رقیبان شما چه کارهایی انجام می دهند. برخی از تاکتیک های آن ها موفق بوده؟ و برخی از آن ها شکست خورده اند؟
موقعیت برند خود را بر اساس تجربه آن ها به منظور بهبود هر چه بیش تر شرکت و کسب وکارتان تنظیم کنید. یک مثال عالی از چگونگی بهبود برند خود با یادگیری از طریق رقبا برند Pizza Hut هست. وقتی یک نفر که عاشق پیتزا بود در توئیتر خود سوالی ایجاد کرد .پیتزا هات فرصت را از دست نداد و در عرض چند دقیقه پاسخ دوستانه ای به این سوال داد قبل از اینکه Dominos Pizza حتی فرصتی برای صحبت کردن در این مورد پیدا کند . اگر Dominos رقیب هایش را زیر نظر بگیرد , می داند دفعه ی بعد اگرچنین وضعیتی پیش آید چه اقدامی بکند .
مشتریان Hubspot با استفاده از اپلیکیشن social Monitoring می توانند به راحتی از منشن های رقبا در رسانه های اجتماعی اطلاع پیدا کنند . اگر چه هماهنگ ماندن با استراتژی های رقبا برای بهبود برندتان مهم هست ولی اجازه ندهید هر کاری که انجام می دهید را عینا کپی کنند. مطمئنا شما مانند تعداد زیادی از شرکت های دیگر محصول یا خدمات مشابهی را می فروشید اما برای این که برند شما منحصر به فرد هست شما در این کسب وکار هستید وتجارت می کنید . با هرحرکتی که رقیب شما عینا انجام می دهد این وجه تمایز را از دست می دهید.
در انتها باید بگوییم که مبحث برندینگ بسیار گسترده هست. دوره برند سازی که بسیاری از موسسات معتبر برگزار می کنند شامل ده ها سرفصل است. ما پیشنهاد می کنیم کتاب اصول برند سازی را مطالعه نمایید که شامل اطلاعات مفیدی راجع به برندینگ، اصول اولیه برند سازی و اهمیت برندسازی است.
برندینگ چیست؟
برندینگ یا برندسازی به تمام اقداماتی گفته میشود که کسبوکارها انجام میدهند تا تصویری برجسته از محصول، خدمت و مجموعۀ خود در ذهن مخاطبان بسازند. این استراتژی هویتی انسانی – با ویژگیهای رفتاری و ظاهری خاص خود – به شرکتها میبخشد و ارتباطی حسی بین آنها و مشتریان شکل میدهد.
توجه: مراحل برندسازی یک محصول متفاوت است؛ چراکه شما هنگام برندینگ محصول، یک محصول مشخص را در نوک پیکان تمام کمپینهای تبلیغاتی و بازاریابی قرار میدهید؛ ولی در برندینگ شرکتی، طیف وسیعی از محصولات و خدمات به نام شرکت ارائهدهنده درگیرند.
احتمالاً بهعنوان یک کسی که دستی بر آتش کسبوکار دارد اطلاعات زیادی در رابطه با کسبوکار خود و حوزهای که در آن فعالیت میکنید دارید، اما هیچ بعید نیست که نتوانید تعریف دقیقی از «برند» و «برندینگ» ارائه بدهید. البته غیرممکن است که بارها و بارها این کلمات را نشنیده باشید و یک درک کلی از آنها در ذهنتان شکل نگرفته باشد، اما پیادهسازی صحیح سیاستهای برندینگ بدون درک دقیق چنین مفاهیمی دور از ذهن به نظر میرسد. لذا در ادامه این مطلب با ما همراه باشید تا شما را با برند و برندینگ و مفاهیم مرتبط با آنها آشنا کنیم.
برندینگ چیست؟
«برند» یک نام، نشان یا مؤلفه متمایزکننده است که در شناسایی یک شرکت یا محصول از سایر موارد مشابه به مخاطب کمک میکند. در واقع، امروزه دیگر صرفاً خود محصولِ ملموس تنها دلیل برای خرید مردم نیست؛ بلکه محصول تنها بخشی از برند است و مردم عملاً برند را خریداری میکنند. بهعنوان مثال، آیا حاضرید قوطی نوشابهای را خریداری کنید که هیچ نام و نشانی از یکی از برندهایی که میشناسید و به آن اعتماد دارید ندارد؟
بازار پر از محصولات مشابه است؛ برای اینکه بتوان محصولی را متمایز نشان داد باید به آن هویت بدهیم. استفاده از مواردی مانند نام، نماد یا لوگو، رنگهای خاص و مؤلفههای دیگر در راستای همین هویت بخشیدن به محصول است. در واقع، از این طریق تلاش میکنیم تا به محصولمان شخصیت بدهیم و برای آن در ذهن مشتری جایگاه ویژهای را ایجاد کنیم.
در واقع اینطور میتوان گفت که برند شما در ذهن مشتریانتان وجود دارد. به زبان ساده، برند برداشت کلی یک مشتری با توجه به تکتک تعاملاتی است که با شما، شرکتتان و محصولاتتان داشته است. «برندینگ» فرآیند ایجاد و تقویت برداشت مثبت نسبت به شرکت یا محصولات آن در ذهن مخاطب هدف است؛ به عبارت دیگر، برندینگ فرآیندی است که از طریق ایجاد و شکل دادن به برند در ذهن مشتریان، به شرکت، محصولات یا خدمات آن معنا میدهد. برندینگ یک استراتژی است که شرکتهای مختلف آن را با هدف کمک به مردم در جهت شناسایی سریع محصولات و سازمان خود و دادن دلیلی به آنها برای انتخاب محصولشان (در رقابت با رقبا) تدوین میکنند.
مزایای برندینگ
به دلیل تأثیر مهمی که برندینگ بر کل شرکت دارد، برای هر کسبوکاری لازم و ضروری است. از جمله مهمترین منافع برندینگ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– برندینگ، آگاهی و توجه نسبت به کسبوکار را افزایش میدهد: مهمترین خاصیت برندینگ برای هر کسبوکار، افزایش آگاهی مردم و معروفیت کسبوکار است.
– برندینگ، ارزش کسبوکار را بالا میبرد: برندینگ با شناساندن هرچه بیشتر و تقویت جایگاه برند، آن را به فرصت جذابتری برای سرمایهگذاری تبدیل میکند.
– برندینگ باعث جذب مشتریان جدید میشود: برندینگ باعث مثبتتر شدن هر چه بیشتر برداشت و تداعیات مردم نسبت به برند میشود و با تقویت حس اعتماد مردم احتمال خرید و ارجاع دیگران را افزایش میدهد.
– برندینگ عاملی در جهت تقویت رضایتمندی و افتخار کارکنان به کسبوکار است: طبیعتاً شخصی که برای برندی کار میکند که شناختهشدهتر است و مردم بیشتر به آن علاقهمند هستند، رضایت و علاقه بیشتری نسبت به کار خود دارد. این رضایت به نوبه خود باعث ایجاد حس تعلق و اشتیاق به کار و در نتیجه، افزایش بهره وری میشود.
عناصر برندینگ
برندینگ صحیح متضمن درک مفاهیمی تحت عنوان «عناصر برندینگ» (Branding Elements) است که در اینجا به آنها اشاره میکنیم:
• نام برند: بخشی از برند که به آن هویت گفتاری میدهد؛ دقیقاً مانند اسم یک انسان.
• صفات برند (Brand Attributes): ویژگیها و خصوصیات یک برند؛ ارزشهای اصلی برند. بهعنوان نمونه، برای اینکه یک برند قدرتمند باشد باید دارای ویژگیهایی مانند انسجام، جذابیت، اعتبار و ثبات باشد.
• تداعیات برند (Brand Association): تداعیات برند آن دسته از صفات برند است که با تصور برند به ذهن مشتری خطور میکند.
• هویت برند (Brand Identity): احساسی که سازمان نسبت به برند خود دارد. اساساً هویت برند دیدگاهی است که شرکت نسبت به برند خود دارد و میخواهد همان دیدگاه را در ذهن مخاطب ایجاد کند.
• تصویر برند (Brand Image): تصویر یا تصوری است که از برند در ذهن مشتریان وجود دارد؛ به عبارت دیگر، درک یا برداشت آنها از برند است.
• شخصیت برند (Brand Personality): برندها هم بهمانند انسانها طرز رفتار و سخن گفتن خاص خودشان را دارند. اساساً شخصیت برند ویژگیهای شخصیتی و انسانی برند است؛ مانند صداقت، تجمل گرایی، مهرورزی و موارد مشابه.
• صدای برند (Brand Voice): روش سخن گفتن برند با مشتریان خود. انسجام، استمرار و تمایزی که در صدا یا لحن برند وجود دارد باعث میشود که مشتری بتواند برای آن جایگاه خاصی در ذهن خود (در مقایسه با رقبا) در نظر بگیرد. صدای برند به برند شخصیت میدهد.
• جایگاهیابی برند (Brand Positioning): جایگاه برند در مقایسه با رقبا کجاست؟ جایگاه برند، موقعیت خاص برند در بازار یا ذهن مشتری است و در جایگاهیابی تلاش میکنیم تا جایگاه برند را تقویت کرده و تثبیت کنیم.
• تجربه برند (Brand Experience): تجربه مشتریان و مصرف کنندگان در هنگام جستجو، خرید یا استفاده از برند. تجربه برند مواردی مانند پاسخها و احساساتی که برند در تعاملات مشتری با خود به وی انتقال میدهد را در بر میگیرد.
• آگاهی از برند (Brand Awareness): میزان آشنایی مصرف کنندگان با برند.
• یادآوری برند (Brand Recall): یادآوری برند به معنای توانایی مشتریان برای به خاطر آوردن برند در هنگامی است که محصولات مرتبط با آن ذکر میشود. بهعنوان مثال، هنگامیکه از نوشابه صحبت میکنیم فوراً به یاد کوکاکولا میافتیم.
• شناخت برند (Brand Recognition): شناخت یا تشخیص برند، به توانایی مصرفکننده در شناسایی برند در موقعیتی اشاره دارد که درباره برند از وی سؤال میشود یا محصولات آن برند به او نشان داده میشود. بهعنوان مثال، یک محصول به شما نشان داده میشود و از شما میپرسند که آیا آن را قبلاً دیدهاید یا اسمش را به خاطر میآورید یا خیر.
• ارزش برند (Brand Value): منظور از ارزش برند، ارزشی است که ورا و ماورای محصولات ملموس خود دارد. به زبان ساده، مشتری برای دریافت محصول برند حاضر است که چه مقدار پول بیشتری بپردازد؟
• ارزش ویژه برند (Brand Equity): تأثیر برند در تصمیم مشتری برای خرید؛ ارزش ویژه برند مجموعهای از نقاط قوت و ضعف مرتبط با برند است که به ارزش ارائه شده توسط یک محصول اضافه کرده یا از آن کم میکند. از طریق ارزش ویژه برند و به واسطه تداعیات، رویکرد و نظر مشتری نسبت به برند، کسبوکار تحت تأثیر قرار میگیرد. تخمین ارزش ویژه برند کار دشواری است.
• مدیریت برند (Brand Management): فرآیند مدیریت و مراقبت از برند.
• فرهنگ برند (Brand Culture): نظریهای مبنی بر اینکه عملکرد برند مانند یک فرهنگ است و ارزشها، دستورالعملها و باید و نبایدهای خاص خودش را دارد.
• وعده برند (Brand Promise): منافع و تجربهای که یک کسبوکار وعده تداعی آن با برند را میدهد.
• پیام برند (Brand Message): پیامی که به واسطه آن وعده برند بیان میشود.
• سفیر برند (Brand Ambassador): فرد یا گروهی که برای تجسم و جلوه دادن به برند به کار گرفته میشود.
• نقاط تماس برند و مشتری (Touch Points): منظور از نقاط تماس، موقعیتهایی است که برند و مشتری در آن با هم تعامل دارند.
• داستان برند (Brand Story): روایتی از تاریخچه برند به همراه اتفاقات و احساساتی که به برند شکل داده و توسط آن به وجود آمده است.
• شکاف یا لغزش برند (Brand gap): فاصله بین وعدههای برند و عملی که در نهایت انجام میدهد.
• تعمیم برند یا بسط برند (Brand extension): فراتر رفتن برند از اصل خود و ورود به حیطههای جدیدتر؛ مانند گوگل که کار خود را بهعنوان یک موتور جستجو آغاز کرد و در حال حاضر سرویسهای متعددی، مانند ایمیل، سیستم عامل موبایل و تبلیغات را عرضه میکند.
برندینگ چه افرادی را تحت تأثیر قرار میدهد؟
برندینگ علاوه بر مصرف کنندگان، بر افرادی مانند کارکنان و سهامداران نیز تأثیر میگذارد:
۱٫ مصرف کنندگان: هنگامیکه مصرفکننده در تصمیمگیری برای انتخاب تولیدکننده محصول مورد نظر دچار تردید میشود، برندینگ و برند در تصمیمگیری نهایی به او کمک میکند.
۲٫ کارکنان/سهامداران/همکاران: استراتژیهای صحیح و کارآمد برندینگ علاوه بر کمک به مشتریان در جهت تمایز قائل شدن بین محصولات و انتخاب در هنگام تردید، بهطورکلی به شهرت و معروفیت برند نیز کمک میکنند. در واقع، برندینگ دامنه متنوعی از افراد، از مصرف کنندگان گرفته تا کارکنان، سرمایهگذاران، سهامداران، تأمینکنندگان و توزیعکنندگان را تحت تأثیر قرار میدهد. بهعنوان مثال، اگر یک برند را دوست نداشته باشید یا به مذاقتان خوش نیاید، بعید است که به کار کردن برای آن رغبتی داشته باشید. از طرف دیگر، اگر احساس مثبتی نسبت به برند داشته باشید به همکاری با آن اشتیاق خواهید داشت.
انواع برندینگ
برندینگ انواع مختلفی دارد که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• برندینگ اسمی (Name Brand Recognition): در این نوع از برندینگ، شرکت برای بازاریابی و فروش محصولاتش از قدرت نام برند خود استفاده میکند. معمولاً استفاده از این نوع برندینگ برای شرکتهای مطرح و جاافتاده مناسب خواهد بود. در این روش شرکت مزبور میتواند از لوگو، شعار یا رنگهای خاص برند خود کمک بگیرد. بهعنوان نمونه، شرکتهایی مانند کوکاکولا، اپل و مرسدس بنز محصولات خود را با تمرکز بر نام برند خود عرضه میکنند.
• برندینگ منفرد (Individual Branding): گاهی شرکتهای بزرگ محصولاتی را عرضه میکنند که مستقل از شرکت مادر، برند خاص خودشان را دارند. بهعنوان مثال، ماست سِوِن محصولی است که برندینگ آن تقریباً بهصورت مجزا از شرکت تولیدکننده آن انجام شده است.
• برندینگ نگرشی (Attitude Branding): در برندینگ نگرشی، خود محصول در ماهیت و تجربهای که رقم میزند محو میشود. بهعنوان مثال، برند نایکی (Nike) در سال ۲۰۱۵ میلادی بهعنوان یکی از ارزشمندترین برندهای ورزشی سال انتخاب شد. همین خبر باعث شد که این برند، فارغ از نوع و کیفیت محصولات خود با ورزش و کیفیت تداعی شود. برندینگ اپل نیز از نمونههای بارز این نوع از برندینگ محسوب میشود.
• برندینگ بدون برند (No-brand Branding): برندینگ بدون برند یک روش مینیمالیست و خاص است که معمولاً برای محصولات سادهای انجام میشود که طراحی نسبتاً ثابتی دارند. در این روش مهمترین مؤلفه در برندینگ سادگی است.
• توسعه برند (Brand Extension): برندینگ به وسیله توسعه برند هنگامی اتفاق میافتد که یک برند وارد یک بازار جدید میشود. بهعنوان مثال، اگر یک شرکت تولیدکننده کفش ورزشی وارد حوزه تولید لباس ورزشی شود، به طور خودکار هویت برند خود را به محصولات جدیدش انتقال میدهد.
• برندینگ برندهای فروشگاهی: برندهای فروشگاهی یا لیبل شخصی (Private Labels) برندهایی هستند که معمولاً عرضه آنها محدود به سوپرمارکتهای خاص است (مثل ماستهای خانگی). این برندها با عرضه محصولات ارزانتر و باکیفیتتر تلاش میکنند تا با تولیدکنندگان بزرگ رقابت کنند.
• برندینگ از طریق جمع سپاری (Crowdsourcing): در این روش برای شکل دادن به برند از مردم کمک گرفته میشود؛ لذا مشتریان فرصتی برای حضور در فرآیند نامگذاری برند پیدا میکنند و همین باعث جلب علاقه شخصی آنها به محصول خواهد شد.
مؤلفههای مهم در برندینگ
پیش از هرگونه سرمایهگذاری بر روی برندینگ لازم است که از عوامل مهم و مؤثر بر برند و برندینگ آگاه باشید. از جمله مهمترین عوامل مؤثر در برندینگ موفقیتآمیز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– هدف و نیت شرکت: هیچ بعید نیست که هدف برند خود را چیز سادهای مانند تمایل به کسب درآمد یا موفق شدن در نظر بگیرید؛ اما شرکتهای موفق در برندینگ نیروی محرکهای دارند که از این موارد ساده و بدیهی فراتر میرود و باعث تمایز آنها از رقبایشان میشود.
– انسجام و یکپارچگی: پس از انتخاب هدف بهعنوان نیروی محرکه شرکت باید بر اصول بنیادین خود تمرکز داشته باشید و همواره انسجام هویت برند خود را به نحوی حفظ کنید که از دید مخاطب آشنا به نظر برسد. توجه داشته باشید که آمار نشان میدهد که برندهایی که این اصل را رعایت میکنند ۴ برابر در مبحث آگاهی از برند موفقتر هستند. برای ایجاد انسجام باید هر کاری که برای برندینگ انجام میدهید را ارزیابی کنید و از خودتان بپرسید که آیا با تصویری که میخواهید از برند خود ارائه کنید هماهنگی دارد یا خیر. بهعلاوه، با تدوین یک راهنما یا مجموعهای از قواعد میتوانید خط مشی خود را مشخص کنید.
– ارتباط عاطفی: مشتریان در تصمیمگیری برای خرید بیشتر از آنکه منطقی باشند به عواطف و احساسات خود تکیه میکنند. توجه به عواطف عاملی است که برندینگ خوب را به برندینگ عالی تبدیل میکند. اگر بتوانید روشی برای ارتباط عمیقتر با مشتریان پیدا کنید، میتوانید حجم و کیفیت تعاملات را افزایش دهید و به روابط پایدارتری شکل بدهید.
– توانمندسازی و کمک گرفتن از کارکنان: علیرغم نقش مهم مشتریان در برندینگ، کارکنان شرکت شما هم گروه دیگری هستند که غالباً نقش آنها در این زمینه نادیده گرفته میشود. طبیعتاً اگر چندین نفر درباره یک شرکت سخن واحدی داشته باشند، اثر آن بهمراتب از یک صدا بیشتر خواهد بود. بهعلاوه، آمار حاکی از آن است که کمک گرفتن از کارکنان شرکت میتواند تا ۵۶۱ درصد دامنه دسترسی به پیامهای برندینگ و بازاریابی را افزایش دهد؛ ضمن اینکه حمایت کارکنان به این معنی است که آن فرهنگ و ارزشهایی که داعیه آنها را دارید عملاً در شرکت شما وجود دارد.
فرآیند برندینگ
برندینگ را میتوان به روشها و از مسیرهای مختلفی انجام داد. ما در اینجا به یک فرآیند ۸ مرحلهای اشاره میکنیم که اگرچه به طور خلاصه و به زبان ساده بیان شده، اما تمامی آنچه که برای برندینگ مؤثر باید انجام بدهید را بهخوبی پوشش میدهد:
۱٫ مشخص کنید که هدف برندینگ دقیقاً چیست (برندینگ محصول یا سازمان؟) و آیا هدف فقط یک برند است یا یکی از برندهای سازمان.
۲٫ برای گردآوری همه اطلاعات لازم درباره محصول و بازار رقابتی آن تحقیق کنید.
۳٫ با تعریف آنچه که برند شما را منحصر به فرد میکند و خلأهایی که در بازار و در ذهن مشتریان پر خواهد کرد، جایگاه آن را مشخص کنید.
۴٫ با مشخص کردن آنچه که برند شما نمایانگر آن است، مزایای خاصی که ارائه میکند، ارزشی که وعده آن را میدهد و تصویری از آن که در همه چیز، از پیامهای بازاریابی گرفته تا طراحی محصول و تجربه مشتری باید جاری و ساری باشد برندتان را تعریف کنید.
۵٫ به هویت برند خود شکل بدهید. در این قسمت باید مواردی مانند لوگو یا نماد، طرح وبسایت، طراحی محیط داخلی و خارجی، پوشش کارکنان، بستهبندی محصول، نوع رنگها، شکلها و حتی فونت مورداستفاده و موارد مشابه را مشخص کنید. در اینجا در مورد هر کدام از این مؤلفهها توضیحاتی را ارائه میکنیم:
طرح لوگو یا نماد برند
طرح لوگوی برند یکی از برجستهترین عناصر هویت هر برند محسوب میشود. لوگو بهعنوان یکی از عناصر هویت بصری برند معمولاً به شکل یک تصویر (لوگومارک، مانند لوگوی اپل) یا لوگوی متنی (لوگوتایپ، مانند لوگوی گوگل) یا ترکیبی از این دو طراحی میشود. طراحی لوگوی برند کار بسیار حساس و دشواری است.
لوگوی برند علاوه بر زیبایی باید ویژگیها زیر را نیز داشته باشد:
– متناسب باشد: لوگوی برند باید با شرکت مربوطه، کاری که انجام میدهد و نقطه تمرکز و ارزشهای اصلی آن هماهنگی داشته باشد.
– ساده و ماندگار باشد: اگرچه که شاید برخی بر این باور باشند که هرچه زرق و برق یا پیچیدگی لوگو بیشتر باشد بهتر است، اما یک لوگوی خوب و ماندگار معمولاً طرح سادهای دارد که با گذشت زمان از مد نمیافتد.
– متمایز باشد: لوگوی برند باید به نحوی طراحی شود که کاملاً با لوگوهای شرکتهای دیگر تفاوت داشته باشد.
– تطبیقپذیر باشد: لوگوی برند باید در پسزمینههای مختلف رنگی و سیاهوسفید و با کوچک یا بزرگ شدن آن درست و واضح به نظر برسد.
طرح وبسایت
وبسایت هر شرکت یکی از اصلیترین عناصر هویت برند آن شرکت است؛ مخصوصاً برای کسبوکارهایی که خدمات و محصولات خود را از طریق اینترنت عرضه میکنند.
اغلب مشتریان بالقوه پیش از آنکه در مورداستفاده از محصولات و خدمات شما تصمیم بگیرند، ابتدا به سراغ وبسایتتان میروند و آن را برانداز میکنند؛ بنابراین، وبسایت شما باید بینقص باشد و تمامی اطلاعات لازم درباره شرکت، محصولات و خدمات و ارزشهای آن را در اختیار کاربر بگذارد.
تمامی عناصر و بخشهای وبسایت باید هماهنگ باشند و جزئی از یک کل واحد به نظر برسند. هر تصویری که در وبسایت خود قرار میدهید حاکی از هویت برند شماست و میتواند عامل مؤثری در شکل گرفتن برداشت اولیه مثبت یا منفی مشتری باشد. ضمناً قرار دادن تصاویر کارکنان شرکت نیز ایده خوبی است که میتواند باعث تقویت حس اعتماد مشتری به برند شود.
طبیعتاً وبسایت نمیتواند فقط حاوی عکس باشد و به محتوای منحصر به فرد، متناسب و جذاب نیز نیاز دارد. محتوای متنی وبسایت باید خوش نگاشت بوده و ویراستاری شده باشد؛ علایق مخاطب هدف را مد نظر قرار دهد و از لحن مناسبی استفاده کند تا کاربر احساس کند که با یک برند معتبر و قابل اعتماد سروکار دارد.
طراحی داخلی و خارجی
طراحی محیط داخلی و بیرونی شرکت، بهخصوص در مورد مشتریان سازمانی (B2B) تأثیر اولیه فراموش نشدنی و ماندگاری را بر ذهن مشتری میگذارد و حال و هوای وی و حتی تمایل او نسبت به خرید را تحت تأثیر قرار میدهد. چه از طرحهای مینیمالیستی استفاده میکنید یا از دکورهای لوکس، در هر صورت طراحی داخلی و خارجی محیط کسبوکار باید با شرکت و سایر مؤلفههای برند کاملاً هماهنگ باشد.
پوشش کارکنان
ظاهر کارکنان شرکت تأثیر قابل توجهی بر تصویر برند شما خواهد داشت. بسته به شرایط و نظر خودتان میتوانید انواع مختلفی از پوشش را برای حضور در محیط کار تعیین کنید؛ بهعنوان مثال، تعیین لباسهای خاص (مثلاً کت و شلوار)، طراحی یونیفرم مخصوص برند و/یا طراحی نشان یا کارتهایی که حاوی لوگوی شرکت و نام فرد باشد و نصب آنها بر روی لباس کارکنان یا استفاده بهعنوان گردنآویز.
بستهبندی محصول
طرح بستهبندی محصول، بر نگرش مشتری به آن قبل از امتحان کردنش تأثیر میگذارد. در واقع، در هنگامیکه هیچ کس در اطراف مشتری حضور ندارد که به او توصیه کند تا از میان محصولات سایر شرکتها محصول شما را انتخاب کند، این بستهبندی محصول شما است که لب به سخن باز میکند. علاوه بر این، چنانچه کیفیت محصول شما با محصول رقیبتان یکسان باشد، نوع و طرح بستهبندی آن میتواند مشتری را نسبت به خرید محصول شما ترغیب کند.
هدایای تبلیغاتی
یکی از روشهای جلب و حفظ نظر مخاطب، ارائه هدایایی (مانند لوازم التحریر) است که لوگوی برند بر روی آنها درج شده است.
انتخاب اقلام مناسب برای هدیه در کنار طراحی مناسب میتواند مخاطب را به استفاده از آن هدیه ترغیب کند؛ در نتیجه، برند شما جزئی از زندگی روزمره وی میشود که به نوبه خود، تأثیر قابل توجهی بر انتخاب محصولاتتان در موقع نیاز خواهد داشت.
از جمله موارد مناسب برای هدیه تبلیغاتی میتوان به دفترچههای یادداشت، فنجان، چتر، خودکار، تقویم، بطری آب و موارد مشابه اشاره کرد.
آمار استفاده از این روش بیانگر میزان اثرگذاری آن است: مردم به طور متوسط تا دو سال هدایای تبلیغاتی را نگه میدارند؛ ۸۹ درصد از مردم حتی سالها پس از استفاده از یک هدیه تبلیغاتی، لوگوی شرکت را در ذهن دارند و آن را از یاد نمیبرند. ۸۵ درصد از مردم پس از دریافت یک هدیه مختصر برای استفاده از محصولات آن شرکت ارجحیت قائل میشوند.
در واقع، هدایای تبلیغاتی تا حد زیادی مانند کارت ویزیت عمل میکنند؛ با این تفاوت که نهتنها عامل معرفی برند به فردی هستند که کالای مورد نظر را دریافت میکند، بلکه آن را به هر کسی که متوجه استفاده آن فرد از آن کالا شود نیز معرفی میکنند.
کارت ویزیت
اگرچه از دید برخی در عصر اینترنت استفاده از کارت ویزیت معنی چندانی ندارد، اما هنوز هم میتوان از این طریق برداشت اولیه مثبت و ماندگاری را در ذهن مخاطب ایجاد کرد.
طرح ایمیل
همانطور که اطلاعات متنی وبسایت باید آینه تمام نمای ایدههای شرکت شما بوده و با مخاطب هدف تناسب داشته باشد، ایمیلها و تمامی مکاتبات و تعاملاتی که با مشتری دارید نیز باید زبان و قالب و سبک و سیاق مناسبی داشته باشد.
رنگها
رنگها نقش عمدهای در ایجاد و شکل دادن به هویت برند دارند. تأثیر رنگها فراتر از زیبایی ناشی از ترکیب همگون و متناسب آنهاست. در واقع، تأثیر روانی هر رنگ بر نحوه تفسیر اطلاعاتی که از طریق تصاویر و مؤلفههای بصری ارائه میشود اثبات شده است:
– قرمز رنگی است که عشق، احساس، هیجان، هوشیاری و انرژی را تداعی میکند.
– نارنجی حاکی از جوانی و شور است.
– زرد، رنگ آفتاب، خوشبینی و گرماست.
– رنگ سبز معمولاً حس رشد، آرامش، بقا و سازگاری با طبیعت را القا میکند.
– رنگهای طیف آبی رنگ آسمان و دریا هستند و درست مثل آنها حس آسودگی و آرامش را به وجود میآورند. علاوه بر این، آبی احساس قدرت و حمایت ایجاد میکند.
– بنفش معمولاً شکوه و هوشمندی را تداعی میکند و تأثیر مثبتی بر تخیل دارد.
– ترکیب رنگهای سیاهوسفید حاکی از سادگی و برازندگی است.
شکلهای هندسی
اشکالی که در طراحی خود از آنها استفاده میکنید نیز همانند رنگها بر ضمیر ناخودآگاه مشتری و نظر او نسبت به برند تأثیر میگذارند:
– شکلهای گرد غالباً وحدت و شراکت را تداعی میکنند.
– شکلهای نوکتیز و خطوط راست حس کارآمدی، ثبات و اراده را القا میکنند.
طرح متن و فونت
اگرچه برخی بر این باورند که فونت یا سبک و سیاق متن اهمیت چندانی ندارد و فقط خود محتوا مهم است، اما چنین تصوری دقیقاً درست نیست. فونتهایی که در کارت ویزیت، هدایای تبلیغاتی و وبسایتتان از آنها استفاده میکنید به برداشت مخاطب از برند شما شکل میدهند. خوشبختانه امروزه فونتهای فارسی برازنده و زیبایی برای طراحی در دسترس قرار دارد که به فراخور نیاز خود میتوانید از آنها استفاده کنید.
- برند خود را معرفی کنید؛ ابتدا در محیط داخلی شرکت و سپس با اعلام عمومی از طریق شبکههای اجتماعی، تبلیغات و بهصورت حضوری.
- مدیریت برند را فراموش نکنید: از طریق درک و تکیه بر ارزش برند، محافظت از برند به وسیله وضع قوانین و مقررات خاص و ارائه مستمر تجربههای منسجم و مثبتی که عامل وفاداری افرادی خواهد بود که برند شما را انتخاب میکنند برند خود را مدیریت کنید.
- بر برند خود نظارت داشته باشید، آن را مرتباً آنالیز و ارزیابی کنید و همگام با تغییرات کسبوکار، مشتریان و بازار از بهروزرسانی غافل نشوید تا همیشه متناسب، قابل اعتماد و معتبر باقی بماند.
اشتباهات رایج در برندینگ
۱٫ ناهماهنگی در پلتفرمها و رسانههای مختلف
اولین قانون برای ایجاد یک برند قوی، انسجام و هماهنگی است. ارائه یک هویت منسجم برای مشتری اعتمادآفرین است و تصویر بهتری را در مدت زمان کوتاهتری در ذهن وی شکل میدهد. شرکتی که اصل یکپارچگی و انسجام را رعایت نمیکند، در نهایت غیرحرفهای، آشفته و حتی غیرقابل اعتماد به نظر خواهد رسید.
اولین گام در ایجاد هماهنگی، هماهنگسازی تمامی آیتمهای تصویری و بصری برند شرکت در همه پلتفرمها و مکانها (وبسایت، شبکههای اجتماعی، تبلیغات، موارد چاپی و …) است. البته منظور در اینجا این نیست که باید هر جا که شد لوگوی شرکت را بچسبانید و تمام؛ بلکه باید برای برندینگ خود یک «راهنمای سبک برند» تدوین کنید.
راهنمای سبک برند چیست؟ راهنمای سبک برند دستورالعمل سادهای است که سبک مطلوب فونتها، رنگها، تصاویر، لوگو و سایر آیتمهای دیداری را مشخص میکند. یک راهنمای سبک کامل از این هم فراتر میرود و برای مواردی همچون ارزشهای برند، لحن و آیتمهای نوشتاری آن نیز استانداردهایی را تعیین میکند. با داشتن این راهنمای سبک و پیروی از آن، انسجام و هماهنگی در همه موقعیتهایی که برند شما در آنها ظاهر میشود تضمین خواهد شد.
۲٫ توجه بیش از حد به روندهای جدید طراحی
همگام ماندن با جدیدترین روندهای طراحی و برندینگ چیز بدی نیست، اما بین بهروز نگه داشتن برند با از دست دادن هویت آن به خاطر دنباله روی از روندهای جدید، تفاوت وجود دارد. به خاطر داشته باشید که اولاً برند شما معمولاً حداقل در برابر چندین موج از روندهای جدید دوام خواهد آورد و منسوخ نمیشود؛ دوم اینکه بسیاری از این روندها موقتی هستند و با تکیه بر آنها فقط برای مدتی بهروز خواهید بود و خیلی زود باید به فکر تغییرات اساسی باشید. بهعنوان یک قانون کلی، از روندهای جدید طراحی الهام بگیرید، اما در برنامه ریزی برای بازطراحیهای کلی خود بیش از حد به آنها احساس وابستگی نداشته باشید.
۳٫ فاصله گرفتن بیش از حد از آنچه که در ابتدا عامل موفقیت شما بوده است
اگر به بازطراحی برند خود فکر میکنید، زیاد از چیزی که در ابتدا دلیل موفقیت و نقطه تمایز شما بوده فاصله نگیرید؛ چرا که مخاطبان کنونی شما باید بتوانند پس از طراحی مجدد هم برندتان را تشخیص بدهند، در غیر این صورت از دست رفتن مشتریان وفادار شما دور از ذهن نخواهد بود؛ بنابراین ارزشها و تصویر اصلی برند خود را در همه طرحهای جدید حفظ کنید.
۴٫ استفاده از برند در موارد نامناسب
در دنیای برندینگ، قاعده «هرچه بیشتر، بهتر» مصداق ندارد؛ به عبارت دیگر، همیشه باید از نام و لوگوی شرکت محتاطانه و حتی کمتر استفاده کنید؛ علیالخصوص در مورد اسپانسر شدن، رویدادها و محصولاتی که بیشتر برای فروش به برند وابسته هستند.
هنگامیکه برند خود را به چیزی الصاق میکنید، آن چیز باید با ارزشها و هویت برند شما هماهنگ باشد؛ در غیر این صورت چیزی به جز آشفته کردن ذهن مخاطب و سلب اعتماد وی را در بر نخواهد داشت.
۵٫ تفکر محدود محلی (و نه بینالمللی) در برندینگ
در هنگام تدوین استراتژیهای برندینگ، جهانی بیندیشید و فقط منطقه یا کشوری که در آن زندگی میکنید را در نظر نگیرید. حتی اگر در حال حاضر در کشورهای دیگر فعالیتی ندارید و فعلاً برنامهای هم برای توسعه کسبوکار در سایر نقاط جهان ندارید، شاید سهواً طرح یا پیامی را تنظیم کرده باشید که معنای خوبی در کشورها و به زبانهای دیگر ندارد و بعداً بتواند برای شما مشکل ایجاد کند.
۶٫ ابهام، تکرار و عملکرد کلیشهای در برندینگ
بسیاری از برندها قربانی روشها و متنهایی میشوند که ابهام دارند، افراطی به نظر میرسند، یا اینکه تصویر دقیق و متمایزی از برند را برای مخاطب ترسیم نمیکنند.
برای متمایز ساختن برند به نحوی که متفاوت از رقبا به نظر برسد نمیتوانید به کلیشههای رایجی که همه از آنها استفاده میکنند تکیه کنید؛ بلکه باید عامل منحصر به فرد بودنتان را پیدا کنید و روی همان تمرکز کنید. بهعلاوه، افراط هم چیز مطلوبی نیست؛ بهعنوان مثال، اگر محصول شما واقعاً چیز فوقالعاده خاصی نیست، نباید از الفاظی مثل «انقلابی» یا «تحولی نوین» استفاده کنید. در عوض به سراغ واژگانی بروید که دقیق و منحصر به فرد هستند.
در هنگام نوشتن هرگونه متن برای برندینگ کسبوکار خود (در صورتی که نمیتوانید از یک فرد حرفهای برای این کار کمک بگیرید) از این قاعده بازاریابی و فروش استفاده کنید: «روی منافع تمرکز کنید، نه ویژگیها». بهعنوان مثال، اگر در فروشگاه اینترنتیتان پارو میفروشید، به جای آنکه روی اندازه پارو و اینکه میتواند برف بیشتری را پارو کند (ویژگی) تکیه کنید، تمرکز را به سمت منافع و مزایای آن ببرید: صبحها یک ساعت بیشتر میتوانید بخوابید، زیرا برفروبی با این پارو به زمان کمتری نیاز دارد (منفعت).
برندسازی چیست – برندینگ چه مزایایی برای کسب و کارها دارد؟
برندسازی یکی از مهمترین اهداف مدیران هوشمند و کسب و کارهای بزرگ و موفق محسوب میشود. در واقع یک برندسازی اصولی به کسب و کارها کمک می کند تا برای همیشه در ذهن مخاطبان خود جای بگیرید.
در این مقاله به نکات مهم در حوزه برندسازی و برندینگ میپردازیم. اگر علاقمندید کسب و کار خود را به شکلی اصولی توسعه دهید و همچنین با برندسازی فروش خوبی تجربه کنید تا پایان این مطلب همراه ما باشید.
برند سازی چیست؟
برندسازی و برندینگ از نظر لغوی به ظاهر شبیه به هم هستند و یک معنا را در ذهن تداعی کنند. اما از نظر اجرایی و علمی با هم متفاوت هستند. برند سازی با تمرکز روی ایجاد و افزایش سطح آگاهی از برند انجام میگیرد و با برنامههای تبلیغاتی و ترویجی به مرور انجام میگیرد. اما برندینگ مجموعه عملیات ساخت برند است و مجموعه فعالیتهایی را شامل میشود که باعث ایجاد حس آشنایی و ماندگاری در ذهن مخاطب میشود.
در واقع هرچیزی که در ذهن مخاطب باعث هویت بخشی به تجارت و کسب و کار مشخصی میشود با برندینگ مرتبط است. برندسازی به همه فعالیتهای یک کسب و کار معنا میبخشد و با شکل دادن به یک برند، محصول یا خدمات مورد نظر در ذهن مخاطب و مصرفکننده جای میگیرد.
برند سازی چه نقش و مزایایی برای کسب و کارها دارد؟
در دنیای مصرف گرای امروز بسیاری از شرکتها در بخشهای متنوع تولیدی، وارداتی و خدماتی مشغول به کار هستند. در اختیار داشتن یک برند یا نام تجاری باعث هویت و شخصیت بخشیدن به فعالیت شما و همچنین ایجاد تمایز میان شما و دیگر رقبا میشود.
از جمله مزایای برندسازی، میتوان تبدیل شدن به اولویت ذهنی مشتری را نام برد. برند سازی باعث می شود مخاطب با شنیدن نام کالای مرتبط با تولیدات شما ناخودآگاه برند شما در ذهنش تداعی شود. مثلاً با شنیدن نام پفک اولین برندی که به ذهن ما تداعی میکند چیتوز است. برندسازی و برندینگ اصولی باعث می شود مشتریان وفادار بیشتری را برای کسب و کار خود جذب کنید. دقیقاً مثل کاری که دیجی کالا یا گوگل انجام میدهند.
بنابراین اگر بخواهیم به صورت تیتروار به مهمترین مزایای برندسازی یا برندینگ برای هر کسب و کار اشاره کنیم میتوان موارد زیر را در نظر داشت:
- هویت بخشیدن به کسب و کار
- افزایش ارزش کسب و کار
- تمایز با رقبا
- جذب مشتریان جدید
- اعتمادسازی در بازار
- وفادار کردن مشتریان فعلی
- توسعه موفق کسب و کار
اهمیت برندسازی در بازاریابی و افزایش فروش
برندسازی در زمینه فروش و بازاریابی بسیار تأثیرگذار است. علاوه بر این که داشتن یک برند تجاری شما را از رقبا متمایز میسازد، دلایل مهم دیگری نیز وجود دارد که ساخت برند را به یک مقوله پر اهمیت در کسب و کار تبدیل میکند. این دلایل عبارتند از:
اطلاعرسانی به مخاطبین
برندینگ در بازاریابی محصول نقش بسزایی دارد، وظیفه اصلی بازایابی اطلاعرسانی به مخاطب درباره محصول و خدمات است که با کمک برندسازی میتوان به راحتی به این مهم دست پیدا کرد.
یکپارچگی
برندسازی سبب میشود تا نام، آرم، محصول و خدمات یک کسب و کار با هم پیوند داشته و زیر سایه یک برند قرار گیرند. به این ترتیب ترغیب مشتری برای توجه به یک محصول یا خدمات کار سادهتری است. با یکپارچگی و هدفمندی اعضا در سازمان، شکل بازاریابی ارتقاء یافته و با موفقیت بیشتری همراه است.
افزایش فروش
یکی از مواردی که برندسازی تأثیر مستقیمی روی آن دارد، افزایش فروش است. تجربه نشان میدهد که برند تجاری باعث افزایش فروش و کسب درآمد میشود. به راحتی میتوان بر اساس چگونگی عملکرد و استراتژیهای بازاریابی یک برند تجاری میزان درآمد و کسب سود آن را تخمین زد. ضمن این که تجاریسازی یک برند کمک میکند تا با افزایش فعالیتهای استراتژیک در حوزه بازاریابی و آموزشهای موجود در این زمینه به فروش بیشتری دست پیدا کند.
اعتمادسازی در بازار
وقتی یک کسب و کار صاحب یک برند تجاری باشد از اعتماد و اعتبار بیشتری در بازار برخوردار است. در واقع با برندینگ شما اعلام میکنید که به وعدههای خود عمل خواهید کرد، ادعاهایی که در مورد محصولات یا خدمات خود ارائه میکنید واقعی است و تضمین لازم برای اجرای آنها را در اختیار دارید. در حقیقت این برندسازی است که به مشتری اجازه ایجاد ذهنیت مثبت در مورد محصولات یا خدمات شما را میبخشد.
نقش برندینگ و برندسازی در توسعه و رشد کسب و کار
به هیچ عنوان نمیتوان از نقش مؤثر ساخت برند در مسیر توسعه کسب و کار غافل بود. برند سازی به شما کمک میکند تا علاوه بر ایجاد تأثیرات مثبت و ماندگار در ذهن مخاطب، به نیازهای آینده آنها نیز واقف باشید. ضمن این که اصلیترین عامل تمایز شما از رقبایتان در عرصههای مختلف راهاندازی، رشد و توسعه کسب و کار همین ساخت برند است.
هویت بخشی، هدایت کسب و کار جدید و طراحی استراتژی های بازاریابی موفق از مهمترین تأثیرات برندسازی است. وقتی هویتسازی برای برند به طور کامل و اصولی انجام گیرد، اعتمادسازی بازار و مخاطبین نیز به شکل صحیحتری پیش میرود، شما میتوانید برنامهریزی مدون و استراتژیهای بازاریابی را به خوبی در مسییر رشد خود پیادهسازی کنید و در نتیجه، رشد و توسعه کسب و کار سریعتر و اصولیتر پیش خواهد رفت.
برای برندسازی اصولی چه مراحل و پروسهای باید انجام شود؟
برای این که برندسازی به شکل اصولی و موفقیتآمیز انجام گیرد باید از مراحل آن آگاه باشید. در واقع این مراحل به شما کمک میکند تا گامهای مطمئنتری در مسیر برند سازی بردارید و سریعتر به هدف برسید:
زیرساختها را مهیا کنید
یکی از مهمترین و اولین قدمها در مسیر برندسازی، مهیا بودن زیرساختهای لازم است. ویژگیهای برند را بررسی کنید، مثلاً مدرن بودن، لوکس بودن، ارزان بودن، رقابتی بودن و… از جمله ویژگیهایی است که میتوانید برای برند خود در نظر بگیرید. نکته مهم توجه و تحقیق بازار است. بهتر است قبل از اقدام به برندینگ، وضعیت رقابت، تهدیدها و فرصتهای بازار را نیز شناسایی کنید.
شخصیتسازی برند
این مسأله یکی از مهمترین گامهای برندسازی است. باید برای برند خود شخصیتی قدرتمند و خاص طراحی کنید. باید ویژگی های منحصر بفردی برای هویت برند خود در نظر بگیرید. مثلاً المانهای بصری از جمله لوگو، بروشور، وب سایت، بنرهای تبلیغاتی و… ، لحن گفتار متن کاتالوگ، نوشتار متن سایت، ایمیلها، آگهیها و… ، نوع بستهبندی، طراحی بستهبندی، رنگ بستهبندی، محیط کار شامل لباس پرسنل، دکوراسیون داخلی، نوع ارتباط با مشتری، منشور سازمانی و… همگی از جمله مواردی هستند که در مورد شخصیتسازی برند باید به آنها توجه خاص داشته باشید.
چشم انداز واضح و مشخص
برای این که بتوانید برنامهریزی خوب و دقیقی ارائه کنید نیاز است که چشم انداز واضحی داشته باشید. بررسی مواردی چون بازارهای هدف، سهم برند از بازار، میزان درآمد و دارایی و… از جمله مواردی است که باید مشخص کنید. به این مسأله دقت داشته باشید که شما نمیتوانید در همه زمینهها برند باشید، پس بهتر است به دنبال نقاط قوت خود باشید، در این زمینه حتماً رقبا را از جهات مختلف بررسی کنید.
مراحل اصلی برندسازی
برندینگ یا برندسازی شامل سه مرحله مهم و اساسی است که باید به صورت استاندارد و اصولی پیادهسازی شود. این مراحل عبارتند از:
برندسازی استراتژیک:
در این مرحله از کار شما محصول یا خدمات خود را برای شناخته شدن بهتر وارد بازار میکنید. معمولاً برندینگ با پخش محصل در بازار نوعی برند سازی استراتژیک محسوب میشود.
برندسازی میانی:
در این مرحله شما سعی میکنید روی نقاط قوت خود تمرکز کنید و وجه تمایز خود از رقبا را برجستهتر سازید. نوع ارتباط با مشتری، بستهبندی اصولی، ارائه خدمات با کیفیت، محصولات متمایز و… از جمله مواردی است که در این شکل از برند سازی مورد توجه قرار میگیرد.
برندسازی عملیاتی:
در این مرحله شما با برنامهریزی کوتاه و بلندمدت برای شناخته شدن پیش میروید، تبلیغات، بازاریابی و تلاش برای ماندگاری در ذهن مخاطب با روشهای استراتژیک از جمله مواردی است که در این بخش جای میگیرد.
از چه ابزارهایی برای برندسازی میتوان استفاده کرد؟
مهمترین هدف از برندسازی جذب مشتری و ماندگاری در ذهن او است، بنابراین ابزار و تجهیزاتی که بتوانند چنین استراتژی را به خوبی پیادهسازی کنند از اولویت برخوردار هستند.
طراحی هویت بصری یکپارچه و اختصاصی
برخورداری از یک لوگوی تأثیرگذار و ماندگار یکی از اصلی ترین ابزارهای برندسازی است. در واقع طراحی لوگو اولین گام هویت بخشی به برند شما است و این امکان را در اختیار شما قرار میدهد تا به راحتی در ذهن مخاطب خود جای بگیرید. بسیاری از محصولات و خدمات هستند که تنها با لوگوی مناسب برای همیشه در ذهن مخاطب جای گرفتهاند. حتی افرادی که از آن محصول یا خدمات استفاده نمیکنند، مثلاً اپل، سامسونگ، ال جی، بنز و… از آن جمله هستند.
تبلیغات
یکی از مهمترین ابزارها برای ساخت برند تبلیغات است. تبلیغات اگرچه نقش بسیار مهمی در برندینگ برعهده دارد، اما اگر به شیوههای اصولی و حرفهای انجام نگیرد بینتیجه خواهند ماند. تبلیغات در رسانههای تصویری، تبلیغات در رسانههای اجتماعی، تبلیغات ویروسی و… از جمله روشهای مختلف برای برندسازی است.
تولید محتوا
یکی دیگر از روشهای برندسازی تولید محتوا است. در واقع محتوای منحصر به فرد و متمایز ( محتوای بصری بیشتر مد نظر است) از جمله روشهای اصولی برندسازی محسوب میشود. شما میتوانید به این وسیله بیشترین تأثیر را بر ذهن مخاطب داشته و در ذهن و جای بگیرید.
نکات حرفهای و مهم در روند برندسازی کسب و کارها
همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم مهمترین بخش برندسازی حرکت اصولی و برندسازی بر اساس استانداردهای موجود است. اصول صحیح برندسازی به شما کمک میکند تا مسیر سادهتری را برای برندینگ پیش رو داشته باشید. برای این که در این عرصه موفق باشید باید همواره موارد زیر را در نظر داشته باشید و همه چیز را مطابق با آنها پیش ببرید:
- داشتن هدف
- تحقیق بازار
- تشخیص مخاطبان
- نیاز سنجی جامعه هدف
- شعار برند
- طراحی لوگو
- نمایش برند
- ارائه خدمات با کیفیت به مشتری
- ایجاد وفاداری مخاطب به ارزشهای برند
- توجه به بازخوردها
- تحقیق در مورد نیاز آینده مخاطبین
این نکات مهمترین نکاتی است که در برندسازی باید به آنها توجه کنید و همواره در این مسیر آنها را مورد بررسی قرار دهید تا نتیجه کار دلخواه شما باشد.
جمعبندی
برندینگ یا برندسازی یک فرآیند و عملیات کاملاً حرفهای برای موفقیت کسب و کارها است. بیزینس هایی در آن موفق خواهند بود که اصولیترین روشها را برای ساخت برند انتخاب میکنند. برند سازی ضمن هویت بخشی به کسب و کار شما میتواند بخش عمدهای از اعتماد و توجه مخاطبین به محصولات و خدمات شما را به خود اختصاص دهد، بنابراین توصیه میشود برای این قدم بسیار مهم و بزرگ در کسب و کار خود حتماً از مشاورین برتر و با تجربه در این زمینه کمک بگیرید و از همان ابتدای راه قدمهای اصولی بردارید.
جمع بندی:
یک استراتژی خوب برای برندسازی باید شامل بخش های مختلفی باشد که شما را به بهترین شکل به سمت هدف نهایی یعنی خلق یک برند موفق راهنمایی کند. در این مقاله هفت فاکتور اساسی برای داشتن یک استراتژی موفق برندسازی مورد بحث قرار گرفت.هدف برند و کسب و کار شما باید کاملا مشخص باشد، برند شما باید در تمامی پلت فرم ها یکپارچگی خود را حفظ کند، هیجانات و احساسات مشتری ومصرف کننده درنظرگرفته شود، برند شما برای به روز ماندن باید همیشه انعطاف پذیری خود را حفظ کند، فضای کسب و کار شما باید به گونه ای تعریف شود که کارکنان شما بتوانند برندتان را به خوبی پرزنت کنند و زمینه ی لازم برای وفادار ماندن مشتری ها به برندتان محیا باشد و از استراتژی های رقبا جهت بهبود هرچه بیشتر برند وکسب و کار خود بهره مند شد. در مقاله ی بعد راجع به برند سازی شخصی نیز صحبت خواهیم کرد.
فهرست؛
برندینگ چیست ؟(کلیات)
استراتژی برندسازی چیست ؟
تصوراشتباه درمورد برند سازی
۷ عنصر برای یک استراتژی جامع برندسازی
چگونه می توانید هدف کسب و کار خود را تعریف کنید؟
برند سازی در آیکیا(IKEA )
ثبات (یکپارچگی)
نمونه ی عالی از یکپارچگی و ثبات دربرند کوکا کولا (coca cola) )
هیجانات
هارلی دیویدسون ومدیریت هیجان مشتریان
تحقیقات روانشناسی در مورد تعلق خاطر
ارتباط برند بامشتریان
انعطاف پذیری
Old spiceنمونه عالی از تعادل استراتژیک
استفاده صحیح از فرصت ها
مشارکت کارکنان
هماهنگی وعده برند با عملکردآن و مثال موردی رویکرد zapoos
صادق ماندن نسبت به برند
یک مثال عالی از بهبودبرند(Pizza Hut )
اجازه ندهید هرکاری که انجام می دهید را عینا کپی کنند
مشخصات یک استراتژی خوب برای برند سازی
مردم عملا برند را خریداری می کنند
ذهنیت مشتریان نسبت به برند
مزایای برندینگ
عناصربرندینگ
برندینگ چه افرادی را تحت تأثیر قرار میدهد؟
انواع برندینگ
مؤلفههای مهم در برندینگ
ارزش ویژه برند از نگاه آکر
مدلهای ارزش ویژه برند
مدل های اصلی ارزش ویژه برند
مدیریت ارزش ویژه برند
تداعی برند
کیفیت اداراک شده برند
وفاداری برند
برند به عنوان یک محصول
برندبه عنوان یک سازمان
برند به عنوان یک شخص
برند به عنوان یک نماد
۵ مرحله مهم در عملیات برندسازی و پیاده سازی استراتژی برندسازی موثر
انتخاب نام تجاری ( نام برند ) که پیام کسب وکار شما را به وضوح بیان نماید
برندسازی باید با ایجاد ارتباط عاطفی همراه باشد
برقراری ارتباطات دائم با مشتری
۵ عامل اصلی در برندینگ برای افزایش آگاهی از برند و اعتماد به برند
تاثیرگزاری اجتماعی در آگاهی از برند
تجربه مشتری
داستان سرایی تصویری برای افزایش آگاهی از برند
چطور CRM در موفقیت برندهای بزرگ و بینالمللی نقش دارد؟
CRM و برندهای بزرگ و بینالمللی
مطالعه موردی CRM در برندهای بزرگ
CRM تسکو
مطالعه موردی CRM تسکو
CRM اپل
مطالعه موردی CRM اپل
CRM اوبر
مطالعه موردی اوبر
CRM بیریتیش ایرویز
مطالعه موردی CRM بریتیش ایرویز
CRM مک دونالد
مطالعه موردی CRM مک دونالد
مطالعه موردی سی آر ام درکوکاکولا
مطالعه موردی CRM یونیلیور
مطالعه موردی CRM زارا
مطالعه موردی CRM بی ام و
مطالعه موردی CRM آمازون
نکات مهم راجع به ۶ استراتژی برندسازی شرکت کوکاکولا
برندسازی مشترک به شیوه شرکت های بزرگ
گوپرو و ردبول
- پاتری بارن و شروین ویلیامز
- کسپر و وست اِلم
کسپر و وست اِلم
کانیه و آدیداس
BMW و لوئیس ویتون
شهرت و کیفیت برند بی ام و و لوئیس ویتون
مزیت ها وارزش های مشترک دوبرند
استراتژی برندهای برتر
ساخت هویتی مشخص
تجربه برند
سبک مدیریت
پیشی گرفتن از رقبا
معنای نام برندهای معروف دنیا چیست؟
برند Samsung
برند Nokia
برند Apple
برند LG
برند HTC
برند Spotify
برند Nintendo
برند Amazon
برند Google
برند Wikipedia
۷ ویژگی های برتر برندهای موفق ۷ ویژگی های برتر برندهای موفق
با ۱۷۹اسلاید تخصصی
دانلود وخرید ۶۸۰۰۰تومان