جهت خرید مقاله کلیک کنید

پاورپوینت رازهای سربه مهروعوامل کلیدی ورشکستگی کسب وکارهاکه ازسوی کارآفرینان جدی گرفته نمی شوند

رازهای سربه مهروعوامل کلیدی ورشکستگی کسب وکارهاکه ازسوی کارآفرینان جدی گرفته نمی شوند

دربرهه کنونی ،کسب وکارها همانند موجود زنده ای در اکوسیستم زندگی اجتماعی درنظرگرفته می شوندکه بایستی الزامات واحتیاط لازم از طرف مدیران و صاحبان کسب وکار مدنظرقرارگیرند.
چه بسا کسب وکارهایی که هنگام تولد و راه اندازی ،بدلیل عدم رعایت استانداردهای راه اندازی کسب وکار؛از گردونه فعالیت خارج شده اندویا کسب و کارهایی که درکمترین بازه زمانی بعدازشروع فعالیت،نتوانسته اند به فعالیت خویش ادامه دهندویا این که بعداز مدت نسبتا طولانی ودرمراحل رشد وتثبیت ورشکسته می شوند.
عواملی از جمله :عدم استفاده از مشاورین -عدم نیازسنجی با رویکرد تحقیقات بازاریابی-عدم مدیریت مالی-مشارکت با افراد بدون شناخت و مطالعه آنان-عدم شناخت محیط فعالیت کسب وکار-عدم بازاریابی و فروش-…….وصد ها علت تاثیرگذار در ورشکستگی کسب و کارها دخیل هستند.
بدانجهت در این نوشتار و در دو محور ۲۶۸ اسلاید پاورپوئینت از نکته نظرات صاحب نظران و اندیشمندان کسب وکار از جمله استاد ارجمندجناب آقای دکتر احمدروستاو همچنین در ۶۹صفحه ورد استفاده شده است و امید که موردتوجه و استفاده کاربردی سروران ارجمند در محیط های علمی و کسب وکار قرارگیرد….غفاری

دلایل شکست کــارآفرینان و راه‌هــــای مقـابله با آن

«کم تجربگی یا بی‌تجربگی در ایجاد و اداره کسب و کار» را مهم‌ترین دلیل شکست کارآفرینان ایرانی می باشد.

از دیگر دلایل شکست کارآفرینان در ایران چالش بازاریابی و فروش است. بسیاری از کارآفرینان ایرانی نیازهای بازار را نمی‌شناسند و پژوهش‌های مربوط به بازار را به درستی انجام نمی‌دهند. همچنین پیش‌بینی درستی از رفتار رقبا ندارند و شبکه‌های توزیع را به شکل صحیح آن نمی‌شناسند. بسیاری از کارآفرینان ایرانی اقدام به نوآوری‌های افراطی و نامتناسب با بازار می‌کنند که در نهایت موجب شکست کسب و کار آنان می‌شود.

شراکت نامناسب

، شراکت نامناسب نیزاز دلایل شکست کارآفرینانی ایرانی بوده وهمچنین نداشتن دقت مناسب در انتخاب شرکاء؛ یکسان بودن تخصص شرکاء؛ داشتن تعارف زیاد و ابراز نکردن مخالفت‌ها و دخالت دوستی‌ها در شراکت از مشخصات یک شراکت نامناسب است.

انعطاف‌ناپذیری در روش و مشکلات مالی

انعطاف‌ناپذیری در روش را از دیگر دلایل شکست کارآفرینان ایرانی می باشد متاسفانه بسیاری از کارآفرینان ایرانی در تغییر روش‌ها و شیوه‌های انجام کار یا جایگزین کردن راهکارهای مناسب به جای شــیوه‌های متداول با توجه به تغییرها و تحول‌ها در موقعیت، ناتوانند.

وی ضغف و توجه نکردن به تامین مالی مناسب و مدیریت نقدینگی برای بقاء و گسترش کسب و کار را از دیگر دلایل شکست کارآفرینان ایرانی عنوان کرد.

وابستگی به مسیر خطا

وابستگی به مسیر خطا را یکی دیگر از عوامل شکست کارآفرینان ایرانی می باشدو بسیاری از شرکت‌ها در تصمیم‌ها و فعالیت‌های مرتبط با ایجاد کسب و کار یا تعریف پروژه‌ها، دچار شیفتگی شده و پس از بروز و آشکار شدن نشانه‌های اولیه مشـکل و خطا، تمــایلی به پذیرش آن ندارند. در نتیجه تا جایی ادامه می‌دهند که مشکل به یک بحران تبدیل شده و گاهی به تعطیلی و انحلال کسب و کار منجر می‌شود.

: پایبندی مستمر به یک تصمیم تاریخی و دانشی مربوط به ایجاد و اداره کسب و کار در مواجهه با موقعیت‌ها و پروژه‌های کاری بعضاً متفاوت، از نشانه‌های مشهود وابستگی به مسیر خطاست.

نامساعد بودن فضای کسب و کار

به نامســاعد بودن فضای کسب و کار به عنوان یکی دیگر از عوامل شکست کارآفرینان ایران می باشدو تغییر سیاست‌های دولت و به‌کارگیری سیاست‌های سلیقه‌ای؛ ناسالم بودن محیط کسب و کار؛ بی‌ثباتی مدیران و کارفرمایان دولتی؛ وجود قوانین نامناسب و غیرحمایتی؛ نبود اطمینان محیطی؛ نامناسب بودن بازار؛ بهره بالای وام‌های بانکی و… از مهم‌ترین عوامل نامساعد شدن محیط کسب و کار در ایران هستند.

برای اینکه یک محیط کسب و کار مساعد باشد ضرورت دارد که قوانین حاکم بر این حوزه مناسب‌سازی شوند و در راستای حمایت از کارآفرینان تنظیم و تدوین شوند. کارآفرینان نیاز دارند قواعد حاکم بر فعالیت‌های اشتغالی و اقتصادی کشور از ثبات و پایداری لازم برخوردار باشند و دسترسی آنان به منابع و امکانات مورد نیاز فراهم باشد.

دلایل شکست کارآفرینان خارجی

نتایج یک تحقیق که درباره ۲۵۰ شرکت مستقر در دوره «سیلیکون» انجام شد، نشان دادکه ۵۰ درصد شرکت‌های مطالعه شده با شکست مواجه شده، ۳۲ درصد از این شرکت‌ها ادغام یا فروخته شده و تنها ۱۸ درصد از آنان رشد کرده و فعالیت‌ خود را گسترش داده‌اند.

«برونو» از پژوهشـگران و صاحب‌نظران حوزه کارآفرینی در مطالعه‌ای که در زمینه دلایل شکست کارآفرینان انجام داده دلایل مختلفی را برای ناکامی این افراد در دسترس به اهداف خود برشمرده است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به مشکلات محصول، بازاریابی، مالی، مدیریت و پرسنلی نام برد.

براساس تحقیق «برونو» مشکلات و ضعف‌های گروه مدیریتی مهم‌ترین دلیل شکست کارآفرینان شناخت شده است. ۹۰ درصد کسانی که در نظرسنجی «برونو» شرکت کرده‌اند این عامل را به عنوان عامل شکست کسب و کار خود معرفی کرده‌اند.

برخی از اندیشمندان نحوه تصمیم‌گیری کارآفرینان را به عنوان یکی از دلایل شکست آنان قلمداد می‌کنند، گفت: علت این است که کارآفرینان در تصمیم‌گیری‌ها از میانبرهای شناختی یا همان روش شهـودی بهره می‌گیرند.

نقش عوامل بیرونی و درونی  در شکست کارآفرینان

نتیجه تحقیق «زاکاراکیس و همکارانش» در ارتباط با دلایل شکست کارآفرینان بیان گر این است: «زاکاراکیس و همکارانش» در پژوهش‌های خود به بررسی شکست کارآفرینان پرداخـته‌اند. آنان در مطالعه‌هـــای خــود ۸ شرکت شکست خورده که از جمله شرکت‌های تولیدی فعال در عرصه فناوری‌های برتر بودند، بررسی کردند. براساس نتایج بررسی‌های آنان، ۵۸ درصـد از کارآفرینان علـت شـکسـت کسب و کار خود را به عوامل درونی مانند راهبرد مدیریتی ضعیف و کمبود سرمایه نسبت داده‌اند.

این در حالی است که ۷۵ درصد سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر علت شکست همان شرکت‌ها را به عوامل بیرونی و خارج از کنترل کارآفرینان مربوط دانسته‌اند. آنان عامل‌هایی همچون: رقابت شدید؛ نرخ رشد کم بازار و کوچک بودن اندازه بازار را به عنوان علل شکست خود برشمرده‌اند.

تعابیر مختلف  از شکست کسب و کار

مختلفی که از شکست در کسب و کارهای مختلف وجود دارد: در این زمینه ۳ دیدگاه مختلف وجود دارد. دیدگاه اول شکست را معادل تعطیل شدن و انحلال کسب و کارمطرح می‌کند. در دیدگاه دوم، شکست معادل شکست تجاری و یا به کسب و کاری اشاره دارد که با مشکلات و چالش‌های اساسی مواجهه می‌شود و ورشکست می‌شود. کاهش شدید درآمدهای سازمان و یا افزایش شدید هزینه‌ها و همچنین از دست دادن یا نرسیدن به سهم بازار از مهم‌ترین دلایل شکست کسب و کار در این دیدگاه است. در دیدگاه سوم شکست به عنوان دست نیافتن کارآفرینان به اهداف تعیین شده در زمان تاسیس یا مدیریت کسب و کار خود، معرفی شده است.

پیامدهای شکست کارآفرینان

: شکسـت کارآفرینان پیامـدهـــای مختلفی به همراه دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فیزیوژیک، روحی و روانی و همچنین هزینه فرصت از دست رفته اشاره کرد.

نحوه مقابله با شکست

این استادیار دانشگاه تهران سپس به نحوه مقابله با شکست‌ها و اشتباهات کاری کارآفرینان ایرانی اشاره کرد و گفت: برای این منظور ضرورت دارد که مشکل تشخیص و پذیرفته شود و دلایل و ریشه‌های این مشکل شناخته شوند. پس از آن باید خطاها اصلاح و از شکست جلوگیری شود. همچنین نباید اجازه دادکه شکست تبدیل به بحران شود. در نهایت اینکه باید تلاش شود که در آینده خطاهای صورت گرفته، تکرار نشوند. بسیاری از کارآفرینان موفق ایرانی اقدامات مذکور را در جهت رفع مشکلات و خطاهای کسب و کار خویش برگزیده‌اند.

استفاده از آموخته‌های  حاصل از تجربه اشتباهات

احتیاط و دقت بیشتر؛ فراگرفتن اصول شراکت؛ کسب دانش، تجربه و ارتباطات جدید؛ افزایش مهارت کارآفرینانه؛ پیش‌بینی راه‌های جایگزین؛ تغییر روش و یادگیری تیمی مهم‌ترین آموخته‌های کارآفرینان موفق ایرانی از تجربه اشتباهات خود است.

۶۰ تا ۷۰ درصد مهارت‌های کارآفرینی از طریق یادگیری غیررسمی صورت می‌گیرد که یادگیری از خطاها، اشتباهات و شکست‌ها مهم‌ترین روش در این نوع از یادگیری است.

۵ دلیل رایج در شکست های کسب و کارهای تجارت الکترونیک

مطالعات و آمار انجام شده بر روی میزان موفقیت کسب و کارهای تجارت الکترونیک حاکی از آن است که درصد بالایی از این نوع کسب و کارها، با عدم موفقیت مواجه می شوند. در واقع برخی از مطالعات نشان می دهد که ۸۰ درصد و برخی دیگر ۹۷ درصد از کسب و کارهای تجارت الکترونیک منجر به شکست می شود.

یکی از مهمترین دلایل آمار بالای شکست های کسب و کارهای تجارت الکترونیک میزان سرمایه ای است که برای شروع نیاز دارند. اما دلایل دیگری نیز وجود دارد که این نوع کسب و کار را در معرض سقوط قرار می دهد. شروع این کار آسان است اما به موفقیت رساندن آن این گونه نیست.

دلایل زیادی برایشکست تجارت الکترونیک وجود دارد که تک تک آنها نیز می تواند به خودی خود، کسب و کار را به نابودی بکشاند. در اینجا قصد داریم به بررسی رایج ترین دلایلی که منجر به شکست کسب و کارها می شود، بپردازیم. با یوکن همراه باشید .

به اندازه کافی سرمایه گذاری نکردن

درست است که یک فروشگاه آنلاین می تواند با سرمایه خیلی کم شروع به کار کند، اما نمی تواند با آن رشد کند. برای پیشرفت و موفق شدن نیاز به پول بیشتری دارد که معمولا این هزینه را مسئول و یا سرمایه گذاران دیگر متقبل می شوند.

حداقل سرمایه برای شروع یک سایت رقابتی آنلاین حدود ۵ تا ۱۰ هزار دلار است. برای رقابتی بودن کسب و کار فروش آنلاین، نیاز است که وب سایت شما کاربر پسند و جذاب باشد و این کار بدون سرمایه گذاری امکان پذیر نخواهد بود.

مدیریت مالی اشتباه

بحران مالی باعث شکست هر کسب و کاری می شود. برای مثال، شرکت ایکامم (Ecomom) در سال ۲۰۰۷ تاسیس و در سال ۲۰۱۳ ورشکست شد. محصولات این شرکت غذای کودک، لباس و اسباب بازی بود.

جودی شرمن مؤسس این شرکت توانست از این کسب و کار ۱ میلیون دلار بدست آورد، اما متأسفانه حسابدار خوبی نبود و تا سال ۲۰۱۱ حسابداری استخدام نکرد. با اینکه ایکامم از لحاظ فروش مشکلی نداشت اما حساب ها نشان می داد که شرکت در حال از دست دادن بوجه و منابع مالی است، در آخر این شرکت با یک بحران مالی ۲ میلیون دلاری مواجه شد. از آن پس سرمایه گذاران دیگر کمکی نکردند و ایکامم در سال ۲۰۱۳ ورشکست شد.

نتیجه می گیریم که داشتن یک حسابدار ماهر از همان ابتدا که کسب و کاری راه اندازی می شود بسیار ضروری است. زیرا همیشه همه چیز خوب پیش نمی روند. گاهی بحران های مالی اتفاق می افتد که باید به خوبی مدیریت شود.

عدم ترافیک

این مسئله مربوط به بازاریابی می شود. با ایجاد سایت ها، دیگر مشتریان به صورت حضوری مراجعه نمی کنند. خوشبختانه، بسیاری از بازایابی ها را می توان بدون هزینه و یا هزینه بسیار کم ایجاد کرد. به طور مثال می توان یک شبکه های اجتماعی  قوی و مناسب انتخاب کرده و از طریق آن به بازاریابی آنلاین پرداخت. همچنین می توان از طریق یک وبلاگ بازاریابی محتوایی انجام داد. از آن گذشته بازاریابی ایمیلی نیز یکی از کم هزینه ترین انواع بازاریابی است که در این نوع کسب و کارها، نتایج بسیار رضایت بخشی، ایجاد می کند.

درست است که تبلیغات هزینه دارد، PPC و تبلیغات در ابتدای کار مؤثر هستتد اما محتوای کاریتان است که باعث دوام طولانی مدت کسب و کار شما می شود. استارتاپ ها باید دارای ارزش باشند، باید بتوانند مشکلات مشتریان را حل کنند و محتوای کاری از نوع آموزشی و سرگرمی نیز داشته باشند. برای انجام این کارها به یک تولید کننده محتوا نیاز داریم، زیرا موسس کسب و کار نه تنها ممکن است مهارت این کار را نداشته باشد بلکه زمان انجام همه ی این کارها را هم ندارد.

لازم به ذکر است تا زمانی که کسب و کارتان بیننده ای نداشته باشد، موفق نشده اید و این اتفاق نمی افتد مگر اینکه یک بازاریابی قوی داشته باشید که به صورت مداوم و سازگار با اهداف شما، به کار مشغول باشد.

دست کم گرفتن رقبا

برآورد و تخمین زدن میزان موفقیت رقبا یکی از مهم ترین کارهایی که یک کارآفرین تجارت الکترونیک باید انجام دهند. رقابت کردن با شرکت های جهانی کاری تقریبا غیر ممکن است، پس برای ادامه دادن و شکست نخوردن باید کار جدیدی را ارائه داد که با شرکت های جهانی تجارت الکترونیکی مانند آمازون و یا والمارت متفاوت باشد.

برای مثال شرکت demise of Dot and Bo یک خرده فروش مبلمان بود .در این شرکت همه مدل مبلمان از هر سلیقه ای یافت می شد. سرمایه این شرکت تا ۲۰ میلیون دلار هم پیشرفت کرد، اما مشکل اصلی آن رقابت با خرده فروشی بود که اجناسش را ارزان تر می داد و همین باعث کم شدن مشتریان  demise of Dot and Bo شده و در نهایت نیز ورشکست شد.

تلاش برای به سرعت بزرگ کردن تجارت الکترونیک

در سال ۱۹۹۹ سایت بو تاسیس شد. بو یک خرده فروش لباس های ورزشی بود، این خرده فروشی آنلاین، محتوای کاری خوبی داشت اما دلیل ورشکستگی این شرکت این بود که تصمیم گرفت به آمازون جهانی لباس های ورزشی تبدیل شود.

یک سال بعد از این تصمیم، شرکت بو ورشکست شد زیرا کسب و کارش هنوز نیاز به بزرگ شدن نداشت. به یاد داشته باشید که نباید به سرعت به دنبال توسعه ی کسب و کار بود. برای موفق شدن باید در ابتدا با کسب و کار کوچک شروع کرد و صبورانه و کم کم  کسب و کار را گسترش داد.

۵شغلی که هر کارآفرین باید قبل از راه اندازی کسب و کار آنها را تجربه کند

افراد کمی پیدا می‌شوند که کار خود را با کارآفرینی، به عنوان اولین تجربه کاری، آغاز کنند. کارآفرینی در مقایسه با مشاغل حرفه‌ای سنتی، ریسک‌پذیرتر است و نسبت به آن‌ها نیاز به سرمایه بیشتری برای را‌‌ه‌اندازی دارد. اگر قبل از اینکه کارآفرین شوید یک شغل ثابت  داشته باشید، مجموعه ای از مهارت‌ها، تجارب، بینش‌ها و همینطور پول لازم برای موفق شدن در این کار را در اختیارتان خواهد گذاشت.

همان گونه  که احتمالا می‌دانید، برخی شغل ها بهتر  می‌توانند روند آمادگی برای کارآفرینی را تسهیل کنند.

هر شغل دفتری احتمالاً می‌تواند برای شما سرمایه لازم و ارتباطات جدیدی را به ارمغان بیاورد. با این وجود مشاغل ساده‌تر نیز می توانند به شما کمک کنند و مهارت های لازم برای اداره‌ی موثر یک کسب‌وکار را بیاموزند.

۶- خرده‌فروشی کردن

مشاغل خرده‌فروشی به شما فرصت رشد مهارت‌های زیادی را می دهد که البته ربطی به متصدی صندوق فروشگاه بودن یا دسته بندی اجناس ندارد! شما با مشتریانی مواجه خواهید شد که ممکن است خودشان هم ندانند چه می‌خواهند! پس از صحبت کردن با مشتریان شما می‌توانید بفهمید که آنها به دنبال چه چیزی هستند و قادر خواهید بود تا محصول مورد نیازشان را به آنها پیشنهاد دهید.

پس از چند ماه قادر خواهید بود با نگاه کردن به رفتار مشتری، نیازهایش را حدس بزنید. این یکی از آن شیوه‌هایی است که در آن می‌آموزید چگونه ذهن افراد را بخوانید و نیازها و خواسته‌هایشان را پیش‌بینی کنید. علاوه بر این، فرصت کنار‌ آمدن با مشتریان بداخلاق و ناراضی را نیز خواهید داشت. همه چیز در این حالت به توانایی شما بر می‌گردد  تا شکایات آنها را شنیده و همه چیز را درست کنید. این تجربه‌ی برخورد با مشتریان ناراضی در آینده بسیار به شما کمک خواهد کرد.

۲- صنعت غذا

غذا به ویژه غذاهای آماده، صنعت جذابی نیست. برخی از آشپزها و سرآشپزها به مهارتی دست می یابند که احترام و تحسین قابل‌ملاحظه‌ای برایشان به همراه دارد اما این موضوعی نیست که ما به دنبال آن هستیم. حرف ما در اینجا درباره آماده کردن  مواد غذایی در یک آشپزخانه‌ی گرم در سریع‌ترین زمان ممکن برای مشتریان منتظر است.

شما با کار کردن در چنین وضعیتی چیزی از پیش‌بینی‌های مالی یا الگوهای سودآوری یاد نمی‌گیرید اما در عوض، کار کردن در محیطی با فشار کاری بالا را تجربه خواهید کرد. در این شغل مجبور هستید سریع کار کنید، چند کار را با هم انجام دهید و در سخت‌ترین شرایط سفارش‌ها را به بهترین شکل ممکن آماده کنید (و اغلب با افرادی کار کنید که مهارت زیادی در کارشان ندارند).

این همان محیط طاقت‌فرسایی است که به خوبی شما را برای آشپزی در شرایط سخت، که همان کارآفرینی است، آماده می‌کند.

 ۳- فروشندگی

فروشندگی می تواند حرکت مهمی برای هر کارآفرین مشتاق باشد، حتی اگر در ابتدا در شغلی مانند بازاریاب تلفنی مشغول به کار شوید. به هنگام فروشندگی شما مهارت‌های ارتباطی مهم را در حین صحبت با افراد در مورد همه‌ی جنبه‌های زندگی یاد می‌گیرید. شما در این شغل ، مهارت های ترغیب افراد به خرید را همزمان با بالا رفتن مهارتتان در معامله فرا می گیرید. شما با نیازهای مشتری آشنا شده و نحوه ی ارضای آنها را یاد می گیرید که این کار در آینده برای تولید محصولات با کیفیت بالا به شما کمک خواهد کرد.

علاوه بر این موارد، در محیطی کار خواهید کرد که بخشی از پرداخت‌ها در آن بر اساس حق کمیسیون است. بدین صورت امرار معاش شما در این شغل به توانایی‌تان در موفق شدن بستگی دارد که دقیقا مشابه کارآفرینی است. در واقع در مشاغل مبتنی بر حق کمیسیون می‌توانید صاحب یک کسب‌وکار بودن را تجربه کنید.

 

 ۴- خدمات به مشتری

می‌توان اینطور ادعا کرد که تقریبا می‌توان در هر شغلی (از جمله ۳ شغل ذکر شده ی قبلی) خدمات مشتری را مشاهده کرد. اما با این حال فکر می‌کنم تجربه‌ی نقش “خدمات  به مشتری” به صورت انحصاری می‌تواند بسیار مهم باشد.

افرادی که در شغل خدمات مشتری فعالیت دارند مجبور هستند در تمام ساعات شبانه روز به سرعت به امور مشتریان رسیدگی کنند. این افراد بدترین، پرتوقع‌ترین و خشمگین‌ترین جنبه‌های انسان‌ها را می‌بینند و همین تجربه می‌تواند به شما برتری لازم در یک محیط رقابتی شدید را هدیه دهد. حفظ خونسردی چهره هنگامی که مشتری ناراضی بر سر شما فریاد می کشد، اصلا موضوع خنده داری نیست اما در عمل می‌تواند برای مواجه شدن با هر گونه چالش با مشتریان، که پیشِ روی شماست، آماده‌تان کند.

۵- مدیریت

آخرین پیشنهاد این است که پیش از آن که وارد سرمایه‌گذاری در یک فرایند کارآفرینانه شوید، سعی کنید تجربه‌ای کاری در زمینه مدیریت به دست آورید. شغل مدیریت مورد نظر حتما نباید مدیریت اداری باشد که کارکنان شما همگی تحصیل‌کرده و حرفه‌ای باشند بلکه مدیر یک رستوران یا فروشگاه بزرگ بودن هم می‌تواند بسیار آموزنده باشد.

در هر گونه شغل مدیریتی با مفاهیم کار گروهی، تفویض اختیار، مدیریت زمان و تخصیص منابع آشنا خواهید شد که همه‌ی آنها هنگام اداره‌ی یک کسب‌وکار برای شما مفید خواهند بود.

به شخصه معتقدم که یک پست مدیریتی می تواند برای شما بسیار مفیدتر از هر کلاس یا جزوه‌ی آموزشی باشد.

چنانچه در هرکدام از مشاغل بالا فعالیت داشته‌اید به تجربه هایی که در آن دوران کسب کرده‌اید مجددا فکر کنید. در مورد کار گروهی چه چیزهایی آموخته‌اید؟ در مورد رهبری چطور؟ مدیریت زمان هم در آنجا اهمیت داشت؟ این درس‌ها همگی نکاتی ظریف هستند که هیچ کس به آسانی آن‌ها را در اختیار شما قرار نمی‌دهد اما اگر شما پذیرای آنها باشید، به سادگی می‌توانید آنها را با سبک کاری خود تلفیق کنید.

هر اندازه  چشم‌اندازها و تجارب بیشتری را کسب کنید به همان مقدار نیز  می‌توانید کسب‌وکار خود را بهبود بخشید.

 

راه موفقیت در کسب و کارهای شکست خورده

صاحبان مشاغل معمولا با صرف هزینه ای گزاف، با مشکلات کسب و کار آشنا می شوند. کارآفرینان پس از سقوط در یک مشکل حرفه ای یا فنی، مجبور می شوند به هر قیمتی شده مشکلشان را حل کنند. خوشبختانه، مایکل گربر دستورالعملی جذاب راجع به برنامه های کسب و کار، رشد استراتژیک و مدیریت کارمندان نگاشته است. او در کتابش «افسانه کارآفرینی» به ارایه دیدگاهی واقع بینانه از کارآفرینی می پردازد. در ادامه نکاتی از کتاب ارزشمند او را به دوستان موفقیتی تقدیم می کنیم.

سیستم های اشتباه، صاحبان کسب و کارهای کوچک را فریب می دهد. اگر صریح سخن بگوییم، صاحبان شرکت های کوچک چرخ هایشان را برای انجام کارهای اشتباه می چرخانند. اساسا، بازگشت سرمایه ای که از کسب و کار خود به دست می آورند نسبت به زمان و انرژی سرمایه گذاری شده، بسیار ناچیز است.

ارقام دروغ نمی گویند: هر سال در ایالات متحده، بیش از یک میلیون کسب و کار جدید راه اندازی می شود. متاسفانه، در طول ۱۲ ماه، ۴۰ درصد این افراد تازه وارد کسب و کار خود را تعطیل می کنند. پس از ۵ سال، بیش از ۸۰ درصد آنها یعنی ۸۰۰ هزار کسب و کار محو شده اند و اثری از آنها باقی نمانده است. اغلب کارآفرینان قربانی افسانه ها، تخیلات و کمبود دانش خود می شوند. آنها کسب و کارشان را براساس ۴ مفهوم اداره می کنند:

۱- افسانه کارآفرینی: دیدگاه اشتباه «افسانه کارآفرینی» بیان می کند که مردم کسب و کارهای جدید را به خاطر روحیه کارآفرینی خود یعنی اشتیاق به کسب سود از سرمایه گذاری راه می اندازند. در حقیقت، افراد به دلایل مختلفی کسب و کارهای جدید را شروع می کنند و دلیل آن همواره کارآفرینی نیست.

۲- تحول کسب و کارهای آماده: اعطای امتیاز موج تغییراتی را ایجاد کرده و کارآفرینِ خریدار این امتیاز را قادر می سازد تا در کوتاهترین زمان به فروشنده محلی یک محصول گسترده و معروف تبدیل شود. اعطای امتیاز فروش، رویکرد جهانی به کسب و کار را به شدت تغییر داده است.

۳- توسعه روندهای کسب و کار: استراتژی ها، روندها و سیستم های خلاقانه، روش شرکت ها برای گسترش و مدیریت کسب و کارها را تغییر داده است. کارآفرینانی که قادر به درک اهمیت سیستم ها نیستند، کسب و کارهای ناموفق ایجاد می کنند، زیرا اغلب بر «مدیریت اتفاقی» تکیه می کنند. آنانی که به طور مناسب از «فرآیندهای گسترش کسب و کار» استفاده می کنند، موفق می شوند.

۴- نمایندگی کسب و کارهای معروف: وقتی یک شرکت، حق امتیاز یا نمایندگی فروش می خرد، «سیستم کلی چگونگی انجام کسب و کار» را دریافت کرده است. بسیاری از کارآفرینانی که نمایندگی گرفته اند، گمان می کنند محصولی را می فروشند. در حقیقت، آنها نام معروف و معتبر شرکت اصلی را می فروشند. به عبارت دیگر، «محصول واقعی آن کسب و کار، خود آن کسب و کار است.»

کارآفرینان و افسانه ها

تاریخ شرکت ها مملو از داستان های افسانه ای و قهرمانانه درباره کارآفرین ها است. افسانه ها می گویند: در شرایطی دشوار، زن یا مردی شجاع، با تمام سختی ها مبارزه می کند و به سود، شهرت و معروفیت می رسد. چنین داستان هایی به ندرت واقعیت دارند. داستان واقعی از این قرار است: نخستین جرقه روحیه کارآفرینی در وحشت، خستگی مفرط و تعبیر اشتباه گم می شود. اغلب کسب و کارها توسط کارآفرینان رویاپرداز ایجاد نمی شود بلکه توسط حسابداران، آرایشگران، لوله کش ها، فروشندگان و منشی هایی ایجاد می شود که از کار کردن برای دیگران خسته شده اند. این متخصصان فنی به علت وقوع حادثه ای که زندگی آنها را تغییر می دهد، یک لحظه خاص و یا گذراندن یک روز بد در محل کار، ناگهان تصمیم می گیرند کارآفرین شوند و شرکت خود را تاسیس می کنند.

اما پیش فرضی ویرانگر، تلاش های آنها برای گسترش کسب و کار را ویران می کند: باور به این موضوع که نبوغ فنی و تخصص آنها عامل اصلی موفقیت است. روند معمول از این قرار است: یک طراح داخلی موفق سعی می کند فروشگاه دکوراسیون داخلی خود را افتتاح کند و یا گرافیستی ماهر ممکن است به اشتباه، بر این باور باشد که نبوغ خلاقانه او می تواند جای خالی مهارت های لازم برای مدیریت کانون تبلیغات را پرکند. این صاحبان کسب و کار تازه کار قادر به درک این مطلب نیستند که راز کسب و کار موفق، بسیار فراتر از استاد بودن در یک صنعت یا هنر است. وقتی واقعیت های کسب و کار خود را نشان می دهد، کابوس صاحب کسب و کار نوپا شروع می شود.

یک سر و سه کلاه

اغلب صاحبان کسب و کارهای کوچک با کشمکش داخلی شدیدی مواجهند، زیرا این صاحبان شرکت های تازه کار معمولا سه کلاه بر سر دارند: کلاه متخصص، کلاه مدیر و تاج خیالی کارآفرین. این سه کار برای در اختیار گرفتن زمان و انرژی محدود صاحب کسب و کار کوچک با هم به رقابت می پردازند. تصور کنید می خواهید سخت ترین رژیم غذایی ممکن را با یک مربی شخصی، یک متخصص تغذیه و یک فرد کم اراده که همه در ذهن شما هستند آغاز کنید. در زیر مرور کوتاهی بر نقش هر یک از آنها داریم:

کارآفرین: کارآفرین، رویاپرداز درونی شماست. کارآفرین با داشتن رویاهای بزرگ برای گسترش شرکت، در آینده زندگی می کند. در این نقش، صاحب کسب و کار، مرتب مرزهای کار خود را گسترش می دهد، اما از جزییات کارهای اجرایی متنفر است. کارآفرین درونی شما بارقه های خلاقانه خود را به شرکت منتقل می کند.

مدیر: این جنبه اجرایی و عملی شماست. مدیر در گذشته زندگی می کند و اهداف تعیین شده و محقق شده در سال گذشته را به خوبی می شناسد. مدیر، منابع لازم را تهیه کرده، محل کار را سازماندهی می کند و درباره موارد و جزییات اساسی دستوراتی صادر می کند. بدون داشتن مدیر درونی، کسب و کارتان ساختار مشخصی نخواهد داشت.

متخصص: این صدای شرکت درونی شماست. متخصص، کار را انجام داده و کالاها و خدمات را تولید می کند. متخصص کارهایی را انجام می دهد که کارآفرین مشخص کرده و مدیر موافقت کرده است. متخصص درونی شما در لحظه زندگی می کند. بدون متخصص هیچ محصولی ندارید؛ اما وقتی متخصص غلبه کند، شرکت شما با کمبود توسعه کسب و کار و روندهای استراتژیک روبرو می شود.

کودکی کسب و کار: قلمرو فرمانروایی متخصص

بهترین محل کار برای متخصص جایی است که تغییرات، اشتباهات و سایر محدودیت های مدیریتی در آن وجود ندارد. متاسفانه، یکک شرکت بدون تغییر، محکوم به فناست، زیرا بقای کسب و کار به رشد و توانایی گذر از سه مرحله حیات شرکت یعنی کودکی، نوجوانی و بلوغ بستگی دارد. صاحب شرکت باید همه این مراحل را درک کند و استراتژی مشخصی برای رشد شرکت اتخاذ کند.

نشانه های کودکی یک شرکت کاملا مشخص هستند. در سال های اولیه شروع کسب و کار، صاحب کسب و کار ۱۴ ساعت در روز و حتی در تعطیلات آخر هفته کار می کند. این مرحله، جولانگاه متخصص است، زیرا کسب و کار جدید را به عنوان یک شغل در نظر می گیرد. در این مرحله، صاحب کسب و کار به شعبده بازی شباهت دارد که چندین گوی را در هوا می چرخاند. علاوه بر آن، بدون صاحب کسب و کار، شرکت نوپا از بین خواهد رفت اما وقتی صاحب خسته با حجم کار زیادی مواجه می شود که خارج از عهده اوست، بحران پدیدار می شود.

سال های نوجوانی شرکت: درخواست کمک

مرحله کودکی زمانی تمام می شود که کارآفرین درمی یابد شرکت تنها با یک نفر قابل اداره نیست. هجوم بحران به شرکت نیز مانند جوش های غرور جوانی نشاندهنده شروع دوران نوجوانی در چرخه حیات شرکت است. صاحب مضطرب برای مقابله با دردهای رشد، کمک فنی درخواست می کند. در این مرحله انتقال بحرانی، صاحب شرکت اولین کارمند خود را استخدام می کند و کارها و فعالیت ها را به دیگران محول می کند. صاحب شغل رها شده از بار مسوولیت ها، اختیارات را واگذار می کند.

کارها به خوبی پیش می روند تا زمانی که کارمند جدید احساس می کند حجم کار خارج از حد توانایی اوست و استعفا می دهد، یا کم کاری کرده و اخراج می شود. متخصص که با شکایات و شکاف های عملیاتی روبرو است، باید یک برنامه عملیاتی مدیریتی و دیدگاهی استراتژیک تعریف کند. صاحب کسب و کار مجبور است برای ایجاد مهارت های مدیریتی و چشم انداز کارآفرینی «اقلیم آسایش» قبلی خود را کنار بگذارد.

بلوغ: رسیدن به تعادل

فدرال اکسپرس، دیزنی و مک دونلاد مثال های فوق العاده ای از کسب و کارهای بالغ هستند. آنها به سومین مرحله گسترش شرکت یعنی بلوغ رسیده اند. یک شرکت بالغ، مقصد و هدف مشخص و نقشه راه مناسبی دارد. صاحبان مشاغلی که دوره های کودکی و نوجوانی شرکت را پشت سر گذاشته اند، یک «چشم انداز کارآفرینی» برای خود در نظر می گیرند که استراتژی ایجاد کسب و کار متعادل است.

کارآفرین می تواند با استفاده از این رویکرد ارزشمند، نحوه فعالیت شرکت را مشخص کند، در حالی که متخصصان فقط بر آن دسته از کارهایی تمرکز می کنند که شرکت باید آنها را به پایان برساند. کارآفرین یک مدل ایده آل از شرکت و کارکنان آن در آینده خلق می کند تا محیط کنونی را برای تطابق با آن چشم انداز آماده سازد اما متخصصان در زمان حال باقی می مانند. در حالی که کارآفرین متعادل اهمیت سیستم ها و مدل های کسب و کار خوش ساختار را درک می کند، متخصصان فقط بر محصول تمرکز می کنند.

مدل موفقیت با اعطای امتیاز

توسعه مک دونالد نشانگر مرحله ای مهم در تاریخ این شرکت است. بدون اغراق، می توان مک دونالد را «موفق ترین کسب و کار کوچک در دنیا» دانست. این زنجیره در سال ۱۹۵۲ بنیان نهاده شد. در آن زمان فروشنده ای با نام ری کراگ، دو برادرمالکیک همبرگرفروشی موفق را متقاعد کرد امتیاز استفاده از نام و روند سیستماتیک فروش همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده خود را به او اعطا کنند.

این دو برادر کارایی و سرعت را با هم آمیخته بودند تا غذاهای ارزان تولید کنند. موفقیت شرکت باعث شد کراگ نبوغ آنها را تایید کند و سیستم مک دونالد با فروش سالانه ۴۰ میلیارد دلاری به بزرگترین زنجیره رستوران در دنیا تبدیل شد. این مثال نه تنها یک مدل موفق اعطای امتیاز فروش است، بلکه زیبایی سیستم ها و چارچوب های اجرایی موفق را نشان می دهد.

کسب و کار و زندگی شخصی

بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک زندگی شخصی را با زندگی حرفه ای خود ادغام می کنند. در نهایت، این کار باعث ایجاد مشکلات در زندگی شخصی می شود. برای در دست گرفتن مجدد کنترل زندگی خود از سوالات زیر استفاده کنید:

چگونه می توانم کاری کنم که جانشین هایم بتوانند کارهای مرا به نحو احسن انجام دهند؟

بهترین راه تفویض وظایف و مسوولیت هایم چیست؟

برای خودکار کردن و منظم کردن کسب و کارم باید از چه روندهایی استفاده کنم؟

چگونه باید سیستم هایی طراحی کنم که امکان تمرکز بر وظایف لذتبخش را برایم فراهم کند؟

خوشبختانه، برای جلوگیری از هجوم کسب و کار به زندگی شخصیتان، می توانید از چند قانون مشخص استفاده کنید. برای مثال، پیروی از یک مدل کسب و کار و مجموعه مشخصی از روندها باعث بازیافت و بقای این نظم می شود. این قوانین عبارتند از:

بر اساس ارزش های اصلی شرکت یک مدل کسب و کار مشخص ایجاد کنید.

سیستمی بسازید که کارمندانی با «کمترین مهارت های ممکن» در جایگاه ها و رتبه های خود بتوانند به کار گرفته شوند. پیروی از این روش، باعث ایجاد کسب و کاری می شود که بیش از کارشناسان و نوابغ به سیستم ها وابسته است.

سیستم خود را به مدلی از نظم بدون خطا تبدیل کنید.

روندهای لازم برای کارمندان را مکتوب کنید.

محصولات و خدمات یکنواخت و یکسان به مشتریان خود ارایه دهید.

لباس های یکسانی برای کارمندان و استاندارد مشخصی برای طراحی فروشگاه ها و دفاتر در نظر بگیرید.

دلایل شکست کسب و کارها در ایران

شکست درکسب وکار چیست؟

شکست در کسب وکار وقتی شماسرمایه ای که برای آن کسب وکار داشته اید ازبین برود ویابد تر شما به لحاظ سرمایه منفی باشید.

چرا همه می گویند علت اصلی رکود بازار است؟

بیشتر کار آفرینان علت شکست خودشان را رکود بازار می دانند واین در حالی است که رکود بازار بهانه راحتی برای توجیه شکست می باشد.

ما قصد داریم در این نوشته از زوایای مختلف علت شکست کسب و کار در ایران را بررسی می کنیم.

مشورت بااهل فن

خیلی مهم است که قبل ازشروع برای هر کسب وکار ازانسانهای موفق دراین رشته مشورت کنیم واز مسائلی که پیشروی ما قرار می گیردآگاه باشیم .

یک مثال از خودم بزنم درسال ۱۳۸۳ که من در یک بازار به نام بازار هفتگی در شیراز برای فروش خرازی کارم راشروع کردم این برنامه ریزی را داشتم که اگر من روزی صد عدد گل مو بفروشم و درآمد من از آن روزانه پنج هزار تومان پیش بینی کردم ولی وقتی کارشروع شد در عمل روزی پنج عدد هم فروش نداشتم و کافی بود من بجای سلیقه شخصی از دیگران مشورت می گرفتم این مثال در مقایس بسیار کوچک بود و اگر در مقیاس بزرگتر در نظر بگیریم می تواند یکی ازدلایل شکست کاروکسب باشد.

حسابرسی ذهنی

یکی دیگر از مسائلی که خیلی از کسب وکارها در ایران شکست می خورند به اصول حسابداری درکسب وکار مربوط می شود ومعمولا در قسمت درآمد درست محاسبه نمی شود ،چون میزان فروش وسود ناخالص رامرتب حساب می کنند

ولی برای سود خالص که می بایست هزینه ها را دقیق حساب کنند وسود ناخالص را پس از کسر هزینه به سود خالص تبدیل کنند و براساس آن برنامه ریزی کنند بدرستی انجام نمی دهند و معمولا آن را ذهنی حساب می کنند.

براساس تجربیات شخصی ومشاوره هایی که داده ام دراغلب کسب وکار ایرانی هزینه ها همیشه بالاتر از میزان محاسبه آن به صورت ذهنی است و بهتر است که اصول جسابداری و حسابرسی براساس آمار دقیق محاسبه شود .

لازم بذکر است که اغلب شرکتهای ضرر دهنده زمانی متوجه ضرر می شوند که دیگر جبران کردن کاربسیار دشوار است.

توصیه می شود که بصورت ماهیانه و یا سه ماه یکبار میزان سود وزیان کار وکسبمان رابدانیم.

نداشتن مهارتهای جانبی لازم در کسب وکار

وقتی من مهارتهای لازم در کسب وکار نداشته باشم، احتمال شکست بالا می رود بیشتر کسب وکار هایی که شکست می خورند بدلیل تولید بد یا فروش کم ورشکست نمی شوند بلکه به دلایل نداشتن مهارتهای مدیریتی در هزینه ها وسرمایه شکست می خورند.

متناسب نبودن سرمایه

خیلی خوب است که ما تمام کارهایمان رابا نگرش مثبت شروع کنیم ولی چقدر زیباست که درکنار نگرش مثبت واقعیتها راهم بپذیریم واگر کاری راشروع می کنیم حتما متناسب بامقدار سرمایه ما باشد وبرای بزرگتر شدن کسب وکارمان صبر داشته باشیم وازسودی که از کارمان داریم سرمایه گذاری کنیم .

بیشتر کسب وکارهای موفق راوقتی مشاهده می کنیم بااین فرمول بزرگ شده اند و اشتباه اغلب کسب وکار های ایرانی که منجر به شکست می شود به این اصل برمی گردد که

از وام هایی که توجیه ندارد ومتناسب با گردش سرمایه وسود کاروکسب مان نیست استفاده می کنیم برای توسعه وچون برنامه درستی برای زیرساختها و بازپرداخت نداریم منجر به شکست می شود.

رشدوتوسعه کسب وکار

مثلا فرض کنید شمایک فروشگاه دارید و بخاطر موفقیت خوب تصمیم می گیرید که آن رابه چندین فروشگاه توسعه دهید و با گرفتن وام اقدام به این کار می کنید غافل ازاینکه زمانی که شما این کار را انجام می دهید نیاز به نیروهای کارآمدی در قسمت مدیریت ونیاز به سیستم سازی دارید زیرا یک فروشگاه توسط خود شما اداره می شد و هزینه های کمتری را داشته ولی برای توسعه سیستم سازی احتیاج دارد که زیر ساخت کسب وکار انجام نشده است و هزینه های بالا در کنار سود و اصل وام احتمال شکست را بالا می برد.

بعد ازشکست متوجه می شویم که اگر توسعه صورت نمی گرفت کسب وکاربا قدرت بسیار زیادتری پیش می رفت.

نداشتن منابع انسانی کارآمد

تامدتها پیش می گفتند که مهم ترین سرمایه هرشرکت منابع انسانی آن است ولی امروزه باکمی اصلاح بهتراست بگوییم مهم ترین سرمایه هر کسب وکار داشتن منابع انسانی باکیفیت است واتفاقا نداشتن نیروی انسانی بهتر از داشتن نیرویی است که کارایی لازم رانداشته باشد.

برای این کار خیلی مهم است که ما نیروهای مناسب باکارمان رااستخدام کنیم ودر راستای پیشرفت آنها آموزش های لازم راداشته باشیم .

وقتی نیروی انسانی ناکارآمد داشته باشیم به کاروکسب آسیب وارد می کند طوری که خیلی ازبزرگان حوزه مدیریت اعتقاد دارند که اگر به این افراد حقوق بدهیم ودر خانه خودشان باشند خیلی بهتر است.

عدم مدیریت سود وسرمایه

بیشتر مابراساس سرمایه ایده ال برنامه ریزی می کنیم وبعضا هزینه می کنیم که دربیشتر کسب وکارهاهمیشه شرایط ایده ال نیست واین بابرنامه ریزی ما مطابقت ندارد و خلاقیت ازما گرفته می شود چون بیشتر فکرمان را معطوف عقب ماندگی مالی خودمان می کنیم واین احتمال شکست رادرکسب وکار بالامی برد.

ریسک غیر معقول درکسب وکار

ریسک هایی که می توان در تولید پرهزینه یا فروش اعتباری ببینیم که اغلب سرمایه اصلی کسب وکار را درگیر می کندو در برخی موارد یا بازگشت سرمایه اتفاق نمی افتد یا آن قدر زمان براست که به شکست کسب وکار منجر می شود که این گزینه از مورد های بسیار مهم مخصوصا در کسب وکارهای کوچک می باشد.

۶ دلیل برای شکست کارآفرینان تازه‌کار یا حتی با تجربه

با مطالعه رویکردهایی که کارآفرینان تازه‌کار در مدیریت کسب و کار خود دارند، می توان الگوی مشخصی از اشتباهات را برایشان ترسیم کرد که اغلب با همین اشتباهات در رسیدن به موفقیت ناکام می مانند.

شکست کارآفرینان

کارآفرینان به دلایل بسیاری شکست می خورند؛ به هر حال، اکثر آنها شکست می خورند اما می توان لیستی از این شکست ها تهیه کرد؛ لیستی که ۶ مورد مهم و اصلی آن به عنوان دلیل شکست کارآفرینان در این بخش  بیان شده است.

کارآفرینان به چه دلایلی شکست می خورند؟

۱٫ به اندازه کافی هوشمند نبودن:

اینجا صحبت در مورد IQ نیست. IQ کارآفرینی (EIQ) در مورد درک کلی از شرایط است. بسیاری از کارآفرینان ایده خود را درک می کنند، اما از بازار کار اطلاعات دقیق ندارند. آنها نمی دانند که نوآوری چگونه کار می کند. یا اینکه رقبا واقعی چه کسانی هستند. اغلب کارآفرینان عمق دامنه بسیار کمی دارند:آنها به معنای واقعی کلمه نمی دانند که در مورد چه چیزی صحبت می کنند.

بسیاری از کارآفرینان شکست می خورند، زیرا آنها واقعا کارآفرین نیستند. حتی بدتر، این است که کارآفرینان معتقدند که در انجام فعالیت های فوق‌العاده هستند در صورتی که دیگران چنین نظری ندارند. اگر یک کارآفرین قادر به دیدن چیزهای که دیگران می بینند نباشد، موفق نخواهد بود.

شکست در کار

۲٫ قادر به تشخیص افراد نیستند:

کارآفرینان اغلب شکست می خورند زیرا نمی توانند دوستان خود را از دشمنان جدا کنند. آنها نمی توانند با EIQ حقیقت و دروغ را از هم تشخیص دهند و نمی توانند یک حسابدار خوب پیدا کنند و نمی دانند چگونه مهارت و تجربه مشاور حقوقی را ارزیابی کنند.

آنها همچنین شکست می خورند زیرا نمی توانند بنیان گذاران و کارفرمایان وفادار و یا نحوه بهینه‌سازی مشارکت های خود را تشخیص دهند. آنها شکست می خورند زیرا نمی توانند سرمایه گذاران را از حوزه های نظارتی جدا کنند. بسیاری از کارآفرینان اطلاعات کافی درباره افراد ندارند.

شکست در کسب و کار

۳٫ سرمایه گذاری ناکارآمد:

کارآفرینان اغلب شکست می خورند زیرا نمی توانند در زمان مناسب سرمایه خود را افزایش دهند. آنها بیش از حد از پول خود و پول زیادی از دوستان و خانواده استفاده می کنند، هر بار که یک دوست یا اعضای خانواده می پرسد که چگونه شرکت و سرمایه گذاری خود را انجام می دهد، حواس پرت می شوند.

کارآفرینان شکست می خورند زیرا نمی دانند چگونه سرمایه گذاری های شرکت خود را در طول زمان‌بندی های طراحی شده برای بهینه‌سازی ارزیابی ها ارزش گذاری کنند.

آنها نمی دانند که چقدر پول برای برآورده شدن نقاط عطف نیاز است یا چگونگی احترام به سرمایه گذاران خود، که به طور مرتب بایستی با آنها ارتباطات حرفه ای داشته باشند را نمی دانند، مخصوصا اگر قصد داشته باشند از آنها پول بگیرند.

عوامل موفقیت در کسب و کار

۴٫ انتظارات:

کارآفرینانی که اغلب شکست می خورند، معتقدند که آنها جهان را تغییر خواهند داد و اگر جهان از اقتدار آنها استقبال نمی کند، این مشکل جهان است، نه خودشان. کارآفرینان شکست می خورند، زیرا اغلب خودخواه و حریص هستند.

شکست کارآفرینان جوان

۵٫ مهارت های وحشتناک و عدم انتقاد پذیری در این باره:

کارآفرینان اغلب با شکست مواجه می شوند، زیرا شکست را در نظر نمی گیرند و شرایط را مد نظر ندارند. بعضی از کارآفرینان، سرشناس به نظر می رسند و بحث برانگیز هستند؛ ما آنها را میشناسیم، اما آنها به طور کلی پس از اولین ضربه خود شروع به کار کردند.

اگر یک کارآفرین نتواند نظرات مخالف خود را گوش دهد، و تحمل کند شکست خواهد خورد. بدترین کارآفرینان کسانی هستند که نمی توانند مسئولیت کار خود را قبول کنند و دیگران را دلیل شکست می‌دانند و سرزنش می کنند و انتقاد پذیر نیستند و همیشه مشکلات را گردن دیگران می اندازند.

انتقادپذیری

۶٫ شرکای بد:

کارآفرینان اغلب شکست می خورند، زیرا آنها با افراد اشتباه، ارتباط برقرار می کنند. “اشتباه” در اینجا یک واژه گسترده است و منظور فقط کسانی نیست که از نظر مالی سرمایه گذاری کرده اند، بلکه به معنای کلی همکار می باشد.

این شامل همکارانی است که با همه گفته های کارآفرین موافق هستند، یک کارآفرین خوب باید فیلترهای کاری خود را بشناسد و حتی نیاز است که گاهی انعطاف‌پذیر هم باشد.

دلایل اصلی شکست کارآفرینان

افراد زیادی وجود دارند که مایل هستند شرکت خود را تأسیس کنند. اما سوال اینجاست که، چه تعداد از این مفاهیم به سرمایه ‏گذاری سودآور تبدیل میشوند؟ اگرچه اداره یک کسب و کار میتواند پر استرس و سخت باشد، اما میتواند انواع پاداش و سود خود را نیز داشته باشد. موفقیت و شکست دو روی یک سکه هستند. حالا که فضای اینترنتی پر از اطلاعات در مورد چگونگی به موفقیت رسیدن است، به نظر میرسد که جایی برای شکست وجود ندارد؛ نویسندگان این دسته از مقالات، ادعا دارند که قوانین و دستورالعملهای مختلفی را در مورد راه اندازی یک تجارت سودآور در اختیار شما قرار میدهند.

اما همه آنها نمیدانند که عنصر اساسی برای موفقیت یا شکست کسب و کار شما، قوانین و مراحل نیستند؛ بلکه آیتم هایی است که در پی شکست ها، موفقیت ها و تجارب پی در پی به آنها دست پیدا خواهید کرد. آرزوها و اهداف بسیاری از کارآفرینان، عموماً زمانی از بین میرود که استارت‌آپ‌هایشان به شکست میخورند، و یا متوجه میشوند که اداره یک کسب‌وکار آنقدرها هم که از بیرون به نظر میرسد ساده نیست!

آنها میتوانند به سرعت از اهداف خود، یعنی داشتن یک کسب و کار و ثروتمند شدن دست بکشند. البته، این افراد باید به دخل و خرج زندگی روزمره خود نیز فکر کنند، بنابراین به احتمال زیاد تا پایان عمر برای شخص دیگری کار میکنند، حتی اگر از آن لذتی نبرند!

دلایل رایج شکست کارآفرینان

کارآفرینانی که شرکت های جدیدی را ایجاد میکنند، در حقیقت در حال پیش بردن اقتصاد، نوآوری و رشد اشتغال میباشند. با این حال، تقریباً نیمی از این شرکتهای جدید در پنج سال اول تأسیسشان شکست میخورند؛ بطوریکه از هر سه شرکت، دو شرکت کمتر از یک دهه عمر را تجربه میکنند. بنابراین، چگونه میتوانید یکی از ۳۳ درصد شرکتهای جدیدی شوید که برای مدت طولانی دوام می آورند؟

تاجر جدی دچار نگرانی در دفتر کار

عمده دلایلی که کارآفرینان شکست میخورند

بعید نیست که کارآفرینان به یکی از دلایل زیر شکست بخورند، پس سعی کنید از آنها اجتناب کنید:

عدم درک بازار

این مسئله مهمترین چیزی است که باعث شکست کسب و کارها میشود؛ چراکه هیچکسی نمیخواهد محصولشان را بخرد. وقتی کارآفرینان ادعا میکنند که هرکسی پتانسیل این را دارد که مشتری آنها باشد، نشانه درک نادرست آنها بازار است؛ این یک طرز فکری است که کاملاً خطرناک به نظر میرسد.

بسیاری از شرکت ها برای ایجاد یک باشگاه مشتریان وفادار بزرگ و گسترده تلاش میکنند، زیرا تکنیکهای بازاریابی و ارتباطات آنها بیش از حد عامه و قدیمی است. اگر میخواهید کسب و کار خود را توسعه دهید، باید محدوده مشتریان خود را مانند کف دست خود بشناسید. وقتی میدانید مشتریان ایده آل شما چه کسانی هستند، حالا میتوانید تلاش ها و منابع خود را بر جذب تعداد بیشتری از آنها متمرکز کنید. این مسئله، تلاش های بیهوده و بی ثمر در راه های فرعی را کاهش میدهد، نکته مثبت دیگر آن میتواند این باشد که سراسیمه بودن و عجول بودن کسب ‌وکارها، برای به دست آوردن بازار را به طرز قابل توجهی کاهش میدهد.

من میتوانم همه کارها را به تنهایی انجام دهم!

توانمندسازی یکی از مهمترین ایده های اصلی در تجارت است. به این صورت که شما میتوانید به خود و اطرافیانتان قدرت بیشتری بدهید. شما نیروی اصلی و مرکزی کسب و کارتان هستید، اما باید گفت که فکر بدی است، اگر فکر میکنید که میتوانید همه کارها را خودتان به تنهایی انجام دهید. در طول مسیر، شما باید از افراد مختلف زیادی کمک بگیرید. یکی از اصول کارآفرین شدن این است که به دیگران اجازه دهید به شما کمک کنند؛ این نکته در مورد روابط و کنار آمدن با افراد دیگر در زندگی شخص نیز صادق است. این مانع ممکن است وجود داشته باشد که، امروزه بسیاری از کارمندان جوان‏تر برای به خطر انداختن آینده شغلی خود، با پیوستن به شرکتی با آینده نامشخص مردد و بلاتکلیف هستند.

بودجه و نقدینگی ناکافی

دلیل سوم شکست کسب‌وکارهای جدید، مربوط به امور مالی و یا نحوه مدیریت جریان های نقدینگی است. این واقعیت که اکثر صاحبان مشاغل تفاوت بین حسابهای پرداختی و حسابهای دریافتی را برنامه ریزی نمیکنند، میتواند چالش اصلی در این بخش باشد. کمبود نقدینگی زمانی اتفاق می افتد که، کسب‌وکارهای جدید بودجه‌های خود را بر اساس درآمدهای آتی برنامه‌ریزی کنند، به این معنی که اگر درآمدی وارد نشود، کسب‌وکار آنها بدون پول خواهد ماند.

همچنین، ریسک بالای سرمایه‌گذاری در شرکت آنها میتواند باعث مشکلات بیشتر جریان نقدی و سرمایه گذاری شود. در واقع، کسب و کار میتواند مطالبات دریافتی خودش را به آینده منتقل کند، اما نمیتواند همین کار را با مطالبات پرداختی انجام دهد. تامین‌کنندگان، کارمندان و فروشندگان نمیتوانند مطمئن باشند که کارآفرین به وعده‌های خود در آینده عمل خواهد کرد، پس منتظر وعده های مالی خود در موعد مقرر خواهند بود. به همین صورت که کسب‌وکارهای مطرح و ریشه داری در جهان، در سال‌های اخیر ورشکست شده‌اند.

 عملیاتی کردن یک طرح زیان آور

اجرای یک طرح زیان آور، فقط میتواند یک کابوس باشد! مانند تصادفی است که در حال رخ دادن است. احتمالاً میتوانید به چند کسب و کار فکر کنید که فقط به خاطر “عنوان” این پاراگراف شکست خورده اند. موارد زیادی وجود دارد که ممکن است در طرح کسب و کارها اشتباه شود.

اما مهم است که بدانید، چه چیزی برای جلوگیری از این نوع شکست مهم است. طرح اصلی کسب و کار (بیزنس پلن)، نقشه ‏ای است از مسیر کلی یک کسب و کار، که معمولاً توسط مربیان کسب و کارها ارائه میشود. این به صاحب یا بنیانگذار هر کسب و کاری کمک میکند تا طرح اصلی تجارت خودشان را توضیح دهند.

بدین گونه میتوانند طرح خود را برای سرمایه گذاران، شرکای تجاری و یا هر فرد مرتبط دیگری، توضیح دهند و آنرا قابل درک و فهم جلوه دهند. طرح کسب و کار فقط یک یادداشت و یا نوشته نیست که بخواهید آنرا فراموش کنید. این طرحی است که بارها و بارها، طی فرآیندهای مختلف کسب و کار مورد استفاده قرار میگیرد.

گسترش و توسعه بیش از حد سریع

اکنون که تجارت شما راه اندازی شده و به خوبی پیش میرود، زمان رشد آن فرا رسیده است؛ اما باید رشد شرکت به گونه ای باشد که از کتنرل شما خارج نشود. اگر میخواهید کسب‌ و کار خود را توسعه دهید، مطمئن شوید که حوزه‌ها و بازارهای جدیدی را که میتوانید به آنها دسترسی پیدا کنید، بشناسید.

اگر میخواهید کسب و کار خود را توسعه دهید، مطمئن شوید به همان اندازه که در مورد محصولات، خدمات و مشتریان هدف جدید خود میدانید، اطلاعات کافی درمورد وضعیت فعلی خود در همین زمینه داشته باشید. زمانیکه یک کسب و کار خیلی سریع رشد میکند، و در عین حال تحقیقات، استراتژی و برنامه ریزی انجام نمیدهد، افراد کاربلد و زبده در تجارت از این فرصت استفاده خواهند کرد؛ آنها میتوانند منابع مالی کسب و کار شما را تخلیه کنند، و شرکت را از چنگتان دربیاورند!

ناهماهنگی اهداف

کارآفرینان اغلب تشویق میشوند که توجه خود را به یک سرمایه گذاری خاص معطوف کنند. این معمولاً به معنای تمرکز بر یک بخش مورد علاقه از اقتصاد و تجارت، یک مفهوم و یا یک مخاطب هدف است. البته محتمل است که بیشتر از اینها را نیز دربر بگیرد. همه چیز به شناسایی محصول نهایی و ایده آل برای شرکت شما خلاصه میشود. علاوه بر این، برای موفقیت در تجارت نیز باید مخاطب ایده ‏آل محصول خود را شناسایی کنید. شما بایستی به تمامی اهداف که نهایتاً هدف نهایی شرکت را محقق میکند، احترام بگذارید و آنها را در جای درست خود اجرایی و عملیاتی کنید؛ چرا که در دنیای تجارت و کسب و کار، هیچ چیزی مهمتر از “محصول شرکت” و “مخاطب ایده ‏آل آن” برای شما نخواهد بود.

آیا می‌خواهید کسب‌وکاری راه‌اندازی کنید اما از شکست کسب‌وکار می‌ترسید؟ آیا در گذشته کسب‌وکاری را شروع کرده‌اید اما به دلایلی که تاکنون برایتان مشخص نیست شکست خورده‌اید؟ ما شما را با مهم‌ترین دلایل شکست کسب و کار و نحوه جلوگیری از آن‌ها آشنا خواهم کرد.

اهمیت شناخت دلایل شکست کسب و کار

راه‌اندازی یک تجارت کار آسانی نیست و شکست کسب‌وکار بسیار رایج است. حدود ۲۵ درصد از کسب‌وکارهای کوچک جدید در سال اول شکست می‌خورند، و ۹۶ درصد از کسب‌وکارها طی ۵ تا ۱۰ سال شکست می‌خورند. در مورد ۴ درصد باقی‌مانده باید گفت، آن‌ها واقعاً موفق نمی‌شوند، فقط زنده می‌مانند.

دلایل زیادی برای شکست کسب‌وکارها وجود دارد و همه آن‌ها به ترکیبی از آمادگی، استراتژی‌ها و دانش مربوط می‌شوند. برخی از اصلی‌ترین دلایل شکست کسب و کارها عبارت‌اند از: موانع تأمین مالی، مدیریت ناکافی، برنامه‌ریزی ناکارآمد کسب‌وکار و مشکلات بازاریابی. عوامل خاصی می‌توانند باعث شکست کسب‌وکار شوند. عدم تحقیق مناسب برای یک بازار سودآور قبل از سرمایه‌گذاری، یکی از دلایل اصلی شکست کسب‌وکار است.

مهم‌ترین دلایل شکست کسب و کار

 

مهم نیست که چقدر به یک ایده یا نوع خاصی از کسب‌وکار علاقه دارید، باید در مورد کسب‌وکار تحقیق کنید تا مطمئن شوید که آیا چنین نوع کسب‌وکاری در شرایط شما سودآور است یا خیر. اشتیاق کلید موفقیت در تجارت است اما نمی‌تواند سودآوری را تضمین کند.

اگر به چیزی علاقه دارید، اما نمی‌توانید از آن درآمد کسب کنید، و با این ‌وجود، در آن سرمایه‌گذاری می‌کنید، پس بیشتر یک سازمان خیریه هستید که خدماتی را بدون پاداش یا حداقل پاداش ارائه می‌دهد. لازم است که برای جلوگیری از ورشکستگی کسب و کار، تحقیقات بازار کاملی انجام دهید و قبل از اینکه وارد هر کسب‌وکاری شوید، مشورت کنید. خلاصه‌ای از شایع‌ترین علل شکست کسب‌وکار در ادامه آمده است:

  • به دنبال مشاوره حرفه‌ای نیستید
  • عدم مراقبت خوب از مشتری
  • کپی کردن از دیگران
  • عدم تجربه
  • عدم پاسخگویی
  • عدم رشد شخصی
  • موقعیت مکانی ضعیف یکی از مهم‌ترین دلایل شکست کسب و کار
  • عدم تمرکز
  • انتظارات اشتباه
  • ترک زودهنگام کسب‌وکار
  • عدم برنامه‌ریزی یکی از دلایل شکست کسب و کار
  • شکست رهبری
  • عدم تمایز
  • ناتوانی در درس گرفتن از شکست
  • کمبود سرمایه
  • مدیریت مالی ضعیف
  • گسترش بیش از حد
  • شریک اشتباه

۱. به دنبال مشاوره حرفه‌ای نیستید

 

مهم نیست که چقدر آگاه هستید، زمانی که می‌خواهید یک کسب‌وکار راه‌اندازی کنید، ضروری است که به دنبال مشاوره حرفه‌ای باشید. این به شما کمک می‌کند تا مطمئن شوید که آیا کسب‌وکار همان‌طور که فکر می‌کردید سودآور است یا خیر.

اغلب اوقات، کارآفرینان یک کسب‌وکار راه‌اندازی می‌کنند، زیرا می‌بینند که دیگران آن کار را انجام می‌دهند و سود می‌برند. بله، آن‌ها ممکن است از همان تجارت سود ببرند، اما ممکن است رازی پشت این موفقیت باشد. ممکن است موقعیت مکانی، خدمات خوب به مشتریان، دانستن منبع مناسب برای دریافت مواد خام و غیره باشد.

خوب است که یک مربی داشته باشید تا همیشه شما را برای جلوگیری از اشتباهات احمقانه راهنمایی کند. مزیت دیگر جستجوی مشاوره حرفه‌ای این است که با افرادی ملاقات می‌کنید که قبلاً کار را انجام داده‌اند و آن‌ها اشتباهات را مرتکب شده‌اند و بهترین روش انجام آن را می‌شناسند.

افرادی مانند بیل گیتس و سر ریچارد برانسون به ترتیب وارن بافت و سر فردی لیکر را به‌ عنوان مربیان خود دارند. اگر آن‌ها مربی داشتند، چرا شما نباید داشته باشید؟ یکی از بهترین توصیه‌هایی که می‌توان به هرکسی در کسب‌وکار کرد این است که هرگز از یادگیری دست نکشید.

 

در مورد بازاریابی بخوانید و یاد بگیرید؛ نه فقط در مورد صنعت خود، بلکه در مورد اینکه چگونه صنایع دیگر محصولات و خدمات را می‌خرند و می‌فروشند و چگونه می‌توانید کارها را بهتر انجام دهید. دلایل شکست کسب و کار را بشناسید.

۲. عدم مراقبت خوب از مشتری یکی از دلایل شکست کسب و کار

بسیار ضروری و مهم است که مراقبت از مشتریان خود را در اولویت اصلی قرار دهید. یک تجارت با مراقبت خوب از مشتری رشد می‌کند. مراقبت خوب از مشتری، مشتریان بازگشتی را به ارمغان می‌آورد و مشتریان بازگشتی، مشتریان ارجاعی را به ارمغان می‌آورند. اگر با مشتری خود خوب رفتار نکنید، آن‌ها به سراغ رقبای شما می‌روند.

یاد بگیرید به مشتریان خود نشان دهید که از آن‌ها قدردانی می‌کنید. همیشه از آن‌ها در مورد محصول سؤال بپرسید و زمانی که محصول شما را بررسی می‌کنند (نظر مثبت یا منفی) درصدی را به آن‌ها پیشنهاد دهید. اگر به مشتریان خود نزدیک نیستید، اگر با آن‌ها مانند هر فروشنده دیگری رفتار کنید، فقط زمانی می‌آیند که گزینه دیگری وجود نداشته باشد. مراقبت بد از مشتری باعث مرگ بسیاری از مشاغل شده است. واحد مراقبت از مشتری نام تجاری شما را تعریف می‌کند. پس یکی از دلایل شکست کسب و کار عدم مراقبت خوب از مشتری است.

۳. کپی کردن از دیگران یکی از دلایل شکست کسب و کار

چیزی که برای آقای x جواب داد نباید برای آقای y کار کند. بسیاری از مردم به دلیل اینکه دیگران را در حال انجام آن می‌بینند و فکر می‌کنند اگر تلاش کنند می‌توانند در این کار موفق باشند، وارد تجارت شده‌اند یا یک انتخاب تجاری انجام داده‌اند. خوب است پس از مشورت مناسب ایده خود را اضافه کنید تا شما را از دیگران متمایز کند. کپی بدون مشورت به بن‌بست می‌انجامد.

۴. فقدان تجربه

 

عدم تجربه یکی از دلایل شکست کسب‌وکار است. اگر بی‌تجربه هستید یا مدیریت شما از افراد تازه‌کار تشکیل شده است، پس کسب‌وکار شما مرده است. هنگام راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید، علاوه بر شناخت دلایل شکست کسب و کار ، توصیه می‌شود از خدمات افراد با تجربه در آن زمینه استفاده کنید. آن‌ها می‌توانند شرکای شما یا کارمند شما باشند. بازاریابان با تجربه و پرسنل آموزش‌دیده را جذب کنید. همچنین با مقایسه کسب وکارهای زیان ده و سودده به تجربه بالاتری دست پیدا کنید.

۵. عدم پاسخگویی

شما باید در قبال هر سکه‌ای که کسب‌وکارتان به دست می‌آورد پاسخگو باشید. اغلب اوقات، بسیاری از کارآفرینان نمی‌توانند فروش روزانه خود را محاسبه کنند. هنگامی که یک فروش وجود دارد، آن‌ها پول را صرف نیازهای شخصی خود می‌کنند و معتقدند که فروش دیگری انجام خواهند داد.

اگر می‌خواهید در تجارت موفق شوید، باید در قبال هر سکه‌ای که به دست می‌آورید پاسخگو باشید. مطمئن شوید که هزینه‌های خود را برنامه‌ریزی کرده‌اید. برای کسب‌وکاری که قصد دارید رشد کنید، ۶۰ درصد سود شما باید به کسب‌وکار برگردد.

۶. فقدان رشد شخصی

دلایل شکست کسب و کار همیشه بیرونی نیست. بسیاری از کارآفرینان روی خود سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. آن‌ها می‌خواهند عالی باشند، اما نه مطالعه می‌کنند، نه تحقیق می‌کنند، نه در سمینارها و کارگاه‌هایی شرکت می‌کنند که بتواند پایگاه دانش آن‌ها را افزایش دهد.

توسعه شخصی نگرش و مهارت‌های ارتباطی شما ضروری است. کار سختی است و نظم و انضباط می‌خواهد. بدون محافظت و کار کردن بر روی نگرش خود، برای موفقیت بسیار مشکل خواهید داشت. هیچ‌کس بدون ساختن خود با دانش جدید در زندگی جلوتر نمی‌رود. هرگز یادگیری را متوقف نکنید.

 

۷. مکان ضعیف

یک کارآفرین بود که یک کافی‌شاپ در یک منطقه محلی داشت. قهوه‌هایش خوب و مقرون‌به‌صرفه بود. او با مشتریانش ارتباط بسیار خوبی داشت. اما با گذشت سال‌ها، کافی‌شاپ او رشد نمی‌کرد و او به‌سختی می‌توانست در آن مکان رشد کند، بنابراین تصمیم گرفت مغازه را بفروشد. این موضوع به یکی از دلایل شکست کسب و کار اشاره دارد.

یک کارآفرین ۲۹ساله دیگر با سرمایه کافی احساس کرد که می‌تواند با تزریق پول نقد به کسب‌وکار و طبقه‌بندی آن، کافی‌شاپ را سودآور کند. او هم نتوانست تجارت قهوه را سودآور کند. چرا؟ به دلیل محل کسب‌وکار. شما نمی‌توانید کسب‌وکاری را راه‌اندازی کنید که خدمات آن، موردنیاز نیست. باکلاس ساختن آن باعث نمی‌شود که مردم از شما حمایت کنند. قبل از انتخاب محل کسب‌وکار، یک بررسی بازار خوب لازم است. مکان ضعیف برابر است با کاهش حمایت.

۸. عدم تمرکز

کارآفرینان به‌ راحتی می‌توانند با کارهای جزئی بسیار از موضوع اصلی پرت شوند. هر روز که تمرکز آن‌ها تغییر می‌کند، تفکر آن‌ها کاهش می‌یابد. یک کارآفرین یا تاجر خوب هرگز تمرکز خود را بر آنچه مهم است از دست نمی‌دهد. نقطه ‌ضعف زمانی است که در کارهایی که می‌توان و باید به دیگران واگذار کرد، گرفتار کمال‌گرایی بی‌اهمیت می‌شوند. کارآفرینان باید یاد بگیرند که وظایف را محول کنند. پرمشغله بودن به معنای مولد بودن نیست.

۹. انتظارات نادرست

 

برخی از استارت‌آپ‌ها با این ایده شروع می‌شدند که تنها کاری که باید انجام دهند این است که وارد تجارت شوند و پول بدون انجام کاری شروع به چرخش کند. گاهی اوقات تقصیر خود شخص است زیرا او فقط چیزی را می‌شنود که می‌خواهد بشنود یا فکر می‌کند بهتر است. ساختن یک کسب‌وکار یک ماراتن است. اگر نمی‌خواهید در فقر بمیرید یا کسب‌وکارتان در حال فروپاشی است، پس باید کوشا باشید. انتظار چیزی را نداشته باشید که برای آن کار نکرده‌اید.

۱۰. ترک زودهنگام کسب‌وکار

این بزرگ‌ترین دلیل شکست بسیاری از مشاغل است. اگر پشتکار نداشته باشید، تحقیق نکنید، شکست نخورید و دوباره تلاش نکنید، ممکن است در تجارت موفق نباشید. ابتدا باید بدانید که هر کسب‌وکاری که در نیمه راه رها شود هرگز نمی‌تواند موفقیت‌آمیز باشد.

یکی دیگر از دلایل شکست کسب و کار که بسیاری از کسب‌وکارها را تقریباً به ‌محض شروع به کار بسته است، بودجه ناکافی یا کمبود بودجه است. بسیاری از کارآفرینان این اشتباه مهلک را مرتکب می‌شوند که با بودجه عملیاتی ناکافی شروع به کسب‌وکار می‌کنند. چنین کسب‌وکارهایی دوام نمی‌آورند زیرا آغازگرها به‌راحتی دلسرد می‌شوند، به‌خصوص زمانی که رقبای بزرگی وجود داشته باشند.

توصیه می‌کنم قبل از شروع هر کسب‌وکاری این ذهنیت را داشته باشید که من برای موفقیت، هر کاری (مثبت) انجام می‌دهم، این به‌تنهایی آغاز موفقیت شماست. استارت‌آپ‌ها باید ذهنیت مثبتی را ایجاد کنند. این طرز فکر به شما کمک می‌کند تا دامنه کسب‌وکار خود را گسترش دهید. سعی و تلاش کنید تا زمانی که موفق شوید، هرگز تسلیم نشوید.

۱۱. عدم برنامه‌ریزی

 

کسب‌وکارها به دلیل عدم برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت و بلندمدت شکست می‌خورند. برنامه شما باید شامل وضعیت کسب‌وکار شما در چند ماه آینده تا چند سال آینده باشد؛ شامل اهداف و نتایج قابل‌اندازه‌گیری باشد. برنامه درست شامل لیست کارهای خاص با تاریخ و مهلت است. عدم برنامه‌ریزی از دلایل شکست کسب و کار است.

۱۲. شکست رهبری

کسب‌وکارها به دلیل رهبری ضعیف شکست می‌خورند. رهبری باید بتواند در بیشتر مواقع تصمیمات درست بگیرد. از مدیریت مالی گرفته تا مدیریت کارکنان، شکست‌های رهبری به تمام جنبه‌های کسب‌وکار شما سرازیر می‌شود. موفق‌ترین کارآفرینان یاد می‌گیرند، مطالعه می‌کنند و برای بهبود مهارت‌های رهبری خود با مربیان ارتباط برقرار می‌کنند.

۱۳. عدم تمایز یکی از دلایل شکست کسب و کار

داشتن یک محصول عالی کافی نیست. شما همچنین باید یک ارزش منحصربه‌فرد ایجاد کنید، بدون اینکه در میان رقبا گم شوید. چه چیزی کسب‌وکار شما را از رقبا متمایز می‌کند؟ چه چیزی تجارت شما را خاص می‌سازد؟ این مهم است که بدانید رقبای شما چه کاری را بهتر از شما انجام می‌دهند.

۱۴. ناتوانی در درس گرفتن از شکست

تجربه نگرفتن یکی از دلایل شکست کسب و کار است. همه ما می‌دانیم که شکست معمولاً بد است، اما به‌ ندرت پیش می‌آید که کسب‌وکارها از شکست درس بگیرند. در واقع، کسب‌وکارهایی که شکست می‌خورند، به دلایل متعددی شکست می‌خورند. اغلب کارآفرینان از اشتباهات خود غافل هستند. درس گرفتن از شکست‌ها دشوار است.

۱۵. کمبود سرمایه یکی از دلایل شکست کسب و کار

 

این مورد یکی از موانع شروع کسب و کار است. کمبود سرمایه می‌تواند منجر به ناتوانی در جذب سرمایه‌گذار شود و یک علامت هشداردهنده است. این نشان می‌دهد که یک کسب‌وکار ممکن است نتواند صورت‌حساب‌ها، وام‌ها و سایر تعهدات مالی خود را بپردازد. کمبود سرمایه رشد کسب‌وکار را دشوار می‌کند و ممکن است فعالیت‌های روزمره را به خطر بیندازد.

۱۶. مدیریت مالی ضعیف

یکی از دلایل شکست کسب و کار مدیریت مالی ضعیف است. از نرم‌افزار حسابداری حرفه‌ای به‌روز استفاده کنید. تمام سوابق مالی را ثبت کنید و همیشه بر اساس اطلاعاتی که از داده‌های واقعی به دست می‌آورید تصمیم بگیرید. بدانید که همیشه کجا ایستاده‌اید. اگر درک اعداد و ارقام در تخصص شما نیست، یک متخصص مالی استخدام کنید تا به شما توضیح دهد و حداقل اصول اولیه را به شما آموزش دهد.

۱۷. گسترش بیش از حد یکی از دلایل شکست کسب و کار

به ‌راحتی مرتکب این اشتباه می‌شوید که کسب‌وکار خود را به چندین بخش عمودی گسترش دهید. قبل از ورود به بازارهای جدید مطمئن شوید که بازار موجود خود را به رشد حداکثر می‌رسانید.

۱۸. شریک اشتباه

بر کسی پوشیده نیست که موفقیت در تجارت با شرکای مناسب آسان‌تر است. شریک تجاری اشتباه، حداقل به شرکت شما آسیب می‌رساند، یا در بدترین حالت، شرکت شما را نابود می‌کند. پس شریک نامناسب می‌تواند یکی از دلایل شکست کسب و کار شما باشد.

۱۰ دلیل اصلی شکست کارآفرینان در کسب‌ و کار

آیا می‌خواهید کسب و کار جدیدی شروع کنید ولی از شکست در آن می‌ترسید؟ در ادامه دلایل عمده‌ی شکست بسیاری از کسب و کارها به همراه راه‌های جلوگیری از آنها را برای‌تان خواهم گفت.

۱۰ دلیل اصلی شکست کارآفرینان در کسب‌ و کار

هر کارآفرینی که خطر شروع یک کسب و کار را به جان می‌خرد، در پس ذهن‌اش به سود فکر می‌کند. داشتن یک کسب و کار می‌تواند بسیار سودمند و در عین حال، بسیار پرخطر باشد. عوامل مشخصی وجود دارند که می‌توانند باعث شکست یک کسب و کار شوند، ولی عدم تحقیق مناسب و کافی در مورد سوددهی بازار پیش از چنین سرمایه‌گذاری پرخطری یکی از دلایل اصلی شکست در کسب و کار است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از بازده ، شور و اشتیاق، کلید موفقیت در کسب و کار است ولی نمی‌تواند سوددهی را تضمین کند. اگر در مورد چیزی شور و اشتیاق داشته باشید ولی نتوانید از آن پول بسازید، و با این حال، خطر سرمایه‌گذاری را نیز در آن بپذیرید، آن‌گاه بیش‌تر شبیه یک خَیِر و کارآفرین اجتماعی هستید که بدون چشم‌داشت یا با حداقل سود می‌خواهد به دیگران خدمت کند.

پیش از قبول خطر و سرمایه‌گذاری در هر کسب و کاری، تحقیق جامع و مشورت با متخصصان، بسیار شایسته و مفید است. هیچ‌کس نمی‌خواهد کسب و کاری شکست‌خورده داشته باشد. افتخار هر کارآفرینی این است که شاهد رشد و سود پایدار کسب و کارش باشد. برخی کارآفرینان کسب و کاری راه می‌اندازند ولی به دلیل برخی عوامل خاص، کسب و کارشان پس از مدت کوتاهی دچار شکست می‌شود. در ادامه به بحث در مورد برخی علل اساسی شکست کسب و کارها خواهم پرداخت.

 ۱. عدم نظرخواهی و مشورت از افراد حرفه‌ای

مهم نیست پیش خودتان فکر می‌کنید چه‌قدر خبره و مطلع هستید، وقتی می‌خواهید خط جدیدی را از کسب و کار راه‌اندازی کنید، بهتر است به دنبال نظرخواهی و مشورت با افراد حرفه‌ای باشید. این کار کمک‌ می‌کند بتوانید تشخیص دهید آیا این کسب و کار آن‌چنان که فکر می‌کردید سودده هست یا خیر. اغلب اوقات، کارآفرینان به این دلیل اقدام به راه‌اندازی یک کسب و کار می‌کنند که پیش‌تر شاهد سوددهی کسب و کاری مشابه برای دیگران بوده‌اند. آری، شاید چنین کسب و کاری برای دیگران سودده باشد، ولی شاید رازی نیز پشت این موفقیت نهفته باشد. شاید این راز مثلا مربوط موقعیت، خدمات مشتری خوب، آگاهی از منابع مناسب برای تامین مواد اولیه و غیره باشد.

داشتن یک مربی که همیشه شما را از ارتکاب اشتباهات احمقانه باز دارد، بسیار لازم و مفید است. مزیت دیگر مشورت با حرفه‌ای‌ها این است که، شما با آدم‌هایی ملاقات و گفت‌وگو می‌کنید که پیش‌تر، کسب و کار مشابه‌ی شما را راه‌ انداخته‌اند، اشتباهاتی مرتکب شده‌اند، و راه‌های جبران یا جلوگیری از آن اشتباهات را یاد گرفته‌اند.

برای مثال، بیل گیتس و سِر ریچارد برنسون دارای مربیانی نظیر وارن بافت و سِر فِرِدی لِیکر بودند. اگر آنها مشاور و مربی داشتند، شما چرا نداشته باشید؟

یکی از بهترین توصیه‌هایی که می‌توانم به هر آدمی در کسب و کار ارائه دهم این است که هرگز از یاد گرفتن دست نکشد؛ نه تنها باید در مورد بازاریابی در صنعت مربوط به خودتان مطالعه و کسب دانش کنید، بلکه در مورد چگونگی خرید و فروش خدمات و محصولات در دیگر صنایع، و هم‌چنین چگونگی اصلاح و بهبود اوضاع نیز کسب اطلاعات کنید.

۲. عدم توجه مناسب به مشتری

اولویت دادن و توجه به مشتری بسیار اهمیت دارد. کسب و کاری که خدمات و توجه مناسبی به مشتریان داشته باشد، حتما پیشرفت می‌کند. توجه مناسب به مشتری باعث بازگشت مشتریان می‌شود، و بازگشت مشتریان باعث وفادار شدن‌شان می‌شود. اگر رفتار بسیار خوبی با مشتریان نداشته باشید، آنها سمت رقبای‌تان کشیده خواهند شد. یاد بگیرید چگونه باید به مشتریان‌تان نشان دهید که برای‌تان محترم و ارزشمند هستند. همیشه در مورد کیفیت محصول‌تان از آنها سوال کنید و در قبال اظهار نظرشان درباره‌ی محصول، تخفیفاتی برای‌شان در نظر بگیرید (صرف‌نظر از این‌که نظرشان مثبت باشد یا منفی). اگر به اندازه‌ی کافی به مشتری نزدیک نشوید، اگر شبیه سایر فروشنده‌ها با آنها رفتار کنید، فقط وقتی سراغ‌تان می‌آیند که گزینه‌ی دیگری جز شما نداشته باشند. عدم توجه کافی به مشتری، بسیاری از کسب و کارها را نابود کرده است. واحد خدمات مشتریان‌تان معرف برند شما است.

۳. تقلید از دیگران

آن چه برای آقای الف نتیجه‌بخش است، شاید برای آقای ب کارساز نباشد. بسیاری از آدم‌ها به این دلیل وارد یک کسب و کار می‌شوند یا یک کسب و کار خاصی را انتخاب می‌کنند که شاهد موفقیت دیگران در این کسب و کار بوده‌اند و فکر می‌کنند اگر آنها نیز به این کار اقدام کنند، موفق خواهند شد. بهتر است این ایده‌ی خام را از طریق مشاوره‌های مناسب قوام بیاورید، و نقاط افتراق و تمایز خود را نسبت به دیگران بازشناسید. تقلید بدون مشورت به بن‌بست می‌رسد. هرگز تقلید نکنید، نوآوری کنید.

۴. فقدان تجربه

فقدان تجربه یکی از عوامل شکست کسب و کارها است. اگر بی‌تجربه باشید یا مدیریت‌تان خام و مبتدیانه باشد، کسب و کارتان محکوم به شکست است. هنگام شروع یک کسب و کار جدید، توصیه می‌شود از خدمات آدم‌ّهای باتجربه در آن زمینه بهره‌مند شوید. آنها می‌توانند شریک یا کارمندتان باشند. حتما از بازاریاب‌های باتجربه و کارمندان آموزش‌دیده در زمینه‌ی خدمات مشتریان استفاده کنید.

۵. عدم حساب و کتاب

باید حساب و کتاب هر ریالی را داشته باشید که در کسب و کارتان به‌دست می‌آورید. اغلب اوقات، بسیاری از کارآفرینان حساب و کتاب فروش‌های روزانه‌شان را ندارند. وقتی یک روز فروش می‌کنند، با این‌ فکر که فردا هم می‌توانند به هم میزان فروش کنند، سودشان را خرج نیازهای شخصی‌شان می‌کنند. اگر می‌خواهید در کسب و کارتان موفق شوید، باید حساب و کتاب هر ریال را از درآمدتان داشته باشد. حتما برای خرج‌های‌تان برنامه‌ریزی دقیق داشته باشید، زیرا اگر می‌خواهید کسب و کارتان رشد کند، باید ۶۰ درصد از سودتان به کسب و کار برگردد؛ به علاوه، یک‌دهم از آن را نیز به عنوان مالیات باید کنار بگذارید.

۶. عدم رشد شخصی

بسیاری از کارآفرینان بر روی خودشان سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. آنها می‌خواهند خوب و موفق باشند، ولی مطالعه نمی‌کنند، تحقیق نمی‌کنند، و هم‌چنین در سمینارها و کارگاه‌هایی که باعث بالا رفتن سطح اطلاعات‌شان می‌شود، شرکت نمی‌کنند. پیشرفت شخصی در زمینه‌ی مهارت‌های رفتاری و ارتباطی یک ضرورت است. رسیدن به این مهارت دشوار و نیازمند نظم و دقت است. رسیدن به موفقیت بدون اصلاح و بهبود رفتارتان کار بسیار دشواری است. هیچ‌کس در زندگی بدون خودسازی و افزایش دانش خود پیشرفت نکرده است. هرگز دست از یادگیری بر ندارید.

۷. مکان نامناسب

یک کارآفرین تصمیم گرفت در یک منطقه‌ی محلی اقدام به تاسیس کافی‌شاپ کند. قهوه‌های آن کافی‌شاپ بسیار دلپذیر و با قیمت مناسب بودند. رابطه‌ی وی با مشتریان نیز بسیار عالی بود. ولی بعد از یک سال، کافی‌شاپ‌اش به اندازه‌ی کافی رشد نکرد و به سختی می‌توانست آن را اداره کند؛ بنابراین تصمیم به فروش کافی‌شاپ گرفت. بعد از آن، کارآفرین ۲۹ ساله‌ای که سرمایه‌ی کافی نیز در اختیار داشت، احساس کرد می‌تواند با تزریق پول به کافی‌شاپ، این کسب و کار را سودده و شیک و مد روز کند. وی نیز نتوانست این کافی‌شاپ را به سوددهی برساند. چرا؟ به دلیل موقعیت مکانی این کسب و کار. نتیجه این‌که نمی‌توانید در جایی کسب و کارتان را آغاز کنید که نیازی به خدمات شما نداشته باشند. شیک و مد روز کردن کسب و کار باعث نمی‌شود آدم‌ها نزدتان بیایند و به شما وفادار بمانند. پیش از انتخاب مکان تاسیس کسب و کار باید به خوبی آن منطقه را از لحاظ بازار بررسی کنید.

۸. عدم تمرکز

ممکن است کارآفرینان به راحتی به دلیل مشغله‌های جزئی بسیار زیاد از مسیر اصلی خود منحرف شوند. هر بار که تمرکزشان به یک سو جلب می‌شود، از قدرت تفکرشان کاسته می‌شود. یک کارآفرین یا تاجر خوب هرگز تمرکزش را از مسائل مهم و اولویت‌ها بر نمی‌دارند. ولی برخی‌ها گرفتار وسواس و کمال‌گرایی در مشغله‌های جزئی می‌شوند که به راحتی می‌توانند آنها را به افراد دیگر محول کنند. کارآفرین باید یاد بگیرد برخی کارها را به دیگران محول کند. کوته‌بینی یک آدم وقتی آشکار می‌شود که گرفتار وسواسی شده باشد که به جای کیفیت به دنبال کمیت کار باشد. پرمشغله بودن به معنی سازنده و موثر بودن نیست.

۹. انتظارات نادرست

برخی نوبنیادها (استارت‌آپ) فکر می‌کنند همین که وارد کار شدند، بدون هیچ تلاش و برنامه‌ای پول از در و دیوار به آنها هجوم می‌آورد. گاهی اوقات، مقصر فقط خودِ کارآفرینانی هستند که تنها آن‌چه را که دوست دارند می‌شوند و فکر می‌کنند بیش‌تر از دیگران می‌دانند. در نتیجه باید گفت، راه‌اندازی یک کسب و کار موفق، مثل دو صد مترِ سرعت نیست، بلکه مثل ماراتن است. اگر نمی‌خواهید در فقر و فلاکت بمیرید یا شاهد سقوط کسب و کارتان باشید، باید سخت بکوشید. هرگز از کاری که انجام نداده‌اید، انتظار پاداش نداشته باشید.

۱۰. به سرعت تسلیم شدن

این مهم‌ترین دلیل شکستِ بسیاری از کسب و کارها است. اگر پشتکار نداشته باشید؛ اگر مطالعه و تحقیق نکنید؛ اگر بعد از یک شکست بارها و بارها تلاش نکنید، شاید در کسب و کارتان موفق نشوید. اول باید بدانید رسیدن به نیمه‌های راه در کسب و کار هرگز به معنی موفقیت نیست. یکی دیگر از مشکلاتی که در همان آغاز، باعث تعطیلی کسب و کار می‌شود عدم تامین مالی یا کمبود بودجه است. بسیاری از کارآفرینان با راه‌اندازی کسب و کارشان با بودجه‌ی عملیاتی ناکافی، مرتکب اشتباه مهلکی می‌شوند. عمر چنین کسب و کارهایی آن‌چنان طولانی نیست زیرا موسسان آنها به راحتی ناامید و دلسرد می‌شوند؛ به ویژه اگر مجبور باشند با افراد قوی رقابت کنند.

توصیه می‌کنم، پیش از شروع هر کسب و کاری، این جمله را ملکه‌ی ذهن‌تان کنید: “‌هر کاری می‌کنم (کار مثبت) که به موفقیت برسم‌”‌؛ و همین جمله به تنهایی می‌تواند آغاز موفقیت‌تان باشد. این طرز فکر کمک‌تان می‌کند به گستره‌ی وسیع‌تری برای کسب و کارتان بیندیشید. تلاش کنید و تلاش کنید و باز هم تلاش کنید.

کلام آخر

عوامل یا دلایل دیگری وجود دارد که ممکن است یک کارآفرین شکست کسب‌وکار را تجربه کند، برای مثال رابطه تورم و کسب و کار. اما موارد فوق از مهم‌ترین دلایل شکست کسب و کار هستند. اگر بتوانید بر دلایل ذکرشده غلبه کنید، تا رسیدن به موفقیت در هیچ زمینه‌ای در کسب‌وکار فاصله چندانی ندارید.

دانلودوخرید۳۸۰۰۰تومان

 

جهت خرید مقاله کلیک کنید

آخرین مطالب

درباره ما

سایت پژوهش کارا در راستای ارائه خدمات علمی و مشاوره ای و با رویکرد مشارکت جویانه ایجاد شده است و هدف آن خدمات متناسب با نیاز سروران گرامی اعم از ؛ دانشجویان ، استادان راهنما ، فعالان کسب و کارهای بزرگ ،متوسط و کوچک می باشد.

آمار

ارتباط با ما

آدرس : تبریز – شهرک شهید یاغچیان

تلفن : 09144067323 – 09142183819

ایمیل : gaffarim3@yahoo.com

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

۷ روز هفته، ۲۴ ساعته پاسخگوی شما هستیم.
جهت خرید مقاله کلیک کنید