رسیدن به هدف برای المپیک
رسیدن به هدفهای جسورانه و خیلی بزرگ آرزوی هر کسی است ولی در توان هر کسی نیست. ورزشکاران حاضر در المپیک افراد بلندهمت و بلندپروازی هستند. اما گاهی تمرکز بیش از حد روی هدفهای بزرگ میتواند نتیجه عکس داشته باشد و فرد را وادار کند برای رسیدن به هدفش دست به هر کاری بزند.
چرا تمرکز در انجام کارهای بزرگ میتواند نتیجه عکس داشته باشد؟
این روزها بازهای المپیک در ریو در حال برگزار شدن است. این بازیها نه تنها نمایانگر قدرت فیزیکی فوقالعاده ورزشکاران هستند، بلکه بیانگر داستانهای دلگرمکننده از ورزشکاران سختکوشی میباشند که برای رسیدن به اهداف بزرگشان در صحنه رقابتهای جهانی، موانع باورنکردنی را کنار میزنند. داستانهایی که میتوانند اشک شما را دربیاورند و حتی شما را متقاعد کنند که دوباره به سراغ هدفهای متهورانه وجسورانه خود بروید.
این روش یعنی عدم تمرکز روی هدف و تمرکز روی پیشبرد کار، در مورد همه هدفها کاربرد ندارد. از کسب صلاحیت در بازیهای المپیکی گرفته تا کسب ارتقاء شغلی و بهبود یک رابطه. به طور خلاصه، بهترین راه رسیدن به هدفهای بزرگ ضمن حفظ نشاط و انرژی وتلاش و سخت کوشی، میتواند فراموش کردن آنها باشد.
اگر این مبارزان باصلابت میتوانند به جوایز خود خیره شوند و به رویاهای دور و دراز خود دست پیدا کنند، پس به طور حتم شما هم میتوانید با تمرکز روی اهداف بزرگ و پر خطر، به بیشتر از اینها برسید. گرچه یک حقیقت بدیهی است، اما این همان درسی نیست که باید از ورزشکاران رهسپار ریو یاد بگیریم. المپیکیها دائم به لحظه احتمالی قهرمانی خود فکر نمیکنند، شما هم نباید این کار را انجام دهید.
تمرکزتان به پیشبرد کار باشد نه هدف
امروزه دانشمندان با استفاده از تجربه براندا مارتینز دونده آمریکایی که به طور اتفاقی در مسابقه المپیک سکندری خورد و به زمین افتاد، این سوال را مطرح میکنند که آیا تمرکز بیش از اندازه روی هدف برخلاف عملکرد درازمدت و سلامت و رفاه عمومی نیست. تمرکز بیش از حد روی هدف نه تنها ممکن است موجب شود فرد به کارهایی همچون تقلب کردن روی بیاورد ( ظاهراً در زندگی و در ورزش)، بلکه میتواند موجب سراسیمگی و البته صلب انگیزه از وی گردد. دوپینگ کردن ورزشکاران در میادین ورزشی و مسابقات میتواند نمونه بارز آن باشد. در نهایت، حتی اگر به اهداف بزرگ خود برسید، به خاطر تمرکز بیش از حدی که به نتیجه پایانی داشتید، رسیدن به هدف ممکن است در شما حس پوچی و یا حتی افسردگی ایجاد نماید. و اگر بنا به دلایل اتفاقی و خارج از کنترل، نتوانستید به اهدافتان برسید؛ اعتماد به نفستان آسیب شدیدی خواهد دید.
البته این به معنی غافل شدن و نادیده گرفتن هدف نیست. تعیین هدف میتواند همانند یک مکانیزم هدایت کننده عمل کند. پس از آن که هدفی را تنظیم کردید، بهتر است به جای آن که تمرکزتان را روی خود هدف معطوف کنید، بیشتر به فکر جریان و راه و روش رسیدن به آن هدف باشید در این صورت شانس شما بیشتر میشود. بعد خودتان قضاوت کنید که چقدر در جریان رسیدن به آن هدف موفق عمل کردهاید. مثلاً برای مارتینز- دونده آمریکایی- این بدان معنی است که نگران بدشانسیاش در ۸۰۰ متر نباشد، و بیشتر به تغذیه صحیح، خواب کافی و تمریناتش توجه کند تا شانس بهتری در انجام مسابقه ۱۵۰۰ متر داشته باشد
درس های بازاریابی از المپیک
اکثر ما کتاب “جایگاه سازی” نبرد در ذهن مخاطب (Positioning) نوشته جک تراوت را خوانده ایم، یا لااقل مقالات مرتبط با آنرا دیده ایم. اینکه چقدر تمرکز در کسب و کار اهمیت دارد و چقدر کارآفرینان با این اصل ساده بیگانه اند! اینکه بگوییم ما می خواهیم مشتریان بازارهای مختلف را مورد هدف قرار دهیم و به همه سلیقه ها جواب مثبت دهیم، دامی است که بسیاری از مدیران را به خاک سیاه نشانده است! ما در طول ۱۰ الی ۲۰ سال کاری خود فقط می توانیم یک اسم پر قدرت را در ذهن مشتری ایجاد کنیم، اسمی که می ماند و تاثیر برندسازی ما را تا سالها حفظ می کند.
Marketing Lessons
در المپیک نمی شود در دو رشته مجزا مدال طلا گرفت. ورزشکار حرفه ای سالها با سختی تلاش می کند که فقط طلای خودش را کسب کند و این یعنی قدرت تمرکز.
نمی توان همزمان هم قهرمان شنا بود و هم بستکبال! خنده دار تر اینست که برخی مدیران می خواهند با مدیریت زمان به این آرزوی واهی برسند. یعنی صبح ها تا ظهر شنا تمرین کنند و بعد از ظهرها بسکتبال! در المپیک فقط می توان قهرمان یک رشته ورزشی بود که در کسب و کار هم، داستان همین است و بس. وگرنه یک شرکت چند رشته ای در هر کدام رتبه ضعیف و متوسطی بدست خواهد آورد که در هیچ کدام، جایگاهی در ذهن مشتری نخواهد داشت. ما نمی توانیم هم در آموزش تندخوانی مقام اول را بدست بیاوریم و در آموزش بازاریابی یا آموزش زبان هم مقامی داشته باشیم!
یادمان باشد که ما فقط می توانیم یک برند قدرتمند ایجاد کنیم و توسعه آن به بخش های مختلف قطعا جایگاه نام ما را ضعیف تر می کند.
البته با تزریق پول های جدید به سازمان این دام بسیار وسوسه انگیز است که هدایت سرمایه گذاری، برای خلق ثروت های جدید، مطلب مستقلی می طلبد که باید به دقت بررسی شود.
در المپیک فقط می توان در یک رشته قهرمان شد!
درس هایی از المپیک برای شبکه های اجتماعی
خطاهایی که در شبکه های اجتماعی اتفاق می افتاد ممکن است برای بهترین ها نیز رخ دهد. حتی برای ورزشکاران المپیک!
در حالیکه تیم های المپیک، دقیقاً مانند یک کسب و کار مدیریت نمی شوند اما برخی درس هایی هست که صاحبان کسب و کار باید از این اشتباهات شبکه های اجتماعی بیاموزند و در تلاش ها و فعالیت های خودشان آنها را اصلاح نمایند. در این پست به ذکر سه اشتباهی می پردازیم که توسط کارشناس رسانه های اجتماعی Scott Stratten بیان شده است. با پدیده فکر مهتر همگام باشید.
برای کارکنان خود روشن کنید که فعالیت های رسانه اجتماعی را ساده نپندارند
این تیتر، بدین معنی نیست که نباید در شبکه های اجتماعی به تفریح و ساعات خوش پرداخت. اما صاحبان کسب و کار باید از چیزی که به اشتراک گذاشته می شود آگاه باشند. هر چیزی که مستقیماً توسط خود شرکت و یا حساب های کاربری شخصی اعضای کارکنان تان به اشتراک گذاشته شود روی برند شما تاثیر می گذارد و شناخت مردم از برند شما را شکل می دهد.
Stratten پیشنهاد می دهد که یک لیست از بایدها و نبایدهای رسانه های اجتماعی را برای کارکنان ایجاد کنید. او می گوید “اجازه دهید درک کنند که تنها با نوشتن ۱۴۰ کاراکتر می توان نماد و مفهوم برند را تغییر داد! این کار باعث می شود تا قبل از توئیت کردنِ چیزی، به آن خوب فکر کنند.”
برای اشتباهات رسانه های اجتماعی، یک پلن منابع انسانی داشته باشید
شاید صاحبان کسب و کار، بخاطر مرتکب شدن به یک اشتباه رسانه ای کارمندش را اخراج نکند اما لازم است بداند که این فرد چه صلاحیت هایی را لازم دارد و یا عواقب این کار برای اشتباهی که ممکن است شرکت در آینده با آن مواجه شود چیست!
مانند بسیاری از مشکلات مدیریتی دیگر، مسائل باید به صورت موردی رسیدگی شوند. Stratten می گوید: به اشتراک گذاشتنِ یک چیزِ بی احساس و منفعل با اشتراک گذاشتن یک چیز تهاجمی که غیرقابل انکار است به طور کامل فرق دارد! همه ی راهنمایی هایی که برای تعامل بین کارکنان، همکاران با مشتریان هست باید به دنیای مجازی منتقل شود.
هرچه سریع تر سعی کنید موقعیت های آنلاین را اصلاح کنید
اگر لینک خراب و یا محتوای اشتباهی به اشتراک گذاشته شد، زمان زیادی را منتظر نمانید تا به اصلاح آن بپردازید. Stratten می گوید: “بازخورد عواقب چنین اشتباهاتی حتی به روز و هفته هم نمی رسد! بلکه در عرض چند ساعت نمایان می گردد”
“یک قدم اشتباهی که مرتکب شدید نباید برای شما یک زمان برای پنهان شدن پشت یک مصاحبه باشد، بلکه یک فرصت برای به سطح آب آمدن است. شما نمی توانید این واقعیت را تغییر دهید که هم اکنون در معرض دید هستید، اما چیزی که می توانید تغییر دهید این است: چطور عکس العمل خود را کنترل کنیم!”
با مشکلات روبرو شوید، ندامت خود را به نمایش بگذارید، و به همه بگویید که چه برنامه ای برای آن دارید و یا چگونه آن را به پایان رسانیده اید! به همان سرعت و اصولی که شما این روند را انجام می دهید، مردم نیز بخش زیادی از آن را فراموش خواهند کرد.
دانلود و خرید ۱۵۰۰۰تومان